5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

آیا هواداری این تیم جرم است؟

شش ماه و اندی است خانه نرفتی. بیش از 1000 کیلومتر از خانه ات دور مانده ای و وقت آن رسیده است تا بار سفر به سمت خانه و کاشانه ات ببندی . اما 2 هفته قبل از بازی تراکتورسازی به تو خبر می دهند اگر این 2 هفته را هم بمانی فرصت خواهی داشت تا این بازی حساس را ببینی :تراختور-استقلال!

امروز شنبه است /29 مهر ماه 1391…. خیلی سخت از خواب بلند شدم! 2 روز قبلش رفته بودم تبریز تا یه پارچه نویس پیدا کنم و بدم تا این متن رو روی پارچه بنویسه: تــــــراختور محبوب قشــــقایی….

-متری سه هزار تومن، کلا میشه پانزده هزار تومان

این رو پارچه نویس به من میگه و البته وقتی میفهمه که چی میخواهیم روی پارچه بنویسیم کلی هم ذوق میکنه!

کلی خسته شده بودم از اون همه گشتن …اما بالاخره تونسته بودم پارچه نویس پیدا کنم. ساعت 10 و نیم صبح شنبه گوشیم زنگ میزنه. به زحمت گوشی رو بر میدارم. دوستمه از تبریز….

-         سلام، هارادایانگ؟ دیئیرم بو پارچه یازان که وئرمیشدین آدرسی هارایدی؟ (سلام، کجایی؟ آدرس این پارچه نویس کجا بود؟)

آدرس را به او میدهم. میگویم تازه از خواب پا شده ام اما هرجور شده خودم رو تا ساعت دوازده و نیم میرسونم ورزشگاه. صبحانه که نخورده ام ، اما خوب به خاطر تراختور صبحانه با نهار یکی می شود. با عجله خودم را به ایستگاه دانشگاه می رسانم ،خوب اتوبوس رفته است. با آژانس و سپس با اتوبوس شهری خودم رو میرسونم ورزشگاه….

ساعت 12 و نیم رسیدم ورزشگاه. خودمونیم، خوش قول هم بودم! هنوز جمعیت زیادی ورزشگاه نیومده اما جایگاه TTTT  تقریبا پر شده . اول از همه تو ورزشگاه جو سنگین انتظامی است که خودش رو نشون میده. یه 100 متر مونده به درب وروی ورزشگاه حدودا 10 تایی مامور هستن. من تو 10 متری اونها وایسادم اما یکی شون میاد بهم میگه: بورا تورما، گد او یانا! (اینجا نایست برو اونور!)…

به دوستم زنگ میزنم، میگه مشکلی تو دانشگاه واسش پیش اومده و تا ساعت 3 و نیم خودش رو حتما میرسونه. ضمنا به من گفت که پارچه رو گرفته اما بعید میدونه که بزارن ما پارچه رو ببریم داخل. بهش میگم و توضیح میدم که از لحاظ قانونی کار ما کاملا قانونی است.

گوشه ای از ورودی ورزشگاه نظر من رو به خودش جلب میکنه. یادم میاد که من تا حالا شال تراختور نداشتم. میرم و به فروشنده جوون میگم:

-بو شال لار نئچیه دیر؟(این شال ها چنده؟)

-2000 تومان، سیز اگر ائیستینیز اوجوز سالدام (2000 تومان اما اگه شما بخواهی ارزون تر حساب میکنیم)

-1500 وئر داها! (1500 حساب کن!)

-گئتیر (بردار)

پول را به او داده ام .. او از لهجه ام متوجه می شود تبریزی نیستم. از من می پرسد:

-هارالی سن؟(کجایی هستی؟)

-شیراز، تورک قشقایی ام

و او به من 1000 تومن پس می دهد ، یعنی شال را 1000 تومان حساب می کند و من از شعفی که در چهره اش می بینم دلیل این تخفیف را درک میکنم….شاید جای دیگری نتوانم این همدلی را ببینم!

من تا آمدن دوستم وارد ورزشگاه میشم تا بتونم یه جای مناسب واسه نصب پارچه نوشته پیدا کنم…وای شروع شد! بازی رو نمیگم! گذر از یه لایه حفاظتی 4 لایه ای رو میگم… شاید کمتر جایی در ایران بشود این جور لایه های حفاظتی را پیدا کرد! البته شاید برای مامورین حفاظتی تماشاگران تراختور مهم تر از تماشاگران سایر تیم ها باشند!!

وارد ورزشگاه شده ام….ساعت از یک ونیم نیز گذشته و لحظه به لحظه به تعداد تماشاگران افزوده می شود. به محض ورود به ورزشگاه متوجه خواهی شد که اولویت مدیران ورزشگاه چیست… جایگاههای بدون صندلی باقیمانده از بازی فصل پیش تراختور-استقلال که تماشاگران با پول بلیط هایی که میدهند می بایست روی سیمان بنشینند و از طرفی تعداد تقریبا 80 دوربین مدار بسته در اطراف ورزشگاه آن هم فقط برای طبقه اول!!!!! گاهی در این جو فکر می کنم نکند اینجا مأمن تروریستهاست؟!!!!

