5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

تراکتور بارسلونای آسیا، رویا یا واقعیت؟

تراکتور بارسلونای آسیا، رویا یا واقعیت؟ 

 

حرکتی از شعار به سوی عمل
تراکتورسازی  و هوادارانش به بهترین شکل ممکن در فوتبال ایران می درخشند . گرمی  و شور و شوق هواداران روز به روز بیشتر میشود تا آنجا که طرح افزایش ظرفیت ورزشگاه هفتاد هزار نفری تبریز نه یک تعارف که به صورت یک ضرورت مطرح میشود. تراکتور سازی با فوتبال هجومی و تماشاگرپسند منحصر به فردش در فوتبال ایران یکه تازی میکند و رقبا که تا دیروز دردانه های فوتبال ایران بودند امروز در کورس محبوبیت آنقدر از تراختور عقب مانده اند که توسط تراختورچی ها در خانه خودشان با عنوان " کسی که آن گوشه نشسته است" خطاب میشوند!. از سوی دیگر  همه هواداران و  دلسوزان تیم آرزو دارند این موج همدلی یک اتفاق مقطعی نبوده و در تمامی زمانها ادامه یابد و روز به روز بهتر و قوی تر شود تا  همانند  بارسلونا ورزش در خدمت فرهنگ قرار گیرد و از این طریق همگان به زیبایی و ارزش فرهنگ والای آذربایجان پی ببرند. به گونه ای که شعار یاشاسین آذربایجان در ورزشگاه دیگر نه یک شعار شنیدنی، که یک موضوع دیدنی باشد. موضوعی که هر بیننده آن را با تمام وجود حس کند و دوست و دشمن، نه در سکوها، که  در ضمیر ناخود آگاه خود یاشاسین آذربایجان را حس کنند! آیا این یک رویا است یا میتواند واقعیت داشته باشد؟ فاصله ما با این اتفاق چه قدر است؟ آیا درحال نزدیک شدن به این سبک هستیم یا از آن فاصله میگیریم؟ آیا به  آسیب شناسی مسیر رسیدن به چنین جایگاهی توجه میکنیم؟ جواب به این سوالات میتواند راه را برای رساندن تیم به جایگاهی همانند بارسلونا یا حتی فراتر از آن نشان دهد.


