شهر سامان شهر قشقایی در استان چهارمحال بختیاری
و روستای توریستی چلوان در شهر سامان
مـنـیـم ائلیم قاشقایی
شاعر:محمد نادری
گرداورنده:شهرام بدری
شعر بسیار زیبای "منیم ائلیم قاشقایی" از اقای محمد نادری دره شوری هست.
اقای محمد نادری دره شوری از تیره ی نادرلو متولد 1332 در ایل قشقایی
می باشند.ایشان دوره ی ابتدایی را در مدرسه ی عشایری تیره ی نادرلو
گذراندند، دوران متوسطه به صورت داوطلب متفرقه بودند و دانشگاه را در
رشته ی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز
به پایان رساندند.
یاز اولاندا یازیلاندا گؤی داغلار
منیم ائلیم قاشقاییدان یاد ائدینگ
گول جوشاندا گولوشنده بولاغلار
منیم ائلیم قاشقاییدان یاد ائدینگ
***
یای اولاندا ائل یایلاغا چاتاندا
یاییق یایماگینا چاتما چاتاندا
گؤی چمنه توی چادیری دوتاندا
منیم ائلیم قاشقاییدان یاد ائدینگ
***
ادامه مطلب ...از بیست و هفتم مسابقات لیگ برتر امروز تیراختور در ورزشگاه سهند در هوایی برفی و سرد به مصاف سپاهان اصفهان رفت و توانست این تیم را با گل دقیقه 57 رودریگو توسی از نقطه پنالتی شکست دهد .
دو فرض بر یافتن ردپایی از ساز فراموش شده چگور قشقایی
برنامه پژوهشی بیست و هفتمین جشنواره موسیقی فجر .
ازحدود هفتاد سال پیش ساززخمه ای چگور-که توسط عاشیق های ایل قشقایی نواخته می شد-منسوخ شده وسازکمانچه وبه ندرت سه تار قشقایی جایگزین سازچگور می شود.
سیف الله کرمی متولد سال 1360 هستند.از سن 13 سالگی شیفته ی صدای سه تار قشقایی استاد هادی نکیسا می شود و از همان زمان به آموختن این ساز اهتمام می ورزد.در ابتدا با بهره گبری از نواخته های بی بدیل اساتید بزرگوار هادی نکیسا و حبیب خان گرگین پور اقدام به یادگیری می نمایند.سپس همزمان با آموزشهای مقدماتی و سپس تخصصی و استفاده از حضور اساتیدی همچون محمودخان اسکندری و طهمورث خان کشکولی و برزو طیبی پور راههای پیشرفت در زمینه موسیقی پرافتخار ایل قشقایی را برای خویش هموارتر می نماید. هم اکنون نیز جهت استفاده از حضور اساتید بزرگ موسیقی ایرانی به تهران نقل مکان نموده و نزد استاد ارشد طهماسبی به یادگیری موسیقی و افزایش تخصص در این زمینه مشغول هستند.
سابقه فعالیت در عرصه موسیقی قشقایی:
ادامه مطلب ...از ۳۵ میلیون تورکی که در ایران زندگی می کنند
۵ میلیون نفر به زبان تورکی قشقایی صحبت می کنند
تانری تورکو قوروسون
یاشاسین قاشقای
آللاها چوخ شوکر ائدیرم کی بیر تورک دونیایا گلمیشم
یادواره استاد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش عشایر
اینجانب کرامت نظری آرخلو با همکاری تعدادی از هنرمندان،شاعران ،صاحب نظران،معلمان،دانشجویان وبزرگان ایل قشقایی در حال برنامه ریزی برای برگزاری یک تور بسیار زیبای گردشگری با اتوموبیل با عنوان پابه پای قرقاج و یک جشنواره با نام اگرقرقاج نبود به طور همزمان جهت گرامیداشت یاد استاد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش عشایری در نیمه اول اردیبهشت ماه 1391 می باشم .