امان از این خطوط موبایل در ورزشگاه که کاملا به صورت سهوی آنتن نمی دهند! الان نیم ساعته دارم به دوستم زنگ میزنم اما…. بالاخره آنتن میده ..میپرسم:

-هاردایانیز؟(کجایید؟)

-یولدا گلیرگ (تو راه داریم میاییم)

مکالمه قطع میشود و باز هم روز از نو …..

بالاخره بعد از نیم ساعت SMS میدهد. با خواندن SMS آب سردی انگار روی من خالی می شود….

-GhoymadilarParchayiGatirag, HeyfOldu!(نگذاشتند پارچه را بیاریم داخل ورزشگاه، حیف شد!)

اما من پیش خودم فکر میکنم مگر چه چیز عجیب و غریبی روی آن پارچه نوشته شده بود که نمی بایست به ورزشگاه راه یابد؟ مگر هوادارن دیگر تیمها در دیگر ورزشگاهها از چنین حقی محرومند؟ مگر تراختور در همین لیگ بازی نمی کند؟ مگر تماشاگران تراختور با دیگر تماشاگران فرق دارند؟ اصلا چرا در شیراز ورود پارچه ای مشابه این ممنوع نیست اما اینجا….مگر تبریز شهری از شهرهای این کشور نیست؟ و خیلی سوالات دیگر…..

به نظر شما کدوم یک از واژه هایی که در پارچه نوشته وجود داشت غیر قانونی بودند؟

تراختور

محبوب

قشقایی؟

در زیر تصویر پارچه نوشته ای را مشاهده می کنید که هیچ گاه به ورزشگاه تبریز راه نیافت!

و این هم تصویر پارچه نوشته ای که در شیراز به ورزشگاه راه یافت!!!

عکس

(نکته قابل ذکر اینکه متنی به همین منظور به برنامه نود فرستاده شد اما هرگز به دوربین نود راه نیافت! آن هم در حالی که دوربین نود 2 آبان 1391 تبدیل شده بود به پخش فیلم های خنده آور و بی ارزشی که توسط برخی بینندگان ارسال شده بود!)


تورک اوغلو (Turkqashqaie@yahoo.com)

ادامه مطلب ...

بزرگان عالم همه ترک بودند

بزرگان عالم همه ترک بودند

 دکتر باستانی پاریزی

 

شنیـــدم بـه ترکیــه میگفت تـــرکـی       کــــه ترکنــد یکسر بزرگـان عالــم

چه جالوت و طاعوت و موسی ابن عمران        چه سقــراط و بقراط و عیسی ابن مریم

چه داوود و هــود آن رســول گــرامی       چـه یعقوب و نــوح آن نبــیّ مکــرّم

چه زرتشت و مـانی چه بودا چه گانـدی        چه سلمـــان و بـوذر چه مقداد و میثم

چـه سنگین دل افراسیــاب و چه پیـران        چه روئین تـن اسفندیــار و چـه رستم

چه بــو نصــر و بیـرونی و ابـن سینــا        چه خیّــام و رازی چه حلاج  و حاتـم

چه حسان و چه حافظ چه سحبان و حافظ        چه فضـل ابن یحیی چه یحیی ابن آثـم

چـه شمس و نظــامی چه ملّای رومــی        چـه فـــردوسـی آن استـــاد مسلّــم

چه کانت و دکارت آن دو دریای حکمت        چه پادلــو و پاستــور دو علم مجسّـم

چه آن فخـــر تاریخ آتــا تـورک نامی         چه بیسمارک آن مــامور صــدراعظـم

چه جرجیس و چرچیل و لقمــان دانــا          چه شمس و چه لقمان چه ابراهیم ادهـم

ز دارویـن و گـالیلـــه و هشتـــرودی        ز جمشیـد جم تـــا به جمشید اعلــم

بپـــرسیــد رنـــدی کـه راًی گـرامی        از این دیـدگـــه چیست دربــاب آدم

بگفت ایـن حقیقت چـو روزست روشن         که بـــود اول او تـرک بعداً شــد آدم

 

 

 

جواب ترک ترکیه به دکتر باستانی پاریزی

حمید ترک اوغلو

 

