بروزرسانی وبلاگ بابامنیر
شعر درباره نوروز از سعدی شیرازی:
برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز
******************
خیام نیشابوری:
بر چهره ی گل نسیم نوروز خوش است
بر طرف چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه بگویی خوش نیست
خوش باش ومگو ز دی که امروزخوش است
******************
شعر درباره نوروز از حافظ شیرازی:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
******************
شعری از نظامی گنجوی درباره بهار
بهاری داری از وی بر خور امروز که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو ، را نبوید ، آدمی زاد چو هنگام خزان آید برد ، باد
******************
شعری زیبا درباره بهار از مولوی:
ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی
خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی
******************
از استاد سخن سعدی شیرازی:
برخیز که میرود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار
بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه میرسد دست
سهلست جفای بوستانبان
******************
شعری از نظامی گنجوی درباره بهار
بهاری داری از وی بر خور امروز **** که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو ، را نبوید ، آدمی زاد ***** چو هنگام خزان آید برد ، باد
از شهریار شعر ایران، استاد شهریار:
از همه سوی جهان جلوه او می بینم
جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل
آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم
******************
استاد شهریار:
ای وطن آمده بودم به سلام نوروز
مگرم کوکب اقبال تو تابد پیروز
آمدم در پی آن کوکب آفاق افروز
لیک از این غمکده رفتم همه درد و همه سوز
دگر ای مادر غمدیده بخون زیور کن
جشن نوروز بهل، شیون شهریور کن
البته ایشان در قطعه دیگری نیز که با عنوان «مهمان شهریور» سروده، به بیرون رفتن قوای اشغالگر شوروی از خاک ایران در سال 1325 اشاره میکند و از خروج «مهمان ناخوانده» شادمان چنین می فرماید:
خوان به یغما برده آن ناخوانده مهمان می رود
آن نمک نشناس بشکسته نمکدان می رود
از حریم بوستان باد خزانی بسته بار
یا سپاه اجنبی از خاک ایران میرود
قحط و ناامنی و بیماری و فقر آورده است
گو بماند زخم، باز از سینه پیکان میرود
******************
شعر از فریدون مشیری:
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
محمود سریعالقلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، امسال نیز در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس حاضر بوده و در این باره یادداشتی به قرار زیر نوشته است:
امسال، برای پانزدهمین بار به سلسله کنفرانس های داوس یا مجمع جهانی اقتصاد، دعوت شده بودم. 265 میزگرد در داوس امسال برگزار شد که طی پنج روز موفق شدم در 24 مورد که به حوزه پژوهشی من مربوط می شد شرکت کنم تا از زاویای مختلف نظام بین الملل در حال ظهور را بهتر درک کنم. در 12 مورد از این میزگردها خود نیز مشارکت داشتم. میتوان گفت سطح یادگیری از تحولات سیاسی، ژنوپلیتیکی و اقتصادی جهان در داوس بی نظیر است. 2500 نفر کارآفرین، مدیر، سیاست مدار و دانشگاهی گرد هم میآیند تا با تبادل آرا از هم بیاموزند. داوس محل تصمیمگیری نیست بلکه کانون یادگیری و اثرگذاری است. طی یک هفته در داوس، فرصت کردم تا با دهها کارآفرین، محقق و مدیر صحبت کنم و به عنوان یک دانشگاهی، نمایی مثبت از ایران عزیز به جا گذارم.
اما آنچه که مهمترین درس من از داوس امسال بود در لابه لای جلسات و گفت و شنودها به دست نیامد، بلکه زمانی بود که داوس را ترک کردم. در فرودگاه زوریخ در صف تحویل چمدان ایستاده بودم که ناگهان، کسی مرا صدا کرد. هنگامی که برگشتم؛ پشت سر خود، وزیر خارجه سوئد را دیدم. این بار سوم بودکه او را طی یک هفته میدیدم. ضمن اینکه با هم صحبت میکردیم ده درصد از توجه من به این مسئله بود که ببینم کسی او را همراهی می کند یا خیر. او هم مانند دیگران در صف ایستاده بود تا چمدان خود را تحویل داده و کارت سوار شدن به هواپیما ر ا بگیرد.
