5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

«چراغلی» ورزقان؛ دیگر چراغ ندارد!!

22 آذرماه. چنین روزی در سال 1388 دو کودک دانش آموز 14 و 15 ساله که « مهدی » و « جعفر » نام داشتند، در روستای چئراغلی ورزقان قربانی بهمن برف شدند. آن ها در غیاب فقدان شهربازی مشغول بازی نبودند بلکه داشتند از روستای همسایه ـ روستای شخملو که چون چئراغلی قربانی زلزله 21 مرداد شد ـ و از مدرسه بر می گشتند.

اگر به هر یک از روستاهای قره داغ برویم،‌ سرگذشت و سرنوشت و رویدادهای ریز و درشت چنان دارند که بتوان برای هر یک کتابی نوشت. رویدادهایی که یکی شان برای خبرساز شدن شان کافی است. امروز تصویری از روستاهای « چئراغلی » در سایت اطلاع رسانی « نصرنیوز» دیدم که بر فراز آن نوشته بود «با بارش برف پاییزی و سرد شدن هوا در مناطق زلزله زده ارسباران تعدادی از روستاهای زلزله زده از جمعیت خالی شده اند». و نوشته بود « روستاهای ایشقلو با 41 خانوار، روستای خلف انصار با 50 نفر و روستای چراخلو با 104 خانوار از توابع شهرستان ورزقان از جمعیت خالی شده اند ». چئراغلی هم مثل صدها روستای این منطقه با پدیده ی «‌روستاییان فصلی » آشناست اگر در یکی از همین سرشماری ها و مثل بسیاری از روستاهای منطقه خالی از سکنه اعلام نشده باشد. انگار هیچ خانوار و خانه ای مُهر « دائمی » بر پیشانی نداشتند تا مِهر بازسازی شامل حالشان شود.  

با دیدن تصویر چئراغلی حکایت غریبی در من زنده شد. 22 آذر سال 1388 بود که خبر کشته شدن آن دو دانش آموز در زیر بهمن برف منتشر شد. متأسفانه بازتاب خبری چندانی نداشت مثل برخی رویدادهای مشابه که امروز می شنویم. بالاخره کودک، کودک روستایی بود و آن هم منطقه ی ورزقان! حتی کسی خواستار استعفای مبصر کلاس هم نشد چه برسد به وزیر! آن دو دانش آموز برای تحصیل در دوره ی راهنمایی مجبور بودند هر روز با پای پیاده به روستای همجوار بروند و برگردند. در یک روز برفی و موقع برگشت قربانی بهمن شدند و جان باختند. حالا مگر فرق می کند جان باختن جعفر و مهدی در زیر بهمن برف و فقر و یا در زیر آوار زلزله؟!

روستای « چئراغلی » اما چراغش سوسویی داشت موقع زلزله چون در گزارش های خبری خواندیم که تا « محمد » از تبریز به چئراغلی بیاید، زنش موفق به خارج کردن فرزندشان از زیر آوار نبوده است. پس چراغلی مصداق و نمونه پدیده ی نوظهور به نام «‌ روستاییان فصلی » و در سوی دیگر « قشلاق نشینان شهری» است.

حالا کم کم عمق فاجعه دارد آشکار می شود. فاجعه ای به مراتب بدتر از زلزله. بنیان سوز و ویرانگرتر از زلزله. حالا پرسش از آمار بازسازی و پاسخ مسئولان هر شکل و رنگی که پیدا کند، بالاخره به فرجام و انجامی می رسد. اینجا پرسش جدید و اساسی تری در میان است. به راستی پدیده ی « روستاییان فصلی »‌ آیا شیوه ی جدید معیشت در کشور است؟ کدام غفلت ها و بی تدبیری ها و بی توجهی ها چنین پدیده ای را شکل داده است؟ چه کسانی باید پاسخگوی این موضوع باشند؟ به راستی آیا «‌ روستاییان فصلی » معضلی اجتماعی همچون « حاشیه نشینی»، نیست؟

روستاهای ما روز به روز از جمعیت خالی می شوند و به این روز می افتند و کد رهگیری این همه فروکاست حیات روستایی در قره داغ به عامل « مهاجرت » می رسد. به راستی چرا مردم منطقه، سرزمین آبا و اجدادی شان را ترک می کنند؟ آیا دنبال آن چیزی نیستند که باید در موطن مادری شان می داشتند؟ آیا تمرکزگرایی و رشد نامتوازن در کشور و البته توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات در سطح کشور و استان، عامل این مهاجرت بنیان سوز نبوده است؟ و...

 روستای چئراغلی / زمستان 1388

کلاس دوم ابتدایی / رضا، کنار صندلی خالی پسرعمویش جعفر / 12 دی ماه 1388

جعفر خضوعی

برگرفته از: قاراداغ نیوز

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد