در سالهای اخیر تقابل دو تیم تراختور و شاهین دارای جذابیتهای خاص خود بوده است. رقابت دو تیم از زمان آخرین سال حضور آنان در لیگ دسته اول آغاز گشت که در آن فصل هر دو تیم یکبار موفق به مغلوب نمودن هم گشتند. مسابقه ی دو تیم در ورزشگاه اختصاصی تیراختور که با حضور پرازدحام هواداران همراه بود در نهایت با برد تیراختور توأم شد که این پیروزی زمینه ی ربودن گوی سبقت تیراختور از این تیم و صعودش به لیگ برتر پس از 8 سال تلخ را به ارمغان آورد. حرارت رویارویی دو تیم در لیگ دسته اول به لیگ برتر نیز منتقل گشت که در طی چهار مصافشان در دو فصل گذشته دو پیروزی برای تیراختور و دو تساوی برای دو تیم بدست آمده است.
فصل قبل بخشش محرومیت کرار درست قبل از بازی با شاهین و درخشش وی با دو گلی که مقابل این تیم به ثمر رساند سبب نارضایتی بوشهریها گشته و حرف و حدیثهای زیادی را به بار آورد که این موضوع در آستانه ی بازی دو تیم سبب التهاب و واهمه ی آنان از برداشته شدن محرومیت هواداران تیراختور که می تواند ورزشگاه سهند را به جهنمی واقعی برای آنان تبدیل نماید گشته است.
دو تیم در فصل کنونی تغییرات زیادی را بخود دیده اند شاهین فصل دهم را با حمید استیلی آغاز نمود و با ناکامی وی اکبر میثاقیان سرمربی مستعفی بلدیه اسپور را جایگزین وی نمود که در لحظات آخر به سختی از سقوط به دسته ی اول نجات یافت. در این فصل حمید درخشان سرمربی فصل گذشته بلدیه اسپور که در اواسط فصل در نیمکت این تیم جایگزین میثاقیان گشته بود سکان هدایت این تیم را بعهده گرفته است و با بستن تیمی متفاوت با فصل قبل تلاش دارد خود را از کابوس روزهای آخر فصل گذشته رهایی بخشد. در سوی دیگر تیراختور با امیر قلعه نوعی، سرمربی قهرمان سه فصل اخیر لیگ برتر و بازسازی تیم خود بگونه ی دیگری پای به مسابقات گذاشته است. گرچه فعلاً در صحبتهای کادر فنی و بازیکنان تیراختور جهت کاستن از فشار روانی تیم اغلب از تلاش تیم برای گرفتن سهمیه ی آسیایی سخن بمیان می آید اما امیر قلعه نوعی تابحال با شناختی که ار خود بدست داده است نشان داده است که به هیچ وجه به کم قانع نبوده و معمولاً مسئولیت تیمهایی را می پذیرد که انگیزه، امکانات و زمینه ی قهرمانی را داشته باشند. تیراختور پس از باخت مقابل صبا در هفته ی اول، با تغییراتی که در خود پدید آورد ذوب آهن، تیم سوم لیگ لیگ دهم را که در فصل قبل به سختی می باخت در همان هفته ی دوم، در خانه مغلوب تاکتیک تیمی خود نمود و اکنون انبوه هواداران تیراختور منتظرند تا ببینند که آیا تیراختور با تکرار پیروزی شیرین هفته ی قبل مقابل ذوب آهن از همین اکنون خود را در صف مدعیان قرار خواهد داد یا شرایط بگونه ی دیگری رقم خواهد خورد؟
آرتان آرمان
http://www.tiraxtur-tabriz.mihanblog.com/post/612
دوستان محترم مطلب زیر ترجمه ی یکی از داستانهای کوچک کتاب پینوکیو ( آدمک چوبی ) به زبان ترکی قشقایی است . این داستان از داستان های خیمه شب بازی ایتالیا است که کتاب درسی بچه های ایتالیا نیز می باشد . هدف از ترجمه ی این داستان کمک به شما برای یاد گیری زبان مادری خود یعنی ترکی قشقایی می باشد . برای دانلود مطلب روی پینوکیو آجدیر کلیک کنید . . .