بســـا از بزرگـــان اهـل قلــم       سـرایند شعر و غزل بیش و کـم

چنــان خودپسندند و پر مدّعـــا       کنند ادّعـــای خـدائـی بمـــا

نمی‌خواستـم مــو شکافی کنــم       خطـای کسی را تــلافی کنــم

ولی صحبت اینجـا ز حیثیت است       طرفداری از حق یک ملّت است

از آن خوپسندان بــرای شمــــا       شناسانم اکنــون شوید آشنـــا

یکــی باستــانی پاریــزی است        که او دکتـر سِرتِق و هیزی است

نویسد که آدم ازل تــرک بـــود       سپس گشت آدم رســالت نمود

شــده تــرک آدم بقـول شمـــا      شما کـــی شوید آدمی دکتـرا

(زدی ضربتم ضربتی نــوش کن)        جوابی که دارم تــرا گوش کن

بعید است از چون تو دکتــر بسی       اهـــانت کند بـــر زبان کسی

همه اهل منطق بر ایـن باور است        کلید زبـان در دهان مـادر است

اگـــر بی پدر مـادری هم بـدان       که مادر گرامی است در هر زبان

نــدانم ز تــرکان چه بد دیده‌ای       کز ایشان چنین سخت رنجیده‌ای

بَدی دیــده‌ای گر ز افراسیــاب        سکندر سـرت کاخ کرده خراب

لبت را تموچین اگــر دوختـــه        عـــرب هم کتاب تـرا سوخته

بخــاکت بسی دشمنان تــاختند         چه از کشتــه‌ها پشته‌ها ساختند

کجا بودی آنگاه ای ضـــد ترک        نهان گشته بودی مگر زیر کرک

خودت کرده‌ای عمـر بیهوده صرف      چو کبکی فرو برده سر زیر برف

ز پشت خـودت گشتــه‌ای بی خبر     نفهمیده‌ای دارد آنجــا خطـــر

دگــر بیش از این طعنه بر مـا مزن      که هــرگز نبودی بفکــر وطـن

چـــرا هست بر مـــا زبانت دراز     نگه کــن بتاریخ بـا چشـم بـاز

ز بدبختی خویش عبــرت بگیـــر      ز مردان کمی درس غیـرت بگیر

رقیبت روان گشتــه آنسوی مـــاه     تو هم مانده‌ای تاکنون قعـر چـاه

چـو سگها کم از دورها پارس کن      سخنرانی از ترک و از فارس کن

ز نفرت دل خویش را پـــاک کن      نشد پاک اگر بر سرت خاک کن

دگر مُرد هیتلر بـدان ضرب شست       غــرور نــژاد آفـرینان شکست

همه مردمــان هست با همدگـــر       برادر ز یک مــادر و یک پــدر

بیــا این یکی پنـد را گوش کـن       نفـاق افکنی را فرامــوش کـن

تـو گفتی کـــه پور پشنگیم مــا       که این افتخــار است بر ترکهـا

که هرگـز نکشتند ایـــن ترکهــا      چو رستم به نیرنگ فرزنـــد را

یقین شــاه کاووس هم ترک بـود       شمــا را بدانگونه رســوا نمود

بعالــم کن اکنون چنــان وانمود        اهورای مزدات هم فــارس بود

بــده شمسِ تبریــز مـا را بمــا       ابوالقـــاسم فـارس مال شمــا

نــــدارد کسی از شمــا انتظـار       که از حرفهایت شوی شرمســار

لب شعر اینجا دگــر بستنی است        سکوت ارچه سرشار از گفتنی است

ادامه مطلب ...

گزارش تصویری از سرما در مناطق زلزله زده قاراداغ آزربایجان ـ تصاو

تبریز سسی : با آغاز فصل پائیز سرمای زود رس تمامی مناطق زلزله زده قاراداغ آزربایجان را فرا گرفته و مشکلات فراوانی برای مردم این مناطق بوجود آورده است.

عکسها از خبرگزاری مهر برداشته شده است.

حاشیه دیدار سپاهان و تراختور آزربایجان

تبریز سسی : پس از انتشار بیانیه روز گذشته باشگاه سپاهان مبنی بر اتحاد تماشاگران سپاهان و تراختور این موضوع امروز در ورزشگاه محسوس بود به طوری که طرفداران 2 تیم حریف را پیش از آغاز بازی مورد تشویق قرار دادند.

*هواداران سپاهان احسان حاج صفی، بازیکن سابق این تیم و حال حاضر تراختور را تشویق کردند.

*سید مهدی سیدصالحی، بازیکن فصل گذشته سپاهان و این فصل تراختور که با مسئولان این تیم اصفهانی به مشکل خورده بود، با دسته گل به سمت نیمکت این تیم رفت. این بازیکن پس از به ثمر رساندن گل تراختور خوشحالی نکرد.

*تماشاگران تراختور با عروسکی که نماد باشگاه سپاهان است، عکس یادگاری گرفتند.

*پس از جدایی مرزبان، مربی سپاهان محمود کریمی به جای او در کنار زمین برنامه‌های تاکتیکی کرانچار را به بازیکنان منتقل می‌کرد.

* تماشاگران سپاهان در صحنه‌ای که پنالتی اعلام شد، علیه محسن ترکی، داور بازی شعار دادند.

* پس از پایان بازی که با باخت 4 بر یک سپاهان همراه بود، تماشاگران تیم اصفهانی حاج صفی را به شدت تشویق کردند و خواستار بازگشتش به سپاهان شدند. آنها همچنین علیه اشجاری که گل به خودی زده بود، شعار دادند.

*محمدرضا ساکت، مدیرعامل پیشین باشگاه سپاهان پس از پایان بازی از سوی تماشاگران این تیم مورد تشویق قرار گرفت.

ورزش