جمعی از هموطنانمان عزیزمان در کشور های خارج از ایران همچون آلمان، انگلستان و ... زندگی می نمایند، اما این دوری از وطن باعث نشده است که آنها زادگاه مادری و هویت خویش را فراموش نمایند، عده ای از هموطنان عزیزمان در شهر لیدز انگلستان با تشکیل تیمی به نام تراکتور و شرکت در برخی از مسابقات توانسته اند کاپ ها و مقام هایی را بدست آورند، در ادامه ی مطلب شما می توانید عکس هایی از این عزیزان را مشاهده نمایید.
زمانی که تراکتور دوباره به عرصه فوتبال حرفه ای ورزش کشور پا گذاشت همه هواداران و دوست داران این تیم مردمی دوست داشتند تا شان و شوکت این تیم و صدای هواداران را به هر نحو ممکن به تمام دنیا برسانند، در این رابطه شور و شوق همه آنها وصف ناپذیر است، هر کس در هر حرفه ای که دستی داشت خواسته با کار خود سهم و دین خود را به تراکتور نشان دهد، در این راه انبوه سایت های هواداری و انبوه وبلاگ ها برای پوشش اخبار و نظرات این تیم و هواداران پا به عرصه نهادند که بسیار قابل توجه بوده و هست، این همه شور و عشق در فضای اینترنتی و فضاهای دیگر در نوع خود در ایران بی نظیر بوده و شاید در دنیا هم کم نظیر باشد، اما بی شک هیچکدام یک از اینها نمی تواند کاری که هنرمندان نامی آذربایجان در به تصویر کشیدن این شور و حرارات مردم نشان می دهد را نشان دهند، در این راستا شاهد بوده ایم که هنرمندان زیادی در زمینه موسیقی، شاعران زیادی در عرصه شعر و سازندگان فیلم هم در عرصه فیلم پا به این میدان گذاشته اند تا به بهترین نحو از این شور و عشق مردم با ساختن آثاری قدردانی کرده و در واقع با هنر این شور و عشق مردم را به جهانیان نشان دهند که صد البته قابل ستایش و تقدیر است.
روز گذشته که در فضای اینترنت دنبال چیزی می گشتم چشمم به فروش فیلمی در رابطه با تراکتور افتاد که نام اش " قارتال تراکتور " بود، در یکی از فروشگاههای معتبر فروش فیلم یکی از سی دی های این فیلم را خریداری کردم که بعد از تماشای آن دورد فرستادم بر شرف و غیرت غیور مردان عرصه هنر که شور و شوق این هواداران را در سال گذشته به تصویر کشیده اند و به بازار داده اند، اول از اینکه این فیلم بی شک یکی از حرفه ای ترین کارها در زمینه تراکتور است و بی شک این یکی از زیباترین ها، صحنه های بدیع و آنی بدون کوچکترین دست کاری در فیلم و شور شوق مردم نشان از اصالت سازندگانی داشت که دل در گرو این مردم دارند، بی شک سازندگان چنین کاری زحمات زیادی را در این راه متقبل شده اند که شایان تقدیر است اما نکته ای که در باب این فیلم می توان به آن اشاره کنم این است که بسیار دلتنگ شدم وقتی قیمت سی دی به این کیفیتی را با بسیار نازل یافتم، این سی در حالی امروز در بازار 1500 تومان به فروش می رسد که بی شک در قبال کاری که به تصویر کشیده شده است بی شک بسیار نازل است اما آنچه دل نویسنده را به درد آورد زمانی بود که شاهد فروش کم این سی دی در بازار بعد از شنیدن آن از زبان یکی از فروشندگان این سی دی بودم .
