یادداشت تحلیلی هفته ی سی و دوم لیگ برتر
شلیک شعارهای نژادپرستانه ی کرمانیها به قلب ملت تورک
آرتان آرمان
بازیهای هفته ی سی و دوم لیگ برتر اگر برخی تیمهای چاق و چله و میلیاردر مانند سپاهان را به واقع شیرین کام نموده و مثل قند و عسل به آنان چسبید تا به نوعی خود را مهیای برپا نمودن جشن قهرمانی پیش از موعد نمایند ولی در مقابل ملت آذربایجان را به طور غیرقابل باوری تلخکام نمود. طبق عادت مرسوم، سریال تکراری رگبار شعارهای نژادپرستانه ی به اصطلاح هموطنان فارس به مانند تیری سرکش در قلب ملت آذربایجان فرو رفت و سرتاسر این جامعه ی بزرگ و متمدن را در حزن و اندوه فرو برد. آری ماشین تخریب و تخقیر ملتی بافرهنگ و فهیم به سیاق سابق، اینبار توسط کرمانیان به گردش درآمده و با سرعت و بیرحمانگی تمام پیکره ی این ملت مظلوم را در زیر چرخهای افکار منسوخ شده ی مالیخولیایی خود لگدمال نمود و فریاد زجه های دردناک "Stop Racism" هواداران تراکتور آسمانها را شکافت تا جهانیان به عینه شاهد باشند که مقام انسانی این ملت رنج کشیده چگونه در زیر آوار افکار «عصر حجری» برخی هموطنان کوته اندیش و نادانش تا پست ترین مرتبه تنزل داده می شود.
علیرغم اینکه ما از تیم محبوب خود انتظار جنگ تمام عیار برای دستیابی به پیروزی در هر بازی را داریم زیرا چشمهای یک ملت قهرمان به ساقهای سربازان تیم محبوبش دوخته شده است تا از حیثیت، شرف، انسانیت، زبان و هویت به فراموشی سپرده شده اش در تمامی عرصه های ملی و بین المللی دفاع نمایند ولی باخت 3 بر 2 تیم مقابل مس کرمانی که به دلیل قرار داشتن در لبه پرتگاه اینروزها به قصد بازی انتحاری پای به میدان مسابقات می نهد به اندازه تظاهرات ضدانسانی همنوعان فارس زبان کرمانی ما را غمگین ننمود کرمانیانی که حرف و حدیث در موردشان فراوان و حرفهای ناگفتنی بی شمار، ولی ما به جهت عدول ننمودن از خطوط قرمز انسانی هرگز در صدد به نمایش گذاردن رفتاری مشابه برخی انسانهای گرفتار مرض غلاج ناپذیر «سادیسم» یا اصطلاحاً همان «دیگر آزاری» نیستیم که اگر ماهم به سیاق همان نابخردان و جاهلان به ظاهر انسان فکر و عمل نماییم هیج تفاوتی بین ما و آن بیماران علاج ناشدنی نخواهد بود.
به رغم آنکه از ابتدای فصل کنونی این سریال مشمئز کننده در شهرهای مختلف به روی پرده رفته و ساحت شریف ملت آذربایجان و تورک ایران بیشتر از پیش مورد تهاجم انسانهایی عقب افتاده قرار گرفته است بدون استثنا تمامی رسانه ها ی کشور به دلایل معلوم این موضوع ویژه را بایکوت نموده و به لطایف الحیل گوناگون کوشش بر کتمان و تحریف آن نموده اند و با اظهاراتی از قبیل اینکه این قبیل فحاشی ها و هتاکی ها در همه ورزشگاههای کشور یک عرف معمول می باشد به راحتی چشم بر این عمل انسان ستیزانه و هولیگانیسم (اوباش گری) به اجرا گذاشته شده توسط هواداران تیمهای مناطق فارس زبان کشور بر علیه هواداران تراکتور بسته و تلاش در توجیه آن نموده اند و مسئولان امر نیز به راحتی آب خوردن از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی نموده و همگام با آنان اصحاب رسانه ها و مطبوعات کشور نیز برای مسکوت گذاشتن اعتراض هواداران تراکتور آنان را متهم به قوم گرایی نموده اند!
ما را دیگر امیدی به مسئولان در خواب خرگوشی فرو غلطیده ی فدراسیون فوتبال کشور، گماشتگان کمیته ای که بجای «انظباطی» نام بامسمای «بی انظباط» شایسته آنان است، «کمیته ی ناداوران کشور» که از ابتدای فصل حاضر تیم تراکتور و هواداران بی شمارش مورد غضب و «بی عنایتی مخصوص» اشخاص بی کفایتی مانند مسعود عنایت و همچنین نامدیرانی مانند عزیز محمدی که عزیز دردانه ی تیمهای قهرمان داوران مانند سپاهان می باشد، بوده اند نیست. کاسه صبر ما دیگر بطور کامل لبریز شده و طاقتمان طاق گشته است. ما دیگر تحمل اینهمه رفتار ضد انسانی را نداریم و در هر بازی با به نمایش درآمدن کارناوال مضحک براه انداخته شده بر علیه ملت تورک از هرچه انسان است متنفر می گردیم. ما دیگر طاقت شاهد بودن بر لجن پراکنی های فرانژادپرستانه ای مانند "تورک ..."، "تورک ... می کند"، "صدای ... نمی آد"، "صدای ... نمی آد" و غیره و غیره را نداریم و برای آخرین بار به مسئولان امر هشدار می دهیم و با آنان اتمام حجت می نماییم که اگر وظیفه ی قانونی، انسانی، اخلاقی و وجدانی خود را در ممانعت از اینگونه رفتارهای انسان ستیزانه طبق معمول زیرپا بنهند فریاد دادخواهی خود را به انضمام مدارک مستدل و متقن به فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) خواهیم برد و در صورتی که ناچار به چنین اقدامی گردیم مسئولیت تمامی عواقب و پیایندهای منفی آن را نیز متوجه فدراسیون وظیفه نشناس کشور می دانیم هر چند که با تمام وجود و با گوشت و پوست خود لمس نموده ایم که ما را دیگر نباید به خیر برخی از به اصطلاح «مسئولان بی مسئولیت» امیدی باشد فقط کمینه انتظار مان این است که شر مرسانند.
منبع : TiraxtorFans.Com
Dear Sir
Recently while watching a football match of Tractorsazi-Tabriz and Mes-kerman on T.V, I heard continuous racist chants of the home fans that got really ugly. I’m not talking about blood and broken bones ugly. I’m talking about the kind of ugly that can cut to the heart and soul of a person and even a nation.
Tractorsazi football club is placed in Tabriz a city in the north west of Iran populated with ethnic Azeri-Turks. Whenever our team is guest in other cities of Iran supporters and fans of home teams insult us and chant racist slogans yelling ass Turk (donkey Turk).
Cultural racism is deeply rooted in Iranian society, not solely football against minorities and Azeri-Turks.We are tired and upset of these racist words..We want you to engage with this uprising problem and take up the struggle against racism to eliminate it.
Best Regards
A fan of F.C.Tractor
A member of the human society