این برنامه جهت آشنایی بیشتر قشقایی ها به خصوص جوانان عزیز از سرچشمه رودخانه قرقاج تا انتهایی ترین مسیر قشقایی نشین آن صورت می گیرد وشامل برنامه های متنوع طبیعت گردی، شناخت مناطق دیدنی اطراف قرقاج,کوهها،جنگلها ،آبشارها ،دریاچه ها،جاذبه های طبیعی و خاطرات بزرگان ،آشنایی با مسیرها و گذرگاههای حساس مسیر عبور ایل قشقایی در گذشته ،گدارهای گذر ایل قشقایی و پل های قدیمی،دیدن محل جنگهای ایل قشقایی با قوای انگلیس ، محل قشلاق آقای بهمن بیگی و توصیف زیبای ایشان از قرقاج درکتابهایشان و برنامه های مفرح ،فرهنگی هنری ، موسیقی ،آواز و موارد متعدد دیگر نیز در بر خواهد داشت.
همانگونه که می دانید بسیاری از قشقایی ها ضمن ارج نهادن به یاد و خاطره قرقاج متاسفانه یا خود اصلا" قرقاج را ندیده و هیچ اطلاعی ندارند یا اینکه فقط اطلاعاتی در حد عبوربا ماشین از یکی از پلهای آن دارند ، بسیاری از جوانان ضمن تماس با اینجانب اظهار می دارند با اینکه پدرانشان از معلمین بهمن بیگی بوده و به قرقاج و ایل قشقایی افتخار می کنند و سنگ قرقاج را به سینه می زنند ولی نه تنها بچه هایشان بلکه خودشان هم حتی مسیر و جهت رودخانه قرقاج را هم نمی دانند و فقط در نوشته ها و اشعار دیگران تکرار واژه قرقاج را دلنشین می دانند،حتی سرچشمه اش را نمی دانند ،حتی طوایف اطراف آن را نمی شناسند.
لذا این برنامه فرصت خوبی است تا علاقه مندان با صرف هزینه اندک و زمانی کوتاه ،حداقل برای یک بار از نزدیک و به طور طبیعی زیبایی های رودخانه قرقاج را حس کرده و خاطره خوشی را به خاطرات خود اضافه نموده و ماندگار کنند ، خاطره هایی که شاید هیچوقت فرصت تکرار پیدا نکند.
تاریخ اجرا: نیمه اول اردیبهشت ماه 1391 و در دو روز(پنجشنبه و جمعه)برگزار می گردد.
اجرای تور در دو بخش عمومی و خصوصی و به صورت همزمان برگزار می شود،
1- هر خانواده با ماشین شخصی خود (ولی مطابق قوانین و برنامه تور)
2- به صورت اتوبوس و گروهی (ولی مطابق قوانین و برنامه تور)
موضوع برنامه در دو بخش و به صورت همزمان برگزار می شود،
1- گردشگری پا به پای قرقاج(برگزاری اردو در چندین نقطه زیبا، اسکان در محل اردو ،شب مانی و شب خوابی در چادر ایلی،گذر پیاده از رودخانه ولمس شنهای آن ،صبحانه و ناهار در دل جنگلهای انبوه ،خوابیدن در ساحل رودخانه ،تجربه گذر از مناطق مختلف رودخانه،جنگلها و آبشارها ،برمها و زیبایی های حاشیه رودخانه،عکاسی از مناظر بی نظیر طبیعت ، توضیخات راهنماهای مجرب و برنامهای متنوع و لذت بخش.
2- جشنواره اگرقرقاج نبود (اجرای زنده موسیقی توسط هنرمندان قشقایی،قرائت اشعار و نوشته های نویسندگان و شاعران، سخنرانی چهره های سرشناس ایل،خاطره پیرمردان و پیرزنان،نمایشگاه صنایع دستی و دهها برنامه دیگر که متعاقبا" اعلام خواهد شد)
شرکت برای همه افراد به شرط ثبت نام در برنامه بلا مانع می باشد. (در بخش گروهی ،حداقل سن 15 سال می باشد )
چون در حال هماهنگی با نهادها و هنرمندان محترم ایل جهت برگزاری باشکوهتر برنامه تور می باشیم در اطلاعیه های بعدی (اسفندماه) اطلاعات دقیق و نحوه ثبت نام و تهیه بلیط اعلام خواهد شد.
توضیحات :
1- این برنامه نه تنها هیچگونه نفع شخصی برای اینجانب نداشته بلکه هزینه های زیادی نیز متحمل خواهم شد لذا تنها انگیزه برنامه ریزی آن فقط جهت ارج نهادن و انجام یک کار فرهنگی ماندگار برای ایل بزرگ قشقایی می باشد. و امیدوارم با همکاری تمامی هنردوستان قشقایی بتوانیم کاری هرچند کوچک در جهت احیای فرهنگ غنی ایل قشقایی انجام دهیم.