هم اینک این فیلم در حالی در دسترس مردم قرار گرفته است که بی شک زحمات زیاد آقای "صفی پور" بعنوان سازنده و خواننده این اثر بدون اغراق باید مورد توجه مردم قرار گیرد، فروش بالا و زیاد این سی دی می تواند امید بخش سازندگان این اثر برای ارائه کارهای بهتر و باکیفیت تر در آینده باشد و این می تواند ضامن شنیده شدن بهتر صدای هواداران تراکتور در تمام جهان باشد که چگونه به تیم خود و وطن خود عشق می ورزند، بی شک سازندگان این اثر بخصوص آقای صفی پور خواننده شایسته احترام و بخصوص حمایت بی شائبه هواداران و دوستداران هستند چرا که کاری صورت داده اند که حتی باشگاههای معتبری چون استقلال و پرسپولیس هم با آن سابقه نتوانسته اند چنین کاری را صورت دهند. در هر صورت لازم است در این مقطع که همگان کمر به همت خشک کردن شور و شوق هواداران تراکتور در سکوها بسته اند، با حمایت از این آثار جاودان و به یاد ماندنی کاری کنیم که تمام دنیا صدای ما را بشنود تا در واقع عشق ما را به تراکتور و آذربایجان بیشتر درک کنند و این شایسته تر است که تا با حمایت از هنرمندان خود کاری صورت دهیم تا آنها امیدوار باشند برای کار در این عرصه، تا خدای نکرده صدای هواداران ما در عرصه هنر که جولانگاه بزرگ تری از سکوهای استادیوم سهند است خاموش نشود.
آفرین به غیرتت الحق که فرزند آذربایجانی
وقتی عمو پورنگ دربرنامه غیر منتظره حرف میزد اشک توچشمام جمع شده بودمیگفت طرفدار تیم تراکتور سازی هستش(آخه پدرش ترکی است)
میگفت
دوست دارم بچه های که ازآذربایجان زنگ میزنند با من ترکی حرف بزنندآخه
زبان میراث ماست وباید حفظ شود(خودش هم نمی گفت آذری میگفت ترکی)داش باشیوا علی دایی
http://www.trakhtorfans.com/1389-06-11-15-01-37/1931-1389-10-12-16-43-32.html
من سنی اوخشادام کیـمه؟
شاعر:عوض اله صفری کشکولی
مجری:پری چهر محمد زاده
فرمت MP3
شعر
زیبای "من سنی اوخشادام کیمه؟" (فایل صوتی) از شاعر توانمند اقای عوض اله
صفری کشکولی هست که ایشون این شعر رو در وصف استاد محمد حسین کیانی سرودن
این شعر در تاریخ 11 تیرماه 89 در برنامه ای در تالار بایداق فیروزاباد که جهت بزرگداشت اقای کیانی برگزار شد، خونده شده
اقای صفری اولین بنیانگذار شعر نو "یئنگی قوشما" در ادبیات قشقایی هستن
سایت متحد هواداران - بی
شک در سال 88 یکی از بزرگترین تحولات اجتماعی رخ داده در کشور را می توان
در آذربایجان دید آنجایی که تراختور جمعیت صدهزار نفری را به استادیوم می
کشید و باعث بوجود آوردن رخداد بی نظیری شد که زبانزد خاص و عام نه تنها
در کشور بلکه در بیرون از مرزها شد.
این کودک نو ظهور که رفته رفته
تبدیل به جوانی بالغ میشد نا خود آگاه در اثر بعضی از فعل و انفعالات یا
بهتر بگوییم موانع به سرعت پیر شد تا جایی که بعضی از رسانه ها از آن به
عنوان طاعون در استادیوم یاد کردند. با توجه به بازیهای زیبای تیم تراکتور
و نتایج بهتر از فصل قبل , این تصور به ذهن میرسید که این حضور بیشتر هم
شود ولی در عین تعجب اکثر کارشناسان نه تنها بیشتر هم نشد بلکه دربی
آذربایجان که انتظارات بیشتری از آن میرفت نتوانست بیشتر از 10 هزار نفر
را به ورزشگاه بکشد.
حال جای سوال است که چه بلایی سر این
اتفاق مهم آمد که ورزشگاه همیشه شلوغ را تبدیل به کویر کرد.در اینجا
میخواهیم به بررسی در مورد عوامل کاهش تماشاگران بپردازیم امید میرود تا با
نظرات خود ما را در این بحث یاری فرمایید:
1:عدم حمایت مسئولین
استانی از تمشاگران و شاید ناتوان بودن با چنین اتفاقی میتواند باعث این
کاهش باشد. اگر چه مرمت مسیر ورزشگاه میتواند پوئن مثبت مسئولین باشد ولی
نبود امکانات رفاهی و وسائل نقلیه بزرگترین عامل برای جوانان و دانشجویان
و .. به شمار می رود. ( بعد از هدفمند شدن یارانه ها این مورد بیشتر می
تونه تاثیر گذار باشد.)