نژاد قارا گؤل
نژاد قارا گؤل یک نژاد گوسفند است که مخصوص قشقایی ها بوده است و امروزه دیگر اثری از آن نیست براستی چه شده ؟ این نژاد اصیل گوسفند را نابود کرده اند ؟
بله عزیزان من ، سال ها پیش نژاد گوسفندی در بین قشقایی ها بوده که از لحاظ چرم جزء نژاد های سرآمد گوسفند جهان بوده است ، انگلیسی ها برنامه ای را برای از بین بردن آن پیاده می کنند و می گویند که ما پوست بره ی شیر خواره ی این گوسفندان را با قیمت بسیار خوب خریداریم ، آن موقع هم که ماشالله زنده وجود نداشته که فکر کنه جریان این پول های هنگفت چیست ، یکی نبوده سوال کنه چرا بره ی شیر خواره ؟ بعد از مدتی این نژاد کمیاب شده و کم کم از بین می رود امروزه احتمال می دهم تعداد این نوع گوسفند شاید در بین قشقایی ها باشد ، شنا را بخدا ای کسانی که به پول خود می بالید اگه می توانید این نوع نژاد گوسفند را دوباره احیا کنید ، آخه شما هم نسبت به این منابع انسانی مسئولید بابا ، مسئولید . . .
و اما شما جوانان کاری نکنید که زبان ما هم مثل تاریخ قشقایی ، فرهنگ قشقایی ، قالی قشقایی ، اسب قشقایی ، گوسفند قشقایی و . . . کم کم رو به نابودی بره . . .
نویسنده : کامران فریدونی کشکولی
در کتاب سالهای بحران
خاطرات روزانه محمد ناصر صولت قشقایی
از فروردین 1329 تا آذر 1332
به تصحیح نصرالله حدادی
چاپ موسسه خدمات فرهنگی رسا تلفن 839950چاپ اول شهریور 1366
در صفحه 292 کتاب اینچنین نوشته شده است:
دوشنبه دوم تیر ماه: .....
ساعت هشت و نیم بعد از ظهر سناتور وانسین آمد مدتی راجع به نفت و وضع ایران مذاکره کردیم ، اظهار داشت: معاونت وزارت جنگ از ملاقات شما خوشحال بود و به من گفت که با شما روابطم را گرم نگهدارم ، همه منتظر رای لاهه هستند. بعد راجع به معامله پوست بره کرد، که شرکتی تشکیل دهیم و پوست بره قشقائی را بخریم و شما هم شریک باشید. من گفتم : من نظری ندارم و شریک هم نمی شوم ، فقط می خواهم که منفعتی به ایلم برسد. بعد قرار شد در که در نیویورک با هم صحبت کنیم.
وقتی مردان آزربایجان غایبند ...
زنان آزربایجان با تمام محدودیت های اجتماعی و رسمی موجود در ایران و با وجود محرومیت های سلیقه ای و فکری برخی از صاحب منسبان در قدرت ، این جرعت و جسارت را به خرج داده ، با حضور بر روی تپه های اطراف استادیوم سهند ، اختصاص 24 درصد کارت های هواداری تیم تیراختور آزربایجان به خود و ... شجاعت شان را نشان داده اند. ( ادامه مطلب )
زنان آزربایجان با تمام محدودیت های اجتماعی و رسمی موجود در ایران و با وجود محرومیت های سلیقه ای و فکری برخی از صاحب منسبان در قدرت ، این جرعت و جسارت را به خرج داده ، با حضور بر روی تپه های اطراف استادیوم سهند ، اختصاص 24 درصد کارت های هواداری تیم تیراختور آزربایجان به خود و ... شجاعت شان را نشان داده اند.