2- تمامی شاعران محترم که مطالب نوشتاری یا اشعاری در وصف قرقاج و موضوعات مرتبط قرقاج و ایل قشقایی دارند می توانند در زمان ثبت نام اعلام نموده تا ضمن هماهنگی با آنان در زمان اجرای برنامه به صورت زنده توسط خود شاعر یا مجری برنامه قرائت شود.
3- در طول فقط یک هفته که این موضوع دروبلاگ تعدادی از دوستان خوبم اطلاع رسانی شده بود بیش از 100 نفر ضمن تماس تلفنی و تشکر خواهان نحوه و تاریخ اجرای برنامه تور بودند که از همه دوستان کمال تشکر را داریم.
4- لطفا" از تمامی دوستان به خصوص قشقایی های باذوق خواهشمندیم ضمن اطلاع رسانی به صورت خانوادگی،تیره و طایفه،همکاران، به خصوص انعکاس در سایتها و و بلاگهای خود، نظرات و پیشنهادات خودرا در برگزاری هرچه بهتر این برنامه به وبلاگ یا ایمیل اینجانب ارسال نموده یا از طریق تماس تلفنی اینجانب را راهنمایی فرمائید.
بی شک هر قدمی که توسط شما عزیزان در راه احیای فرهنگ غنی ایل قشقایی برداشته شود ،ضمن ارضای روحی و روانی، نوید بخش آینده ای روشن برای فرزندان این ایل خواهد بود.
این هم نوشته زیبای استاد بهمن بیگی در مورد قرقاج که ایشان در کتابهایش دلیل برگشت از آمریکا و اروپا به ایران را (بیش از 60 سال پیش) رود قرقاج بیان کردند.
((اگر قره قاج نبود؛اگر پیچ و خمهای رودخانهی قرهقاج، آنجا که به نخلستان «مَکو» میرسد آن همه دلانگیز نبود؛اگر بیشهها و دشتهای پیرامونش آن همه درّاج و آهو نداشت؛اگر پر و بال دراجهایش آن همه رنگین و چشم آهوهایش آن همه سیاه نبود، روز و روزگار من غیر از این بود!
اگر این اگرها نبود، من آدمی دیگر و در عالمی دیگر بودم! گوشهای از سرگذشتم را بشنوید. میکوشم سال و ماهی دراز را لای عباراتی کوتاه بپیچم ...))
با تشکر :
کرامت نظری آرخلو
وبلاگ: شکوه ایل قشقایی
آدرس وبلاگ karamatnazari.blogfa.com
ایمیل:nazari_k_baran@yahoo.com
تلفن تماس:09179408943
تبریز سسی : منم یه روزی جزو آسیمیله شده ها بودم.تو اون روزا من هم مثل همه آدمای آسیمیله شده دوست نداشتم حتی یک کلمه با کسی ترکی صحبت کنم.همین طور دوست نداشتم کسی باهام ترکی حرف بزنه.در این مورد با هم سن وسالای خودم خیلی راحت بودم.
چون تمام اونا هم بدون استثنا افکاری مشابه من را داشتند.با پدر و مادر و خانواده هم کما بیش راحت بودم.اما با کسایی که رودروایسی داشتم و مجبور بودم با زبان ترکی باهاشون حرف بزنم (مثل بزرگای فامیل) سعی می کردم ارتباطم را باهاشون کمتر کنم.
این افکار و احساسات تو ایام دبیرستان شدیدتر شده بود.حتی سعی می کردم طوری حرف بزنم که لحجه ام هم ضایع نباشه.چون پس فردا قراره برم دانشگاه وتو اون محیط فرهنگی نباید طوری حرف بزنم که باعث سرشکستگیم بشه.
یک روز عموم که خودش دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه اصفهان بود،در این مورد ازم پرسید:چرا سعی میکنی با همه در حالی که ترکی بلدند فارسی حرف بزنی؟
مگه با زبان اصلی نمیتونی منظورت را برسونی؟یا دیگران نمیتونند منظورت را بفهمند؟ آیا دلیل خاصی داره؟
گفتم آخه عموجون زبان ترکی زبان دهاتی هاست.