نقطه شروع کجاست؟
نکته شروع راه میتواند یک ضرب المثل قدیمی باشد " دوصد گفته چون نیم کردار نیست!" همه میدانیم آذربایجان یاشاسین نه یک شعار که یک آرزو برای همه ماست. اما آیا بیان آرزو به تنهایی برای رسیدن به آن کافی است؟ بیشک بیان یک موضوع تنها جنبه تئوریک دارد و شناخت درست مسیر و برداشتن گامهای عملی در این راه نقطه شروع برای رسیدن به این آرزو است. در کل، هر عملی که انجام آن در اذهان عمومی مستوجب تشویق و تحسین گردد میتواند یک گام عملی برای سرفرازی تیم و هواداران باشد. در نقطه مقابل هر بحث یا پیشنهادی که هیچ تاثیر مشخصی بر روند رو به رشد تیم نداشته باشد و بحثهای غیر ضروری را در محافل ایجاد کند جزو حواشی محسوب میشودکه مؤکدا باید از این قبیل مسایل اجتناب کرد.
نگاهی دقیقتر به افتخارات و حاشیه ها
متاسفانه برخی دوستان به طور غیر عمد و ناخواسته وارد بیراهه میشوند و هرچه بیشتر پیش میروند بیشتر دچار اشتباه  میشوند تا آنجا که پتانسیل بالایی را در سایتها و محافل ورزشی صرف قضایایی میکنند که اثبات یا عدم اثبات آنها هیچ گام موثری برای رسیدن به جایگاه بارسلونایی تراکتور و هوادارانش ندارد. در یک محیط نمونه ، در سایت هواداران هروقت به بخش نظرات مراجعه میکنیم درصد ی از نظرات به مسایلی از قبیل ترک یا آذری بودن! فارسی یا ترکی نوشتن!   و... می پردازد حتی کار به آنجا رسیده که عزیزی پیشنهاد میکند یک طرف استادیوم بگوید: آذری یوخ! طرف دیگر جواب بدهد: من تورکم!
دوستان شمارا به خدا با انصاف باشید، این راه حمایت از فرزند آذربایجان است؟ یا بیراهه های حاشیه ساز است؟ این مسیری است که مارا به داشتن بارسلونای  آسیا میرساند؟  آیا موافق نیستید به جای این که ترک یا آذری بودنمان را با بحث بین خودمان اثبات یا ردکنیم ، برتر بودن فرهنگمان را برای دیگران با عمل ثابت کنیم؟ آیا وقتی هواداران پرسپولیس در آزادی بعد از برد تیمشان داشتند به سرعت ورزشگاه را ترک میکردند و ما را در حال تشویق تیم محبوبمان ( که باخته بود ) با تعجب نگاه میکردند حسادت به ما و فرهنگمان را در نگاهشان حس نکردید؟ آیا در انزلی وقتی ما سیروس قایقران را تشویق می کردیم  حس نکردید همه انسانهای بیدار، به فرهنگ ما و نام آذربایجان سر تعظیم فرو آوردند؟ آیا وقتی مایلی کهن دست تک تک تماشاگران تراختور را میبوسد و برندتس به ما حسادت میکند و مربی ابومسلم  ما را الگویی برای تمام ایران میخواند ، شعار آذربایجان یاشاسین لباس عمل بر تن نمیکند؟ آیا این همان افتخار نیست؟ با کمی تامل در چنین اتفاقاتی میتوان به  راحتی راه را از بی راهه شناخت. ما که بارها و بارها به عمل تراختور و آذربایجان را سربلند کرده ایم ، بازهم باید در این مسیر بیشتر پیش برویم تا آنجا که فرهنگ باشگاه و هواداران ما، در کورس رقابت با بهترین باشگاههای اروپا قرار گیرد. چرا که ما پتانسیلش را داریم و لایقش هم هستیم.
بحث های حاشیه ای ، برخورد یا فرهنگ سازی
برای جلوگیری از حاشیه های غیر لازم  در سایتهای ورزشی، از طریق کنترل و نظارت، تذکر وحتی برخورد با نظرات حاشیه ای میتوان به طور مقطعی و البته اورژانسی  جلوی این بحث ها را  گرفت (که همواره مدیران در این راستا زحمتهای زیادی متحمل میشوند) اما بهتر است با این موضوع ریشه ای تر برخورد کرد و با فرهنگ سازی برای دوستانی که به این بحث ها دامن میزنند تمایل نوشتن این دست نظرات را در  کاربران کم رنگ کرد .واقعیت این است که اختلاف در نظرات و بحثهای موجود اکثرا از جنس اختلاف انگوری است! همه به دنبال انگور هستند ولی هرکس به زبانی آن را بیان میکند، یکی" اوزوم" میگوید یکی "عنب" میخواهد و یکی "انگور" طلب میکند و اینجاست که بحث های غیر ضروری پیش میاید. غافل از اینکه همه یک چیز میخواهند! اینجاست که باید با همدلی و آگاهی، دوستان همه در یک نگاه واحد به کل موضوع ، تا حد ممکن از پرداختن به جزییات حاشیه برانگیز و گاهی تفرقه افکن اجتناب کنند تا فرصت لازم برای  همگرایی خواسته های برحق هواداران  و بحثهای فنی بوجود آید.
سوالاتی که باید توسط ما جواب داده شوند!
ما که میخواهیم بارسلونای آسیا را بنیان نهیم چرا نباید شیوه های مدرن و منحصر به فرد تشویق داشته باشیم؟ و روی این مسایل بحث نکنیم؟ چرا روشی پیشنهاد نمیکنیم که تک تک بازیکنان در آغاز بازی تشویق شوند؟ چرا بازیکن تاثیر گزاری مانند پیمنتا تا کنون تشویق نشده است؟ آیا ما کم کاری نکرده ایم؟ چرا فقط کاربران معدودی میتوانند نظرات کارشناسی و راه گشا برای بازیهای تیم بدهند؟ آیا جا ندارد بیشتر از اینها به مسایل فنی تیم بپردازیم؟ آیا ما نمیتوانیم آنقدر بر تیم و بازیکنان مسلط باشیم تا ترکیب تیم را قبل از بازیها پیشنینی کنیم؟ آیا ما خصوصیات فنی و روحی تمام بازیکنان تیممان را شناخته ایم و تشویقهایمان با خصوصیات فردی بازیکنانمان منطبق است؟ آیا جا ندارد در سایت به جای بحثهای تکراری کسل کننده، به این مسایل پرداخته شود؟چرا ما توانسته ایم خواسته های کوچک، ساده و روزمره ای مانند وسایل ایاب ذهاب و ساعت بازیها و.. را از نهادهای شهر خودمان به نتیجه برسانیم ؟  اگر ما هم مثل هواداران سایر تیم های ایران باشیم  مهم نیست که آیا جوابی برای این سوالات وجود دارد یا نه؟ . اما ما نباید مثل بقیه باشیم چرا که ما میخواهیم آذربایجان یاشاسین!
حمایت مداوم رمزادامه پیروزی های ما خواهد بود
ازمهمترین فاکتور های یک هوادار برجسته، حمایت از تیم در شرایط بحرانی میباشد. در نیم فصل گذشته زمانی که طی چهار هفته   تنها دو امتیاز نصیب تراکتورسازی گردید در بازی پنجم  در تبریز با حمایت بیش از شصت هزار هوادار مشتاق، تراکتورسازی بار دیگر در نوار موفقیت قرار گرفت. و این یکی از مواردی است که تیم و هوادارانش به آن افتخار میکنند. حضور شصت هزار هوادار بعد از چهار هفته نتایج ضعیف، در هیچ تیم دیگری سابقه نداشته و مختص فرهنگ بالای هواداران تراکتورسازی است. بیشک باید سعی شود در آینده نیز در صورت وجود شرایط سخت برای تیم، با حمایت مستمر ازتیم، زمینه خروج از شرایط بحرانی را هموار کرد.
یک مقایسه، کلی نتیجه!
در پایان از شما میخواهم بازیکنی مانند علی کریمی را با کریم باقری مقایسه کنند وآمار برتری محبوبیت کریم را در نظر سنجی ها بیاد بیاورند تاحس کنید که شخصیت ، فرهنگ، منش و وبزرگی است  که جاودانگی می آورد و اگر تا کنون هواداران ما نیز مقام و رتبه ای شایسته داشته اند همانا در سایه همان فرهنگی است که بازیکنانی مانند کریم باقری از آن بهره مند هستند . و ما نیز باید پیراهن تراختور را با فرهنگ والای آذربایجان بر تن کنیم و در حالی که خود را به هیچ حاشیه ای محدود نکرده ایم همه باهم فرهنگ بالایمان را به دنیا نشان دهیم و تراختور را سربلند وفرهنگ آذربایجان را جاودانه سازیم .