2: عدم برنامه ریزی مناسب فدراسیون
فوتبال ایران از نظر زمان برگزاری مسابقات است که متاسفانه برای تیمی چون
تراکتور که هواداران پر شماری نیز دارد برگزاری مسابقه در روز غیر تعطیل
می تواند در کاهش حضور تماشاگرانش بسیار تاثیر گذار باشد با توجه به اینکه
اکثر بازیهای استقلال و پرسپولیس در زمانی که میزبان بودند روز جمعه بوده
ولی بازیهای تیم تراکتور تنها یک مورد روز جمعه اتفاق افتاده و این باعث
مشکلاتی برای تماشاگران شهرستانی برای حاضر شدن در ورزشگاه میشود.
3: مقوله جدید تهیه کارتهای شارژی و اعتباری است . با توجه به
اینکه سیستم نوین میتواند باعث پیشرفت استادیوم داری و ... باشد ولی
مشکلاتی که این راه دارد بیشتر تماشاگران به این نوع سیستم اعتراض دارند .
4:در هر ورزشگاهی نیروهای محترم
انتظامی مسئول تامین امنیت ورزشگاه بوده و باعث آسوده خاطر شدن خانواده
تماشاگران از بابت امنیت تماشاگران میشود ولی بیشتر مواقع نیروهای انتظامی
خود باعث بوجود آمدن مشکلاتی شده اند که میتوان از دلایل کاهش تماشاگران
به این نکته هم یاد آور شد.
5:حضور گروهی از تماشاگران در
ورزشگاه که با شعار هایشان تیم محبوب آذربایجان یعنی تراختور را تبدیل به
استقلال و پرسپولیس کرده اند و با اشتباه گرفتن شعار های اصیل ترکی با
شعار های استقلال و پرسپولیس , یکی دیگر از عوامل کاهش تماشاگران را ترتیب
داده اند.
6:اقدامات نا مناسب دست اند کاران
استادیوم قبل از بازیها که به مراسم قبل بازی معروف است را میتوان یکی
دیگر از این اقدامات در جهت کاهش هواداران مطرح کرد .مثلا روز عید سعید
فطر که بزرگترین عید مسلمانان است پخش آهنگهای عزاداری در وزرشگاه نمونه ای
از این اقدامات است.
اینها تنها نمونه ای از عواملی است
که میتوان برای کاهش تماشاگران برشمرد ولی مطمئنا عوامل دیگری نیز هست که
میتوان به آنها اشاره کرد به نظر شما آنها کدام عوامل هستند؟؟
سازمان تربیت بدنی مبلغ نیم میلیارد تومان معادل 500 میلیون تومان به باشگاه پرسپولیس کمک کرد و کمبود منابع برای تراختور
به گزارش خبرگزاری ورزش ایران (ایپنا) و به نقل از یک مقام مسئول در باشگاه پرسپولیس حبیب کاشانی سرپرست باشگاه در جلسهای که با سعیدلو رئیس سازمان تربیت بدنی داشت، توانست کمک 500 میلیون تومانی را بگیرد و چک سازمان را به حساب باشگاه بخواباند.
بر اساس این گزارش شنیدیم این مبلغ امروز به حساب باشگاه واریز شد تا مسئولان باشگاه پرسپولیس قسمتی از مبلغ پیش قراداد میاچ دستیار کروات علی دایی را پرداخت کنند.
http://www.trakhtorfans.com/
مهارت سنتی بافت فرش قشقایی فارس به همراه چهار اثر مربوط به حوزه میراث معنوی ایران در پنجمین نشست کمیته بین الملل پاسداشت میراث معنوی که در کنیا برگزار شد به فهرست میراث جهانی پیوست .
در این رابطه دکتر محمدرضا بذرگر مدیر کل میراث فرهنگی فارس گفت : یکتایی و طبیعی بودن از ویژگی های مورد نظر برای ثبت جهانی فرش قشقایی استان فارس است و باید گفت هنر زنان قشقایی بی نظیر است. به گفته وی با ثبت فرش قشقایی در فهرست میراث معنوی جهان از مشکلات موجود در مباحث اقتصادی آن کاسته خواهد شد.