در کنار این شجاعت ، مردان آزربایجان که به صورت علنی شاهد خورده شدن حق تیم فوتبال گسترش فولاد ، محرومیت 3 جلسه ای تیم تیراختور از حضور تماشاگرانش در بازی خانگی؛ آن هم به خاطر شکستن چند صندلی پلاستیکی و ... بودند دم برنیاورده و درمقابل این ظلم های آشکار سکوت کردند.
این در حالی است که در یک بازی دیگر؛ یک کشته ، استفاده از گاز اشک آور ، زیر پا گذاشته شدن اخلاق و کرامت انسانی ... وجود داشت ، برای ملوان انزلی فقط یک جلسه محرومیت از تماشاگران خانگی به ارمغان آورده است که در شرایط بدتر از آن مستحق تقدیر و تشویق خواهند بود...
باید فکر کرد که اگر امور به دست دختران و زنان آذربایجان می بود باز شاهد چنین تحقیر شدن و قبول ظلم بودیم؟
اخبار وبلاگ با ذکر نام تراختور بایرقی بنویسید. در صفحه فیس بوک
عضو شوید
آیا باید به نفهمیدن خود افتخار کنیم ؟
خود آگاهی چیزی است که مرا دائما از مشغولیتهای دائمی که مرا قربانی خود کرده اند ، بیرون می کشد و به خودم فرا می خواند . من را جلو آینه قرار دهد تا خودم و ارزش های درونیم را بشناسم .
خودآگاهی بالاتر از آگاهی از فلسفه ، آگاهی از علم ، آگاهی ار صنعت و . . . است ، کسی که دکترای فلسف دارد و روزی هزار بار هم خود را در آینه می بیند اصلا به خودش فکر نمی کند که بتوان خودآگاهی را برای او تعریف نمود ، این ها فقط تخصص نام دارند ، خودآگاهی یعنی چیزی که مرا به خودم معرفی کند ، مرا به خودم بنمایاند و متوجهم کند که من چقدر ارزش دارم .
هرکس به اندازه ی ایمانی که به خود دارد ارزش دارد . حال فکر کنید ما چقدر خودمان را ارزشمند می دانیم ؟؟؟
مگر ما شرقی ها ، دنیای سومی ها ، ما مسلمان ها و ما ترکان چکار کرده ایم و با ما چکار کرده اند ؟؟ اول مذهبمان ، ادبیاتمان ، زبانمان ، فکرمان ، گذشتمان ، تاریخمان و اصلا نژادمان را و همه چیزمان را چنان تحقیر کرده اند ، ما را بقدری آدمهای دست دوم حساب کرده اند که ما نشستیم خودمان خودمان را مسخره کرده ایم و مسخره می کنیم !
دیگر وقتی کسی به ما جک می گوید ما خودمان هم از روی حقارت و کوچکی به او می پیوندیم و زبان ، ادبیات و ناموس خودمان را به تمسخر می گیریم . . . و از طرفی خودشان را آنقدر برتر و بالاتر و عزیز تر نشان داده اند که ما برای بزرگ شدن ، برای اینکه خود را روشن فکر نشان دهیم تازه به زبان آنان صحبت می کنیم و کروات می زنیم ، کت و شلوار انگلیسی می پوشیم و تازه حرکت راه رفتن آنان را تقلید می کنیم و به راستی این کار هایی که ما انجام می دهیم اصلا کار انسان است ؟ آیا حیوانات خود را آنقدر ذلیل می شمارند که ما خود را میشماریم ؟
حتی تحصیل کرده ی ما از اینکه زبان مادری خودش را از یاد برده ، از اینکه به جامعه ی انسانی خودش ، از اینکه تاریخ خودش را نمی داند ، افتخار می کند این همه خریت ؟؟؟ آخر خریت هم نمی شود گفت که به خر توهین می شود ، آخه آدم اینقدر در بی شعوری افتخار بکند ؟؟؟
خیلی عجیب است طرف نه اینکه در یاد گرفتن زبان فرنگی افتخار بکند ، بلکه در از یاد بردن زبان مادریش افتخار می کند ، آخه کجای دنیا و در کدام علم گفته شده کسی که چیزی را از یاد می برد باید به نفهمتر شدنش افتخار کند کجای دنیا ؟؟؟ تا این اندازه عاجز و ذلیل ؟؟؟
بابا این که همان مانقورتیزم یا دیالکتیک سوردل است ، دیالکتیک سوردل همان دیالکتیک بچه است . بچه وقتی که مادرش اورا می زند ، تحقیرش می کند و با او دعوا می کند ، ناراحت است و برای رهایی از جور و جفایی که در حقش شده به دامان خود مادر پناه می برد تا از حمله ی مادر در امان بماند .