باورم نمی شد. سال ها در رسانه ها خوانده بودم که مسئولین دولتی کشورهای اسکاندیناوی، مانند شهروندان دیگر رفتار می کنند و هیچ مزیتی نسبت به دیگران ندارند و حال، به چشم خودم این واقعیت را تجربه میکردم. من و او، چمدان خود را تحویل دادیم و مانند افراد عادی، کارت پرواز گرفتیم و چون به مقصدهای مختلفی می رفتیم از هم خداحافظی کردیم.
از آن لحظه مرتب به این موضوع فکر می کردم که کدام ساختار، قواعد و قوانینی باعث می شود تا به این حد، مسئول مهم یک کشور کم هزینه باشد. سوئد با 9.5 میلیون جمعیت، 550 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و حدود 44000 دلار درآمد سرانه، از منظر شاخص های توسعه یافتگی، جزء پیشرفتهترین کشورهای جهان است. این کشور، میزبان حدود صد وسی هزار نفر مهاجر ایرانی نیز می باشد.
چرا سوئد امکانات وسیعی در اختیار مدیران خود نمی گذارد؟ به عنوان مثال، بسیاری از مدیران این کشور با اتومبیل شخصی یا حمل و نقل عمومی به محل کار خود می روند. آیا این نتیجه نظام قانونی این کشور است؟ ولی همه کشورها، قانون دارند. چینی ها سخت ترین نظام های قانونی را طراحی کرده اند و در عین حال، در سال 2013 نزدیک به 182000 مسئول دولتی را به موجب سوء استفاده مالی و اداری مجازات کرده اند.
آیا وضعیت سوئد به خاطر فرهنگ، دانش و آگاهی مردم این کشور است؟ شاید اینگونه باشد. اما با استمداد از نظریه های توسعه یافتگی احتمال بیشتر را به این نکته می دهم: در سوئد ساختاری به وجود آمده که مردم فقط از دولت و حکومت، انتظار ایجاد امنیت و نظارت بر قانون را دارند. حکومت و دولت، کانون ثروت و ثروت یابی نیست. می توان دقیقترین نظام قانونی را طراحی کرد ولی وقتی نود درصد ثروت یک کشور نزد حکومت و دولت است، حداقل از لحاظ نظری نمی توان در انتظار توزیع ثروت و عدالت اجتماعی نشست. توسعه یافتگی نتیجه تفکیک قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی یک کشور است. چون مردم سوئد مسئول معاش خود هستند، از حکومت و دولت بی نیازند و می توانند بدون نگرانی، حقوق اجتماعی خود را درخواست کنند و مدیران را به سمت پاسخگویی سوق دهند. همینکه انسان نیاز مالی و اقتصادی پیدا کرد، مجبور است به خاطر بقای خود، بسیاری مسایل را کتمان کند. بی نیاری بنیان آزادی است. بی نیازی بنیان رشد است. بی دلیل نیست که کشورهای اسکاندنیاوی از بالاترین سطح توزیع ثروت و عدالت اجتماعی برخوردارند. اینجاست که نظریه ها و تجربۀ کشورهای دیگر به کمک ما می آیند تا بهتر رفتار مسئول سوئدی را بفهمیم. خاطرم هست هنوز ده سالم نشده بود که پدر بزرگم که فردی کارآفرین و بسیار متدین بود، مرتب تذکر می داد: تا می توانید درآمدتان در زندگی نتیجه زحمات شخصی شما باشد. هم فکرتان مال خودتان می شود و هم تدین شما واقعی.
ایل قشقایی بزرگترین ایل کشورمان به لحاظ جمعیت و پراکندگی در سراسر کشور می باشد. لذا بر آن شدیم تا به معرفی طوایف متعدد این ایل به طور اختصار بپردازیم.
طایفه دره شوری:
نام
درشوری از نام محل ییلاقی آنها ( دره شور ) گرفته شده است اینان پس از
ورود به فارس در این ناحیه سکونت کرده اند دره شور از محل ( سمیرم ) امروزه
جز مراکز ییلاقی این طایفه است .
خانهای طایفه دره شوری در سالهای اخیر به زراعت و باغداری توجه زیادی کرده اند .
و
گروههای زیادی از آنها به زندگی یکجا نشینی پرداخته اند . طایفه دره شری
یکی از طوایف پر جمعیت ایل قشقایی است و مردم آن به داشتن و پرورش اسب
معروف هستند.