وی در خصوص ویژگی های این هنر ماندگار فارس گفت : نقوش هندسی و منحصر به فرد برگرفته از ذهن بافنده از منحصر به فردترین ویژگی های این محصول است.
http://firozparsa.blogfa.com/post-46.aspx
همراه با اسامی ترکی امروزه و قدیمی
اسدالله مردانی رحیمی
ناشر: انتشارات قشقایی/ نوبت چاپ: اول، 1389/ شمارگان: 3000 جلد/ قیمت: 2000 تومان
مقدمه: در هر ملتی آداب و رسوم و فرهنگ خاصّی وجود دارد که قابل احترام و ارزش اجتماعی عام به خود میگیرد؛ فرهنگ نامگذاری برای فرزندان و آیندگان این ملّتها نیز به سوابق گذشتهی آنها بستگی دارد؛ آنها از دیرباز معتقد بودند که نام افراد با آینده و سرنوشتشان ارتباط مستقیم دارد؛ یعنی انتخاب نام در شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی انسان تأثیری بسزا دارد؛ بنا بر این تلاش میکردند نامهایی را برای فرزندان و آیندگان خود انتخاب کنند که بعدها موجب پیروزی، خوشبختی و سعادت آنها شود، نه بدبختی و شرمندگیشان.
ایران عزیز ما در طول تاریخ هیچ وقت دارای یک ملّت و یا یک قوم نبوده؛ بلکه از ملتها و اقوام مختلف تشکیل میشده؛ شاید به همین خاطر است که آن را ایران (محلّ اتصال، محل اتّصال ملّتها و اقوام مختلف) نامیدهاند؛ هرچند که کلمهی ایران به معانی: جایگاه و محلّ کوچ کنندگان، سرزمین پهن و گسترده هم هست و البته هیچ ارتباطی با کلمهی آریا ندارد، چون قومی به نام آریایی نه تنها در ایران بلکه در تاریخ دنیا تا کنون وجود نداشته و ندارد.
هم اکنون هم ایران از ملل و اقوام مختلف ترک، فارس، ترکمن، بلوچ، گیلک، کرد، عرب و ... تشکیل شده که بحمدالله تمامی آنها طبق اصل 19 قانون اساسی جمهوری اسلامی از حقوق مساوی برخوردارند؛
اقوام و ملّتهای مختلف ترکان ایران هم در نقاط متفاوت جهت آیندهای بهتر برای فرزندان خود مطابق روش اجداد و نیاکانشان در مورد نحوهی نامگذاری شیوههای گوناگونی داشتهاند :
تعدادی از ترکان در هنگام تولّد یا قبل از تولّد برای کودکان نامی انتخاب نمیکردند؛ بلکه 40 روز بعد از تولّد کودک مجلسی مرکب از: اولیا، پدر بزرگها، مادر بزرگها، بزرگان و سران فامیل کودک ترتیب میدادند و با مشورت همدیگر برای نوزاد اسم مناسب انتخاب میکردند.
گروهی از پدران هم در هنگام تولّدِ کودکشان اگر چشمشان به هر چیز یا کسی میافتاد که نظر آنها را جلب میکرد، اسم آن کس یا چیز را روی نوزادان خود میگذاشتند؛ چون معتقد بودند که در آن لحظه دیدن آن چیز یا کس برایشان خوش یمن است؛ مثلاً همینکه : بولوت (ابر)، اولدوز (ستاره)، آلاز (شعلهی آتش)، آیوا (بِه، درخت یا میوهی بِه)، دمیر (آهن)، بولاق (چشمه)، دنگیز (دریا)، قورد (گرگ)، آیغیٌر (اسب، اسب نر شجاع) و ... را میدیدند، اسم نوزاد را بولوت، اولدوز، آلاز، آیوا، دمیر و ... انتخاب کرده و بر روی فرزندان خود این اسامی را میگذاشتند.
مسلّم است که انتخاب نام جانوران و حیوانات به جهت زرنگی، شجاعت، وفاداری، مفید بودن و ... بوده؛ فلذا گُزیدن نام آنها برای انسانها از دیرباز در بین تمام ملل مرسوم بوده؛ همانطور که اسامی: تهماسب (اسب آهنین بدن)، اسد (شیر)، گو (گاو، لقب رستم دستان)، گرگعلی (گرگ حضرت علی) و ... را در ادبیات فارسی هم می بینیم.