نویسنده: ایرج

 

منبع: http://www.tractorfans.com/articles/1595-1388-08-22-21-08-35#JOSC_TOP 

 

 

 

البته ایکی نقد بیر تراختور سایتینین هواداری یازمیشدی کی اشاغیدا گلیر 

·         |2009-11-14 10:32:47 RizaBulut

با تشکر از آقای ایرج به خاطر مقاله خوبشان
اما به برخی از قسمتهای مقاله نقدهایی وارد است که من برخی را در اینجا می آورم و اگر مسئولان سایت تمایل داشته باشند یک مقاله در این مورد برایشان بفرستم.
-شما نوشته اید "متاسفانه برخی دوستان به طور غیر عمد و ناخواسته وارد بیراهه میشوند و هرچه بیشتر پیش میروند بیشتر دچار اشتباه میشوند تا آنجا که پتانسیل بالایی را در سایتها و محافل ورزشی صرف قضایایی میکنند که اثبات یا عدم اثبات آنها هیچ گام موثری برای رسیدن به جایگاه بارسلونایی تراکتور و هوادارانش ندارد. در یک محیط نمونه ، در سایت هواداران هروقت به بخش نظرات مراجعه میکنیم درصد ی از نظرات به مسایلی از قبیل ترک یا آذری بودن! فارسی یا ترکی نوشتن! و... می پردازد حتی کار به آنجا رسیده که عزیزی پیشنهاد میکند یک طرف استادیوم بگوید: آذری یوخ! طرف دیگر جواب بدهد: من تورکم!"
آیا شما میدانید که بیشتر شعارهای بارسلونا در سالهای گذشته به خصوص در دوران ژنرال فرانکو شعارهایی در مورد زبان کاتالان و هویت کاتالان بوده و امروز نیز تمامی شعارهای طرفداران بارسلونا فقط به زبان کاتالان است و به همین دلیل بارسلونا به این جایگاه رسیده است.چطور شما مسائلی از این دست را بیراهی می نامید!! برای بارسلونای آسیا شدن اینها اصل است.شخصا از شعارهایی مانند آذری یوخ-من تورکم استقبال می کنم.
-در مورد قسمت "بحث های حاشیه ای ، برخورد یا فرهنگ سازی"
کسی نمی تواند و حق ندارد به شعارها و خواسته های هواداران تراختور به عنوان بحث حاشیه ای نگاه کند. شاید موردی از نظر شما بحث حاشیه ای باشد و از نظر من بحث ورزشی و اصلی و برعکس .البته دوستان می توانند در این مورد نظرات خود را بیان کنند تا طرفداران تصمیم بگیرند اما برخورد بجز در مواردی که برخلاف قانون اساسی باشد درست نیست.
-در مورد قسمتهای آخر مقاله نیز که مربوط به نوع تشویقها است نیز باید قبول کرد که در حال حاضر در ایران طرفداران تراختور بهترین هستند ولی با حالت ایده آل فاصله زیادی وجود دارد که مطمئنا به تدریج به آن نزدیکتر خواهیم شد.

 

·         |2009-11-14 13:01:18 Artan

با تشکر از مقاله خوب جناب ایرج

جناب ایرج باب بحثی را باز نموده اند که در جای خود ارزشمند و البته تأمل برانگیز می باشد. یعنی در داحل این مقولاتی که مطرح شده است مواردی وجود دارد که باید تقویت و پررنگ تر گردد و در مقابل موضوعاتی نیز وجود دارد که نیازی به طرح آنها احساس نمی گردد. برای نمونه مطرح نمودن بحث تشویق تک به تک بازیکنان با شیوه خاص خیلی بجا می باشد یا جایگاه بارسلونایی تراختور، اما باید به مواردی نیز توجه نمود برای نمونه:
1- هواداران حضور یابنده در این سایت و یا سایتهای دیگر هواداری فقط بخش بسیار اندکی از هواداران تراختور می باشند و محدود نمودن کلیه موارد احاطه کننده هواداران به این سایت یا سایتهای دیگر هواداری با واقعیت نمی تواند منطبق باشد یعنی اینکه جو حاکم در ورزشگاهی که هواداران تراکتورسازی در آن حضور دارند مستقل از سایتهای هواداری تراختور می باشد این سایتها فقط در دنیای مجازی تأثیر داشته و مسلماً تأثیراتی که در هواداران می گذارند در مقابل تأثیراتی که طرفداران تیم از جامعه می پذیرند بسیار اندک است. می دانیم که درصد نفوذ اینترنت در جامعه هنوز در سطح پایینی قرار دارد و به تبع آن شاید هواداران حضور یابنده در سایتهای هواداری به 10 درصد کل هواداران نیز نرسند!.

