داریم جوانه می زنیم
علیرضا فرشی
اوردا کی دیل آغیز سوزدن اوسانار
سوروشون مطلبی تئللر سویله سین
دوداق دانیشیرسا اود توتار یانار
گرک دیر زخمه لر ائللر سویله سین
ارک قالاسی - نهایت
خوشبختی را احساس می کنی وقتی صدای مهیب و دوست داشتنی یاشاسین آذربایجان
تمام ورزشگاه را به لرزه در می آورد. انگار تک تک سلولهای قلبت با طنین
صدای این شعار به لرزش در می آیند.
انگار قلبت
می خواهد از سینه بیرون بیاید. هر کسی که برای اولین بار به ورزشگاه
یادگار می رود، از اتحاد یکدستی و تفکر بالای طرفداران نماد آذربایجان به
وجد می آید. هستند افرادی که وقتی شعارهای موضوعه در ورزشگاه سر داده می
شود اشک شوق می ریزند و به آینده امیدوار می شوند. اکنون یک طبقه، یک قشر،
یک طیف، یک دسته، یک جماعت نیست که اهداف تو را فریاد می زند. اکنون همه
می دانند که معنای حضور ما در ورزشگاه چیست.
سیاسیون افراطی
فرسنگها از این حرکت عقب افتاده اند و نمی توانند سرعت، مکانیزم و نوع
عملکرد این سونامی بیداری را تجزیه و تحلیل کنند. منفعلان و به کنج عزلت
خزیدگان که از نگرانی جیب و جان سکوت" همیشه سکوت" می کنند در دل به این
جوانان و نوجوانان رشک می برند. پیران سیلی خورده روزگار با طنین صداهای
ورزشگاه جوان می شوند.
ولی
افسوس که این مزرعه را خواب گرفته ، دهقان جگر سوخته را خواب گرفته.
اکنون طرفدار قالی باف در کنار مهندس، دانشجو در کنار لوطی اهل محله ۴۲ متری، کارگر از کار بیکار شده در کنار صراف همه به ورزشگاه می روند. آنها چیزی را پیدا کرده اند که سیاسیون افراطی و یا منفعل از آن غافل هستند.
آنها
دانسته اند که شانه به شانه در کنار هم ایستادن و شنیدن صدای قلب بغل دستی
و احساس کردن تنفس همراه با شور کنار دستی چه معنایی می دهد. تمرینی می
کنیم برای باهم بودن
یاشاسین تراختور
یاشاسین آذربایجان