اون در حالی که انتظار نداشت چنین جوابی بشنوه با تعجب گفت: دهاتیها!!!
مگه آپارتاید داریم که زبان دهاتی ها و شهری ها باهم متفاوت باشه؟!
در ثانی ، تو دهاتی ها را خیلی حقیر می دونی و شهرنشینای مرفه را از اونا برتر میدونی؟ تو که به دین و مذهب و عقیده و مقدسات خیلی پایبندی! پس نشنیدی این حدیث پیغمبر را که فرمودند:"نزد خدا فقط کسانی که پرهیزکارترند برترند،عرب یا عجم بودن،فقیر یا غنی بودن،سیاه یا سفید بودن و ... نشانه برتری نیست"
فکرش را بکن، اگه فقط پنجاه در صد ادما اون صفا و صمیمیت و صداقت روستاییا را داشتند ،دنیا مدینه فاضله میشد! تنها چیزی که اونها را متفاوت از بقیه کرده اینه که اونا تو محرومیت زندگی میکنند و امثال من وتو توی رفاه و آسایش.و این قوانین قراردادیه که باعث این بی عدالتی ها و فرصتهای نابرابر میشه و گر نه از لحاظ ویژگی های طبیعی و انسانی اونا خیلی از من و تو بالاترند.
من که از گفته ام خجالت زده بودم گفتم منظورم بی کلاسها بود.ترکی زبان بی کلاسهاست.
عموم که تعجبش از قبل هم بیشتر شده بود گفت: منظورت از "کلاس" چیه؟ اینکه اصالت خودت را انکار کنی وسعی کنی مثل کسانی باشی که خودت فکر می کنی ازت برترند؟
اینکه بدون مطالعه یک تفکر عمومی را بپذیری؟ خبر داری بخاطر همین زبان مادری که تو فکر میکنی زبان بی کلاس است، تو همه جای دنیا حاضرند بخاطرش خون و جان و هستی شان را بدهند تا زنده بمونه؟ بخاطرش رنج زندان و تبعید و هزاران رنج دیگه را تحمل می کنند.چون زبان مادری مهمترین پایه و اساس هویت و فرهنگ ماست. مگه اینا را تو کتابات نخوندی که:
"زبان پرچم وجود انسانهاست.زبان دروازه ذهن انسان به محیط اطراف و شالوده ذهنی انسان است.زبان نقش اساسی در تفهیم وتفاهم بین انسانهاست. ابتدایی ترین و طبیعی ترین حق هر انسان آزاده برخورداری او از زبان مادری است.انسان با زبان است که محیط اطرافش را درک می کنه و نظام فکری اش شکل میگیرد.زبان وسیله خلاقیت و نوآوری است.زبان و فرهنگ دست آورد بشری در طی هزاران سال زندگی بر روی کره زمین است و گنجینه ارزشمندی است که مستحق محافظت، شکوفایی و نگه داری است."
می دونستی کسی که ضعف بیان داره، از هویت خودش بیگانه است ؟این همون کسیه که اگه ازش بپرسند کجایی هستی؟ میگه"پدر و مادرم ترکند ولی خودم فارسم".مگه هویت ما چیزی جدای از هویت پدر و مادرمونه؟ انگار که بگن اون پدر منه ولی من فرزند اون نیستم!
این حرفها من را به فکر انداخت.تمام این حرفها را توی کتابهای درسی خونده بودم.اما همش در مورد زبان رسمی گفته شده بود نه زبان مادری. و ما هم بدون برو برگرد اونا را حفظ کرده بودیم و اصلا در مورد اینکه در مورد کدام زبان صدق می کنه فکر نکرده بودیم.
واقعا چرا این طوری برامون جاافتاده؟کسانی از یک زبان دیگه استفاده می کنن که نتونند با زبان خودشان منظورشون را برسونند و زبان خودشان کم و کاستیهایی داشته باشه. همین طور به این نتیجه رسیدم که وقتی آدما تو وجود خودشان یک کاستیهایی احساس کنن سعی میکنن مثل دیگران باشند و از اونا تقلید کنن. حالا این تقلید میتونه یا در نوع پوشش باشه یا در نوع راه رفتن یا در نوع صحبت کردن و یا هرنوع رفتار دیگه ای.