2- همه ما می دانیم که عوامل متعددی ما را مجبور به حرکت نمودن در چارچوب قانونی خاصی می نماید. وقتی می گوییم که تراختور سمبل فرهنگ و هویت تورکان آزربایجان و ایران است، شاید بحثهایی مانند «تورک یا آذری بودن» و یا «فارسی یا تورکی نوشتن» به دلایلی که همه می دانیم خارج از چارچوب مباحثه سایتهای هواداری باشد و مطرح نمودن آنها حاشیه محسوب گردد ولی نمی توان گفت که برای کل جامعه هواداران تراختور نیز حاشیه محسوب می گردد.

3- مواردی مانند بحثهای «تورک یا آذری» و یا «فارسی یا تورکی نوشتن» مسائل داخلی سایتهای هواداری می باشد که در تالارهای گفتگو و یا بخش نظرات آنها مطرح می گردد و قرار دادن آنان در صفحه اصلی و رسانه ای نمودن آنان، به اعتقاد من نه تنها موردی نداشته بلکه می تواند زیان آور نیز باشد!

4- همه می دانیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم تراختور و آزربایجان طوری باهم آمیخته شده اند که امکان تفکیک آنها از هم وجود ندارد ما نمی توانیم مسائل مربوط به آزربایجان را برای تراختور حاشیه ای بدانیم و بالعکس. ولی به دلایل متعدد ما مؤظف می باشیم که در درون چارچوب قانونی خاص حرکت نماییم.

5- در هیچ جای جهان فوتبال فقط صرفاً بخاطر بازی فوتبال ارزش ندارد بلکه جذابیتش به دلایل متعدد دیگر می باشد. یکی ممکن است تراختور را صرفاً بخاطر فوتبال دوست داشته باشد و دیگری به دلایل خاص خودش. باشگاه بارسلونا اسوه کاملی از ارتباط فوتبال با تمامی ارکان یک جامعه می باشد و از ابتدای تأسیس این باشگاه زبان کاتالونیایی و حفاظت از آن رکن اصلی فعالیت آن بوده و خواهد بود. بدون زبان کاتالونیایی باشگاه بارسا هیچ مفهومی نمی تواند داشته باشد. البته شاید برای کسی که به این تیم صرفاً بخاطر فوتبالش علاقمند باشد مفهوم داشته باشد ولی از نظر یک کاتالونیایی متعصب مطمئناً چنین نخواهد بود.

6- نه تراختور بلکه تمامی تیمهای فوتبال به عنوان یک مجموعه با تمامی نظامهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه به طور تنگاتنگ در ارتباط می باشند و نمی توان صرفاً این رابطه را به نظام فرهنگی جامعه تقلیل داده و نظامهای دیگر را کنار زد. این ذات فوتبال می باشد که با تمامی نظامهای جامعه به طور تو در تو در تعامل می باشد. این موضوع به خواست کس خاصی نیست بلکه طبیعت فوتبال همینگونه است. کسانی که به دلایل مختلف می خواهند که فوتبال را فقط در درون یک نظام مشخص، مثلاً نظام فرهنگی تعریف نمایند بطور قطع به بیراهه می روند.

در کل مطرح نمودن این بحثها را مفید می دانم. فقط باید با بحث زیاد بر روی آنان و نزدیک نمودن آنان به دایره عمل، آنها را پخته تر نموده و در خدمت موفقیت تیم قرار داد.

با تشکر دوباره از نویسنده مطلب.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد