چهارشنبه, 15 مهر 1388 ساعت 09:57
شعاری که در پایان بازی اشک چشمم را در آورد. نه به خاطر اینکه باخته بودیم. نه به خاطر بازی احساسی تیم. نه به خاطر ضعف در حفظ نتیجه. اشک و بغض من برای این بود که حس کردم مادری پر محبت بعد از اینکه فرزندش کار بدی انجام داده آنقدر دوستش دارد که نمیتواند ناراحتی و شرمندگی اش را تحمل کند و او را با همه خطا ها و با همه اشتباهاتش در اغوش میکشد تا هم دل خودش آرام بگیرد هم دل عزیزش. دوستان خیلی خوب به مسایل فنی پرداختند اشتباهات فردی، عدم حفظ نتیجه و ... اما یکی حرف خوبی زد، گفت ما به تجربه مایلی کهن باختین. هرچه باشد گرگ باران دیده فوتبال است یادتان نیست در جام ملتهای 97 اسیا در امارات چه کرد؟ در هر حال قبول کنیم که تیم کیسه آنچنان پری هم ندارد و تنها با بازی غیرتی راه به جایی نمیبرد. با همه احترامی که به کمالوند دارم اما قبول کنیم سازمان لیگ برای ایشان کارت مربی گری صادر نمیکرد اما در آن سوی میدان مربی و بازیکنانی بودند که هرکدامشان میتوانست عاملی برای تغیر نتیجه باشد. برنده واقعی این بازی حس مادرانه هواداران بود که فرزند خاطی اش را در آغوش کشید و مطمئن باشید ناراحتی آن هواداران که بعد بازی تیم را تشویق کردند هزاران بار بیشتر از آن تازه هوادارانی بود که 10دقیقه آخر زمین را ترک کردند. اما چه کنند با اینکه هزار بار بیشتر ناراحت بودند اما هزار بار هم بیشتر عاشق تیم بودند و نمیتوانستند سر افکندگی و شرمندگی عزیزشان را در میدان ببینند پس آغوش باز کردند و "گش گه بورا تراختور" سر دادند تا شاگردان مایلی کهن فکر نکنند توانسته اند مادری را از فرزندش دلسرد کنند. فهمیدند که فقط امتیاز را گرفته اند و هیچ چیزی از محبوبیت این فرزند آذربایجان کم نکرده اند.
با تشکر از ایرج
http://tractorfans.com/component/content/article/101-tractor-news/1332-1388-07-15-06-27-49#JOSC_TOP
البته تیتری من اوزوم دگیشدیم....