همراه با اسامی ترکی امروزه و قدیمی
اسدالله مردانی رحیمی
ناشر: انتشارات قشقایی/ نوبت چاپ: اول، 1389/ شمارگان: 3000 جلد/ قیمت: 2000 تومان
مقدمه: در هر ملتی آداب و رسوم و فرهنگ خاصّی وجود دارد که قابل احترام و ارزش اجتماعی عام به خود میگیرد؛ فرهنگ نامگذاری برای فرزندان و آیندگان این ملّتها نیز به سوابق گذشتهی آنها بستگی دارد؛ آنها از دیرباز معتقد بودند که نام افراد با آینده و سرنوشتشان ارتباط مستقیم دارد؛ یعنی انتخاب نام در شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی انسان تأثیری بسزا دارد؛ بنا بر این تلاش میکردند نامهایی را برای فرزندان و آیندگان خود انتخاب کنند که بعدها موجب پیروزی، خوشبختی و سعادت آنها شود، نه بدبختی و شرمندگیشان.
ایران عزیز ما در طول تاریخ هیچ وقت دارای یک ملّت و یا یک قوم نبوده؛ بلکه از ملتها و اقوام مختلف تشکیل میشده؛ شاید به همین خاطر است که آن را ایران (محلّ اتصال، محل اتّصال ملّتها و اقوام مختلف) نامیدهاند؛ هرچند که کلمهی ایران به معانی: جایگاه و محلّ کوچ کنندگان، سرزمین پهن و گسترده هم هست و البته هیچ ارتباطی با کلمهی آریا ندارد، چون قومی به نام آریایی نه تنها در ایران بلکه در تاریخ دنیا تا کنون وجود نداشته و ندارد.
هم اکنون هم ایران از ملل و اقوام مختلف ترک، فارس، ترکمن، بلوچ، گیلک، کرد، عرب و ... تشکیل شده که بحمدالله تمامی آنها طبق اصل 19 قانون اساسی جمهوری اسلامی از حقوق مساوی برخوردارند؛
اقوام و ملّتهای مختلف ترکان ایران هم در نقاط متفاوت جهت آیندهای بهتر برای فرزندان خود مطابق روش اجداد و نیاکانشان در مورد نحوهی نامگذاری شیوههای گوناگونی داشتهاند :
تعدادی از ترکان در هنگام تولّد یا قبل از تولّد برای کودکان نامی انتخاب نمیکردند؛ بلکه 40 روز بعد از تولّد کودک مجلسی مرکب از: اولیا، پدر بزرگها، مادر بزرگها، بزرگان و سران فامیل کودک ترتیب میدادند و با مشورت همدیگر برای نوزاد اسم مناسب انتخاب میکردند.
گروهی از پدران هم در هنگام تولّدِ کودکشان اگر چشمشان به هر چیز یا کسی میافتاد که نظر آنها را جلب میکرد، اسم آن کس یا چیز را روی نوزادان خود میگذاشتند؛ چون معتقد بودند که در آن لحظه دیدن آن چیز یا کس برایشان خوش یمن است؛ مثلاً همینکه : بولوت (ابر)، اولدوز (ستاره)، آلاز (شعلهی آتش)، آیوا (بِه، درخت یا میوهی بِه)، دمیر (آهن)، بولاق (چشمه)، دنگیز (دریا)، قورد (گرگ)، آیغیٌر (اسب، اسب نر شجاع) و ... را میدیدند، اسم نوزاد را بولوت، اولدوز، آلاز، آیوا، دمیر و ... انتخاب کرده و بر روی فرزندان خود این اسامی را میگذاشتند.
مسلّم است که انتخاب نام جانوران و حیوانات به جهت زرنگی، شجاعت، وفاداری، مفید بودن و ... بوده؛ فلذا گُزیدن نام آنها برای انسانها از دیرباز در بین تمام ملل مرسوم بوده؛ همانطور که اسامی: تهماسب (اسب آهنین بدن)، اسد (شیر)، گو (گاو، لقب رستم دستان)، گرگعلی (گرگ حضرت علی) و ... را در ادبیات فارسی هم می بینیم.