تیره ها در ایل قشقایی
همانگونه که پیشتر آوردیم هر طایفه ای دارای تعدادی تیره می باشد:
دره شوری
51 تیره
فارسی مدان:
25 تیره
کشکولی بزرگ
47 تیره
کشکولی کوچک
14تیره
شش بلوکی
20 تیره
عمله (جعفربیگی )
47 تیره
اساس نامگزاری تیره ها:
1)بر اساس نامیا فامیل یا بزرگتر ها یا کدخدایان مثل قاسم لو از نام قاسم و بهمن بیگلو از نام بهمن .
2) بر اساس تعدادتیره ها یا بنکو ها مثل دو قوزلو که از 9 تیره کوچکتر تشکیل شده.
3)بر اساس حرفه و کار مثل عاشق لر که در موسیقی و آهنگر که در حرفه خود استاد بودند.
4)بر اساس اصل و نسب مثل :داود لو که از فرزندان داود و جهانگیر لو که از اولاد جهانگیر .
5)بر اساس وابستگی به شخص بخصوص مثل : بهرام کیخالو وابسته به بهرام و همت علی کیخالو ، وابسته به همت علی .
6)بر اساس منشاء قومی مثل : لَک ، بازمانده ای از لکهای غرب ایران و لر از جانشین لرهای اولیه .
7)بر اساس تکیه بر محل جغرافیایی مثل: موصلو از موصل عراق
8) بر اساس اولین مرکز تمرکز مثل : دره شوری ها در دره شور یا چگینی ها در چگین پیشگوه لرستان .
9) بر اساس نام سران یا پادشاهان که از طوایف مزبور بودند ، مثل ندر لو وابسته به نادر شاه و قجر لو از قاجارها.
منبع: بسیج عشایر
عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است.
رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است.
عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند.
عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.
انتخابات شورای اسلامی همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 24 خرداد ماه در سراسر کشور برگزار شد و اهالی شهر و روستای کشور بعد از 6 سال اعضای جدیدی را برای مدیریت بر منابع و فرصت های موجود در منطقه محل سکونت خود انتخاب نمودند. همین موضوع بهانه ای به دست ما داد تا گریزی به نتایج انتخابات شوراها بزنیم. در ابتدا ضمن تبریک به اعضای جدید شورای اسلامی آقایان علی صالحی، اسدالله ابراهیمی، صمد راهی، بهرام جلیلی و روح اله نجفی و آرزوی موفقیت برای این دوستان عزیز، بر خود لازم می دانم قبل از ورود به بحث نتایج انتخابات این موضوع را متذکر شوم که این مقاله قصد توهین به شخص یا گروه خاصی را ندارد و فقط یک نگاه کلی فارغ از هر نوع وابستگی قومی و قبیله ای به مبحث انتخابات دارد.امید است که اعضای شورا با نگاهی منطقی به این مقاله به مانند اعضای قبلی از هرگونه واکنش های احساسی جداً خودداری نمایند. زیرا که اعضای قبلی شورا بعد از انتشار مقاله ای در تاریخ 5 شهریور 1389 در رابطه با عملکرد ضعیف و غیر قابل قبول شورای روستا، هر کدام به نوبه خود واکنش های غیر منطقی و کاملا احساسی از خود نشان دادند و حال بعد از گذشت 3 سال از آن تاریخ هر فرد آگاهی می تواند در رابطه با عملکرد شورای قبلی اظهار نظر کند و عملکرد آن ها را زیر سوال ببرد. به هر صورت مقاله حاضر ضمن آسیب شناسی جریان گزینش انتخابات از سوی مردم راهکارهایی را جهت بهبود عملکرد اعضای شورا پیشنهاد می کند و امید است که با به کار گیری اصول منطقی و علمی و استفاده از تجربیات مدیریتی دیگران فرصت به وجود آمده را غنیمت بشمارند و از آن به نحو احسن استفاده نمایند.(ان شااله)