نژاد برتر ، قوم برتر ، ملت برتر و حتی آدم برتر برای اینکه برای اینکه قومی ، ملتی را به زیر قدرت ، یوغ و مهمیز خویش بکشد او را تحقیرش می کند .
به قدری مذهب ، تفکر ، زبان ، گذشته ، فرهنگ و همه چیزش را تحقیر می کند که او برای اینکه از مسیر تهمت ها و تحقیر های او ، از جایی که همیشه به وسیله او تحقیر می شود ، فرار کند ، به دامن خود او پناه می برد خودش را به شکل او در می آورد که دیگر در مسیر تهمت های او نباشد .
برای مثال وقتی در جمعی می نشیند و می بیند که به ترک ها جک گفته می شود آنقدر خود را حقیر و ناتوان می شمارد که از خود دفاع نمی کند و برای فرار از کسی که به او توهین می کند خود را همرنگ او می کند و این است آن خریتی که از آن سخن می گفتم باز هم حیف خر که بخواهیم این افراد را خر بنامیم !!!
مسلما نسلی ، آدمی و ملتی که خود را کوچک بشمارد کوچک هم هست . برای اینکه بتوانی دیگری را بصورت برده ی خود تسلیم کنی ، اول باید تحقیرش کنی ، به نحوی که خودش هم باور کند که از ذات و نژاد پست است ! آنگاه است که نتنها پستی برای او بد و چندش آور نیست ، بلکه با تمام آرزو و عشق و التماس ، می آید به بردگی تو و پناه می آورد به اربابی تو !!!
از زمان رضا قاطرچی ما هم به وسیله ی دولت های استعماری استحمار شده ایم و طوری تاریخ و تمدن و زبان و همه چیز ما را خورد کرده اند که خودمان هم باور کرده ایم که حقیریم و این حقارت برای ما به یک فلسفه ی وجودی تبدیل شده است . . . اما باید بگویم همانطور که در همه ی مکاتب انسانی نقل شده است و می شود ، تمام انسان ها با هم برابراند و نژاد برتر وجود ندارد پس هیچ قومی حق ندارد دیگری را خوار شمارد . اینکه به قومیت های ایرانی جک می گویند دقیقا از زمان رضا قاطرچی آغاز شده و ما دیگر نباید این اشتباه را انجام دهیم و خودمان نیز خودمان را تحقیر کنیم و این کاریست که برخی از ما انجام می دهیم و همین جا از شما خواهش می کنم که از این لحظه یه غیر انسانی بودن این عمل فکر کنید و این کار را دیگر انجام ندهید !!!
البته برخی می نشینند و می گویند عیبی ندارد که مگه با یک جک گفتن چی میشه بابا ؟؟؟ در پاسخ این افراد باید بگویم که سیاست میگه اگه خواستی به یکی جالدوز بزنی اول سوزن را امتحان کن ببین نمیفهمه بعد جالدوزه را بزن !
بله اول به خودت جک می گویی ، بعد به جای آنا از مامان استفاده می کنی تا به اسطلاح با کلاس شی ، بعد اعداد را به یک زبان دیگر می گویی و . . . تا نفهم شدن خود را تکمیل کنی . . .
اگر می خواهید قومی سربلند باشید نه به قومی توهین کنید و آن را حقیر بشمارید و نه این حق را به کسی بدهید که شما را تحقیر کنند و به شما توهین نماید . . .
نویسنده : کامران فریدونی کشکولی
kamranfareidouni@yahoo.com