گروهی از اولیای کودک در هفتهی دوّم تولّد، کودک را با هدایایی در خور بزرگان به نزد فهیم ترین و مسن ترین فرد قبیلهی خود میبردند تا او با نگاه کردن به چهرهی کودک نامی مناسب برایش انتخاب کند.
در بین بعضی از قبایل ترک علاوه بر نام اوّلیه که در زمان کودکی به فرد داده میشد، نام یا لقب دیگری هم به خاطر کار مهم و خارق العادهای که انجام میداد، کسب میکرد؛ مثل تیمور لنگ که بعد از کسب چندین موفّقیت باعث میشود تا خلاصه داماد شاه شود و او را از آن به بعد کوٌرهکن یا گورکان (داماد) بنامند.
در بعضی از گروههای ترکان دیگر، حق نامگزاری برای کودک از آنِ فامیلِ پدری بوده و فامیل مادری حقّ دخالت در نامگزاری را نداشتند؛ این درست زمانی است که در جاهای دیگر مناطق ترکنشین، انتخاب نام برای کودکان با مشورت هر دو فامیل یا خانواده انجام میگیرد.
واضح و مبرهن است که اقوام ترک طبق مرام گذشتگان خود معمولاً اسامی ترکی را برای فرزندان خود انتخاب میکردند؛ هر چند اسامی فارسی، عربی، مغولی، یونانی و ... هم حضور چشمگیر داشته؛ چنانکه در سایر اقوام و ملّتهای دیگر هم رسم بر این بوده که اسامی را اغلب به زبان خودشان و یا کلمات و اسامی وارده از زبانهای دیگر را برگزینند؛ این طرز تفکّر تا زمان روی کار آمدن اسلام در ایران به همین منوال ادامه داشته است.
بعد از ظهور اسلام که اقوام مختلف : ترک، تاجیک، ترکمن، عرب، کرد، بلوچ، لر، گیلک و ... در دین مشترک و جدید خود با مسالمت و برادروار زندگی میکردند، باعث شد که انتخاب نامهای ترکی، فارسی، عربی، کردی و ... هم به صورت آزادانه در بین اقوام مذکور ایرانی رایج شود.
هر قومی برای نوزادان دعاهای مخصوص به خود داشت؛ برای مثال در بین قشقاییها رسم بر این بود که جملاتی از این دست بر زبان آورند؛ کما اینکه این دعاها هنوز هم رایج است: آدیٌچا یاشاسیٌن (به اندازهی نامش زندگی کند؛ یعنی که تا این نام هست او زنده بماند)، آدیٌ سانلیٌ اوْلسون (نامش مشهور گردد)، آدلیٌ اولسون (پر آوازه گردد) و ...
کسانی که در ماههای مخصوص سال متولّد میشدند، اسم آنان را رجب، شعبان، اوْروج یا رمضان و ... میگذاشتند و آنهایی که در روزهای: نوروز، جمعه، شنبه، عید قربان و ... به دنیا آمده بودند، آنها را نوروز، جوما، شمّه، قوربان و ... مینامیدند و خلاصه کسانی که پسر نداشتند ولی صاحب چندین دختر بودند، اگر باز هم دارای دختر میشدند، اسم آن دختر را قزبس، دختربس، گوٌل بس (گُل بس)، آللاه بس و ... مینهادند تا این یکی آخرین دختر باشد.
اگر کسی فرزندانش در سنین کودکی و یا نو جوانی میمرد و دیگر فرزندی نداشت، قبل از تولّد آخرین فرزند، زن حامله را به زیرِ درخت یا نزدِ سنگی مقدّس میبردند و نام نوزاد آینده را به نام فرزندِ درخت یا سنگ قلمداد کرده و او را آغاج (درخت)، آغاج اوْغلو (فرزند درخت)، داش اوْغلو (پسر سنگ) و ... مینامیدند تا دیگر نمیرد و سالم بماند.
با توجّه به اسامی مذکور میبینیم که همگی این نامها ترکی، فارسی و عربی است؛ یعنی که در کشورهای اسلامی بخصوص ایران از دوران اوّلیهی اسلام تا زمان رضا شاه وضع به همین روش بود؛ امّا بعد از روی کار آمدن رضاشاه به دستور انگلیس اوضاع دگرگون شد و اسامی ترکی بکلّی ممنوع و عربی هم محدود شد؛ امّا بعد از انقلاب اسلامی با درج اصول 15 و 19 در قانون اساسی وضع به شیوهی سابق برگشت و بحمدالله امروزه دیگر آن محدودیتهای زبانیِ زمانِ پهلوی وجود ندارد و انتخاب نام برای فرزندان آزاد است.