از همان موقع مطالعاتم را در این زمینه بیشتر کردم. واقعا که تا آن موقع قدر و ارزش زبان خودم را نشناخته بودم و تنها بر اساس یک داوری مغرضانه و یک پیش زمینه فکری از قبل طراحی شده توسط دیگران ویک تقلید سبکسرانه و کورکورانه در مورد آن قضاوت می کردم. واقعا که چقدر فرزندان نااهلی هستیم!
چون ادبیات غنی خودمان را که دارای قدمت چندین هزار ساله اند، نشناختیمشون. ما آثار ادبی ارزشمندی چون کوراوغلو، اصلی کرم، عاباس و گولگز، عاشیق غریب، ازری و قنبر، عاشیق معصوم، دده قورقود و داستانهای فولکوریک دیگه داریم.
چون سکوت کردیم و اجازه دادیم ادبیات مکتوبمان را طعمه حریق کنند و برای یادگیری ادبیات شفاهی هیچ وقتی را اختصاص ندادیم! نمیدونیم که بیاتی ها و اشعار شفاهی مان به تنهایی نسخه بسیار ارزشمندی اند که با ادبیات شفاهی دیگر ملت ها قابل مقایسه نیستند.
چون مشاهیر خودمان را نشناخته ایم و هرگز اسمی از نسیمی، فضولی، ساهر، سهند، صمد وورغون، بختیار وهاب زاده، عزیز نسین، قاضی برهان الدین، یونس امر و... نشنیدیم و تنها شهریار را به عنوان شاعر ترک میشناسیم، اون هم با اثری به نام "سلام بر بابا حیدر"!!!
چون با حماسه ها واسطوره های خودمون آشنایی نداریم! نمی دانیم که اثر حماسی دده قورقود که سال 1999 از طرف سازمان یونسکو به اون اختصاص داده شد،مملو از افکار و احساسات والای انسان دوستانه است. اما مدح نامه شاهان باستانی را از الف اول تا یای آخر از بر هستیم.
چون اجازه داده ایم هر کی از راه رسید ،بتونه در مورد تاریخمان، نژادمون و زبانمون نظریه های ضد و نقیضی بده.
ما این را نمیدونیم که زبان ما از لحاظ غنی بودن افعال و کلمات سومین زبان برتر دنیاست.
ما این را نمیدونیم که سازمان یونسکو چند سال پیاپی را در دنیا به زبان و ادبیات و مشاهیر تورک اختصاص داده.
ما هیچ وقت این را نمیدونستیم که موسیقی آذری از شهرت جهانی برخوردار است.
هرگز تو تقویمهای ما این را نمی نویسندکه 21 فوریه مصادف با 2 اسفند روز جهانی زبان مادریه.
هیچ وقت سعی نکردیم که بدونیم چقدر زبان مادریمان شیرینه!
با اطلاعات و شناختی که از خودمون به دست آوردم، حالا دیگه زبان مادریم را دوست دارم.عاشقش هستم.بخاطر اون حاضرم جونم را بدم.حاضر نیستم اون را با هیچ زبان دیگه ای عوض کنم.
زبان مادریم را دوست دارم حتی اگه نظریه های ناقص و مسخره کسانی چون کسروی،افشار،ناصح ناطق و... درست باشه.
زبان مادریم را دوست دارم حتی اگر صدها سال دیگه هم بهمون بگند که تورکها از قوم تاتار و مغول هستند.
زبان مادریم را دوست دارم حتی اگه میلیون ها آدم نا آگاه و آسیمیله شده بگن زبان تورکی زبان بی فرهنگهاست.
زبان مادریم را دوست دارم حتی اگه هزاران هزار آدم که از لحاظ فرهنگی عقب مانده اند و باید به حالشون تاسف خورد، برای لودگی و مزه پراکنی بگن یه روز یه ترکه............
زبان مادرم را دوست دارم چون مادرم را دوست دارم.
زبان مادرم را دوست دارم و وقتی که به این زبان حرف می زنم، می شنوم،می نویسم و می خونم،احساس غرور می کنم.
با این اوصاف چطوری زیر بار اسیمیلاسیون برم؟
وقتی می بینم که زبان مردم آذربایجان شمالی با وجود 200 سال حکومت روسها و سوسیالیستها تغییر نکرده، چطور بپذیرم که زبانم را تغییر بدم؟