گروهی از اولیای کودک در هفتهی دوّم تولّد، کودک را با هدایایی در خور بزرگان به نزد فهیم ترین و مسن ترین فرد قبیلهی خود میبردند تا او با نگاه کردن به چهرهی کودک نامی مناسب برایش انتخاب کند.
در بین بعضی از قبایل ترک علاوه بر نام اوّلیه که در زمان کودکی به فرد داده میشد، نام یا لقب دیگری هم به خاطر کار مهم و خارق العادهای که انجام میداد، کسب میکرد؛ مثل تیمور لنگ که بعد از کسب چندین موفّقیت باعث میشود تا خلاصه داماد شاه شود و او را از آن به بعد کوٌرهکن یا گورکان (داماد) بنامند.
در بعضی از گروههای ترکان دیگر، حق نامگزاری برای کودک از آنِ فامیلِ پدری بوده و فامیل مادری حقّ دخالت در نامگزاری را نداشتند؛ این درست زمانی است که در جاهای دیگر مناطق ترکنشین، انتخاب نام برای کودکان با مشورت هر دو فامیل یا خانواده انجام میگیرد.
واضح و مبرهن است که اقوام ترک طبق مرام گذشتگان خود معمولاً اسامی ترکی را برای فرزندان خود انتخاب میکردند؛ هر چند اسامی فارسی، عربی، مغولی، یونانی و ... هم حضور چشمگیر داشته؛ چنانکه در سایر اقوام و ملّتهای دیگر هم رسم بر این بوده که اسامی را اغلب به زبان خودشان و یا کلمات و اسامی وارده از زبانهای دیگر را برگزینند؛ این طرز تفکّر تا زمان روی کار آمدن اسلام در ایران به همین منوال ادامه داشته است.
بعد از ظهور اسلام که اقوام مختلف : ترک، تاجیک، ترکمن، عرب، کرد، بلوچ، لر، گیلک و ... در دین مشترک و جدید خود با مسالمت و برادروار زندگی میکردند، باعث شد که انتخاب نامهای ترکی، فارسی، عربی، کردی و ... هم به صورت آزادانه در بین اقوام مذکور ایرانی رایج شود.
هر قومی برای نوزادان دعاهای مخصوص به خود داشت؛ برای مثال در بین قشقاییها رسم بر این بود که جملاتی از این دست بر زبان آورند؛ کما اینکه این دعاها هنوز هم رایج است: آدیٌچا یاشاسیٌن (به اندازهی نامش زندگی کند؛ یعنی که تا این نام هست او زنده بماند)، آدیٌ سانلیٌ اوْلسون (نامش مشهور گردد)، آدلیٌ اولسون (پر آوازه گردد) و ...
کسانی که در ماههای مخصوص سال متولّد میشدند، اسم آنان را رجب، شعبان، اوْروج یا رمضان و ... میگذاشتند و آنهایی که در روزهای: نوروز، جمعه، شنبه، عید قربان و ... به دنیا آمده بودند، آنها را نوروز، جوما، شمّه، قوربان و ... مینامیدند و خلاصه کسانی که پسر نداشتند ولی صاحب چندین دختر بودند، اگر باز هم دارای دختر میشدند، اسم آن دختر را قزبس، دختربس، گوٌل بس (گُل بس)، آللاه بس و ... مینهادند تا این یکی آخرین دختر باشد.
اگر کسی فرزندانش در سنین کودکی و یا نو جوانی میمرد و دیگر فرزندی نداشت، قبل از تولّد آخرین فرزند، زن حامله را به زیرِ درخت یا نزدِ سنگی مقدّس میبردند و نام نوزاد آینده را به نام فرزندِ درخت یا سنگ قلمداد کرده و او را آغاج (درخت)، آغاج اوْغلو (فرزند درخت)، داش اوْغلو (پسر سنگ) و ... مینامیدند تا دیگر نمیرد و سالم بماند.
با توجّه به اسامی مذکور میبینیم که همگی این نامها ترکی، فارسی و عربی است؛ یعنی که در کشورهای اسلامی بخصوص ایران از دوران اوّلیهی اسلام تا زمان رضا شاه وضع به همین روش بود؛ امّا بعد از روی کار آمدن رضاشاه به دستور انگلیس اوضاع دگرگون شد و اسامی ترکی بکلّی ممنوع و عربی هم محدود شد؛ امّا بعد از انقلاب اسلامی با درج اصول 15 و 19 در قانون اساسی وضع به شیوهی سابق برگشت و بحمدالله امروزه دیگر آن محدودیتهای زبانیِ زمانِ پهلوی وجود ندارد و انتخاب نام برای فرزندان آزاد است.
با کمال تأسّف محدودیتهای زبان ترکی در ایران باعث شده که در بسیاری از کلمات، انحرافاتِ املایی و معنایی رخ دهد و منجر به غلط نویسی، یا برداشتهای نادرست از یک کلمه در ذهن امروزیها جا گیرد؛ برای مثال به املا و معانی صحیح کلمات ترکی زیر که همگی نام دختر یا پسر است، دقّت کنید : آغا (بالا آمده، برتر، آدم برجسته. از مصدر آغماق : بالا آمدن)، آلام (رنگها، رنگارنگ، سرزمین رنگارنگ، عالم رنگارنگ)، آناهیتا (هیت مادر، دختری که مادرش از قوم هیت باشد، دختر زیبا، ستارهی ناهید)، اوٌزگوٌل (گل فراوان، درختی که گل فراوان کند، درخت ازگیل)، توْوًوس (آنکه دور خود بچرخد و بدن خود را نمایش دهد، طاووس)، دوْنگا (دنیا، جای خنک و سرد، جای قابل زیست)، گوٌل نیٌسا که در اصل نیٌسا گوٌلوٌ (گُلی که در طرف شمال کوهستان بروید و دیرتر از سایر گلها پژمرده شود) بوده، آتا (پدر، پدر بزرگ)، شوٌکوٌر (چتر و سایهبانی که در آفتاب بر سر سلاطین میگرفتند) و ...
اگر درست دقّت کنید، در ادبیات فارسی کلمات مذکور را به ترتیب چنین نوشته، معنا کرده و یا پنداشتهاند : آقا (تر. برتر، سرور)، عالم (ع. جهان)، آناهیتا (ف. ستارهی ناهید)، ازگیل (ف. درخت ازگیل)، طاووس (طاووس، پرندهی رنگارنگ)، دنیا (ع. جای پست، جهان.)، گُل نساء (ف. ع. گُل زنان)، عطا (بخشش، هدیه)، شُکر (ع. سپاس) و ...
در بین ترکان قشقایی که از مقیمان اصلی و قدیمی این سرزمین به شمار میروند، نامهای بسیار زیبایی وجود داشته و دارد که قابل ارائه به پیشگاه ملل و اقوام مختلف ایران مقدّس میباشد.
هدف ما از کتاب"فرهنگ نامهای اصیل ایرانی" شاخهی ترکی قشقایی این است که اسامی ترکی در این کتاب درست و دقیق نوشته شود و این نامها که از حدود یک قرن پیش تقریباً به طور کامل ممنوع شده بود و فراموش میشد، مثل گذشته به بوتهی نسیان سپرده نشود تا پدران و مادران ترک زبان و سایر اقوام کشور عزیزمان بتوانند نام فرزندان خود را به ترکی هم انتخاب کنند؛ بنا بر این به دلیل تعدّد چاپ و نشر فرهنگ نامهای مختلف ایرانی در سالهای اخیر که تقریباً همهی اسامی فارسی و عربی در آنها قید شده بود، ما در این کتاب از ضبط اسامی فارسی، عربی و ... صرف نظر کرده و فقط اسامی ترکی را با معنای اصلی نوشته و از آوردن نامهایی چون : سیروس، فریدون، داریوش، مازیار، مهستی، پگاه، زهرا، محمّد، حسن، رضا، تقی، فاطمه، حلیمه، سمیّه و ... که از اسامی فارسی و عربی ایران زمین هستند، چشم پوشی کردیم.
در جمعآوری اسامی این کتاب از دوست عزیزم جناب آقای جعفر عیوضی (ائیوزی) که از پژوهشگران و محقّقان فاضل و دانشمند قشقایی به شمار میروند و اینجانب را یاری فرمودند لازم است که تشکّر ویژه داشته باشم.