با کمال تأسّف محدودیتهای زبان ترکی در ایران باعث شده که در بسیاری از کلمات، انحرافاتِ املایی و معنایی رخ دهد و منجر به غلط نویسی، یا برداشتهای نادرست از یک کلمه در ذهن امروزیها جا گیرد؛ برای مثال به املا و معانی صحیح کلمات ترکی زیر که همگی نام دختر یا پسر است، دقّت کنید : آغا (بالا آمده، برتر، آدم برجسته. از مصدر آغماق : بالا آمدن)، آلام (رنگها، رنگارنگ، سرزمین رنگارنگ، عالم رنگارنگ)، آناهیتا (هیت مادر، دختری که مادرش از قوم هیت باشد، دختر زیبا، ستارهی ناهید)، اوٌزگوٌل (گل فراوان، درختی که گل فراوان کند، درخت ازگیل)، توْوًوس (آنکه دور خود بچرخد و بدن خود را نمایش دهد، طاووس)، دوْنگا (دنیا، جای خنک و سرد، جای قابل زیست)، گوٌل نیٌسا که در اصل نیٌسا گوٌلوٌ (گُلی که در طرف شمال کوهستان بروید و دیرتر از سایر گلها پژمرده شود) بوده، آتا (پدر، پدر بزرگ)، شوٌکوٌر (چتر و سایهبانی که در آفتاب بر سر سلاطین میگرفتند) و ...
اگر درست دقّت کنید، در ادبیات فارسی کلمات مذکور را به ترتیب چنین نوشته، معنا کرده و یا پنداشتهاند : آقا (تر. برتر، سرور)، عالم (ع. جهان)، آناهیتا (ف. ستارهی ناهید)، ازگیل (ف. درخت ازگیل)، طاووس (طاووس، پرندهی رنگارنگ)، دنیا (ع. جای پست، جهان.)، گُل نساء (ف. ع. گُل زنان)، عطا (بخشش، هدیه)، شُکر (ع. سپاس) و ...
در بین ترکان قشقایی که از مقیمان اصلی و قدیمی این سرزمین به شمار میروند، نامهای بسیار زیبایی وجود داشته و دارد که قابل ارائه به پیشگاه ملل و اقوام مختلف ایران مقدّس میباشد.
هدف ما از کتاب"فرهنگ نامهای اصیل ایرانی" شاخهی ترکی قشقایی این است که اسامی ترکی در این کتاب درست و دقیق نوشته شود و این نامها که از حدود یک قرن پیش تقریباً به طور کامل ممنوع شده بود و فراموش میشد، مثل گذشته به بوتهی نسیان سپرده نشود تا پدران و مادران ترک زبان و سایر اقوام کشور عزیزمان بتوانند نام فرزندان خود را به ترکی هم انتخاب کنند؛ بنا بر این به دلیل تعدّد چاپ و نشر فرهنگ نامهای مختلف ایرانی در سالهای اخیر که تقریباً همهی اسامی فارسی و عربی در آنها قید شده بود، ما در این کتاب از ضبط اسامی فارسی، عربی و ... صرف نظر کرده و فقط اسامی ترکی را با معنای اصلی نوشته و از آوردن نامهایی چون : سیروس، فریدون، داریوش، مازیار، مهستی، پگاه، زهرا، محمّد، حسن، رضا، تقی، فاطمه، حلیمه، سمیّه و ... که از اسامی فارسی و عربی ایران زمین هستند، چشم پوشی کردیم.
در جمعآوری اسامی این کتاب از دوست عزیزم جناب آقای جعفر عیوضی (ائیوزی) که از پژوهشگران و محقّقان فاضل و دانشمند قشقایی به شمار میروند و اینجانب را یاری فرمودند لازم است که تشکّر ویژه داشته باشم.