نتایج انتخابات شورا را که مشاهده می کنیم متوجه یک معضل اساسی و ریشه ای در فرهنگ انتخاباتی شهرستان ممسنی می شویم که در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به طور بارزی جلوه گری می کند و آن چیزی نیست جزء انتخاب قومی و قبیله ای.انتخابی که نه بر مبنای انتخاب اصلح، نه بر مبنای کارشناس بودن، تجربه گرا بودن و مردم دار بودن بلکه فقط بر مبنای این موضوع است که چه کسی اقوام بیشتری دارد و یا به قول معروف طایفه چه کسی سنگین تر است؟ برهیچ کس پوشیده نیست که انتخابات قومی و قبیله ای چه آسیب های جبران ناپذیری را برای شهر و روستا به همراه دارد؟ آسیب هایی که در سال های پیش افراد برآمده از این جریان متوجه روستا کردند، شاید گناه نابخشودنی باشد که هر کدان از ما در ارتکاب آن سهمی داریم و حال بعد از آن همه مشکلات و مسائل باز در همان وادی قدم گذاشته ایم ولی امیدواریم که نتایج آن نتایج دور قبل نباشد و برآیند کار مطلوب و مفید باشد و افراد انتخاب شده بتوانند آرمان های موکلان خود را پیگیری کنند.آرمان هایی که حال با توجه به شهر شدن بابامنیر(هر چند که در حد اسم باشد) می تواند در خور توجه باشد.ظاهرا افراد انتخاب شده از سوی مردم، هیچ نوع تجربه و آگاهی در زمینه مسائل عمرانی، شهری و مدیریت کلان شهری ندارند و حتی در مورد بعضی از آنها می توان گفت که هیچ تجربه ای در هیچ زمینه ای ندارند. متاسفانه به نظر می رسد دیدگاه اهالی بابامنیر در رابطه با شورا به بر مبنای این ذهنیت است که افراد در بعضی مسائل شخصی دچار مشکل می شوند و شپس با مراجه به شورا و ممهور کردن کاغذ ( و نه نامه!!!!!) خود به مهر شورا مشکلات خود را حل نمایند. حال آنکه با نگاهی دقیق تر به موضوع شورا می توان پی به وظایف خطیر و مهم آن ها برد.متاسفانه حالا که ما خود به این صورت انتخاب می کنیم و به آن صورت عمل می کنیم، گناهی به دیگری نخواهد بود، اگر نتایج مطلوب مورد نظر ما نباشد!!!
حال با همه این اوصاف امیدواریم که بعد از گذشت سال ها ، عملکرد شوراهای جدید به نحوی قابل دفاع باشد که باعث افتخار اهالی شهر( یا روستا) و اعضای شورای شهر باشد. لذا از اعضای جدید شورا خواهشمندیم که تمامی سعی و تلاش خود را راستای آبادانی شهر معطوف نمایند و از هیچ گونه کوششی دریغ ننمایند. در پایان نیز پیشنهاداتی به منظور ایجاد بهبود در عملکرد شورای شهر ارائه می گردد. به امید فردایی آباد و سبز
1-استفاده از نظرات منتقدان منصف و رعایت اعتدال در رفتار
2- استفاده از شورای مشورتی نخبگان و تحصیلکردگان
3-به روز بودن در زمینه منابع اطلاعاتی و علوم شهرسازی و معماری(حداقل بی اطلاع از این علوم نباشند)
4- تعیین و انتخاب شهرداری مناسب با توانمندی ها و محدودیت های شهر و نظارت برعملکرد آن
5- ایجاد تفکر درآمد زایی و جلوگیری از مهاجرت بی رویه به دلیل عدم وجود جذابیت های اقتصادی
6- چانه زنی هایی اصولی و منطقی در رابطه با جذب اعتبار و بودجه با توجه به محروم بودن و در اولویت قرارگرفتن منطقه
7- تهیه طرح تفصیلی شهر و اجرای دقیق آن
8- ایجاد نظام پیشنهادات شهری به منظور ایجاد مشارکت مردم و نخبگان در برنامه ریزی های شهری
http://noorbaran90.mihanblog.com/post/191
سریعالقلم بر این باور است که توسعه یافتگی از دو بخش کلان تشکیل میشود: اصول ثابت و الگوهای گوناگون به تناسب شرایط گوناگون کشورها. کشورهایی مثل آلمان، انگلیس و ژاپن و... از اصول ثابت توسعه یافتگی برخوردارند مانند دولت حداقل، صنعتی شدن، توجه فراگیر به علم و عقلانیت، بخش خصوصی فعال، نظام آموزشی کاربردی، نخبگان ابزاری منسجم، مردم پرکار و مسئولیت پذیر، دولت پاسخگو... ولی الگوهایی که در سالها پرورش و تکامل یافته، متفاوت است.
متن کامل مقاله را در ادامه مطلب مشاهده نمایید( به همه دوستان پیشنهاد میکنم که این مقاله رو تا انتها بخونن)