در زیر چند موارد از محرومیت باشگاه - اعضا و کادر فنی تراکتورسازی و هوادارانش و همچنین موارد دیگر که تاثیر مستقیم در نتایج و روحیه هواداران و بازیکنان تراکتور فقط در این فصل داشته را ذکر میکنیم. با این تفاسیر باید گفت که تراکتور در این فصل نتایج بسیار خوبی گرفته و به جز حذف از جام حذفی، به واقع تیم خوب و قدری را از کمالوند و یارانش در این فصل شاهد بوده ایم. شاید اگر بازیهای خانگی تراکتور در روزهای تعطیل برگزار میشد، تکیه به صدر جدول برای شاگردان کمالوند چندان دور از انتظار نبود.
1- محرومیت 2 جلسه ای خطیبی در ابتدای فصل
2- محرومیت 3 جلسه ای تراکتور از بازیهای خانگی در ابتدای فصل
3- محرومیت 5 جلسه ای کرار بعد از برد تراکتور مقابل پیروزی!
4- برگزاری همه بازیهای خانگی تراکتور در روزهای وسط هفته به جز بازی با ذوب آن
5- برگزاری چندین بازی از بازیهای بیرون از خانه تراکتور در روزهای تعطیل
6- جریمه نقدی چندین باره باشگاه و هواداران
به گفته شفق باشگاه تراکتور و هوادارانش چنان زیر زره بین فدراسیون و کمیته انضباطی است که کوچکترین حرکت آنها در بوق و کرنا میشود. شاید اگر چاقو کشی که در آبادان و یا در تهران جلوی هتل اسپیناس اتفاق افتاد ، در تبریز به وقوع می پیوست...!
حکم و محرومیت بعدی تراکتور را شما پیش بینی کنید!؟
نویسنده: ستار
شعار تیم ملی ایران در مسابقات جام ملتهای آسیا شاهزاده های پارسی تعیین شد
چهارشنبه ٨ دی ۱٣٨۹ - ۲۹ دسامبر ۲۰۱۰
شعار
قوم از خودراضی و ندید بدید فارس (شاهزاده های پارسی) را با شعار زیبا و
پرمعنای ترکان ازبک (گوج بیرلیکده دیر: قدرت در اتحاد است) مقایسه کنید!
واقعا باید بررسی روانشناختی و جامعه شناختی کرد که چرا قوم فارس اینچنین
دچار عقده حقارت شده است که هرجا که می رسد می خواهد نام فارس یا پارس را
به زور توی چشم جهانیان فرو کند، بگونه ای که برای یک نام ساده خلیج فارس
تا حد انتحار حاضرند که پیش بروند ولی در داخل ایران برای ما ژست اومانیستی
می گیرند که فارس و ترک و کرد و بلوچ و... وجود ندارد و همه ما ایرانی
هستیم و این حرفها قوم گرایانه است!؟ در حالیکه خود قوم فارس از همه بیشتر
قوم گراست و عقده مطرح کردن نام فارس یا پارس را تا حد جنون پیش برده است!؟
این
اولین بار نیست! در جام جهانی 2006 آلمان هم شعار ستارگان پارس بر روی
اتوبوس تیم ملی نقش بسته بود!؟ می گویند که پرشیا همان ایران است!؟ خوب چرا
همان ایران را در انگلیسی هم استفاده نمی کنید مگر خارجی ها ایران را نمی
شناسند؟ نه من گوش هایم دراز نیست! خوب می فهمم که شما از تغییر نام پرشیا
به ایران توسط رضا شاه ناراضی هستید و می خواهید در دنیا همچنان نام پارس و
پرشیا را مطرح کنید و نام قومی و قبیله ای تان را در دنیا بر سر زبانها
نگه دارید!؟ خوب اشکالی ندارد. بگذارید ایران به کشوری فدرال تبدیل شود و
ایالت بزرگ مرکزی آن را به صورت رسمی پرشیا یا پارس بنامید تا این نام برای
همیشه در اسناد رسمی و دولتی باقی بماند ولی این را بدانید که ما اجازه
نخواهیم داد نام قومی و قبیله ای تان را بر روی همه مردمان این سرزمین و بر
روی کل این کشور بگذارید.
http://www.the-afc.com/en/component/content/article/31923-slogan-decked-team-buses-unveiled-in-doha
نقدی بر شعار تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا - شازده پسرهای اختلاف برانگیز!!
نقدی بر شعار تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا