5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

تاریخچه:برنو

تاریخچه:برنو کوتاه- دیگر کمتر کسی هست که با این تفنگ افسانه ای در ایران آشنا نباشد .یکی از بهترین تفنگهای گلوله زنی جهان .برای اولین بار در سال 1898 در آلمان بوسیله کارخانه Mauser ساخته شد و کمی بعد تقریبا سر از گوشه کنار جهان و تقریبا تمام جنگهای جهان دراورد.در کشور ما هم این سلاح به سلاح اول عشایر ایران و بویژه قشقایی ها که در ان زمان ارتش نیرومندی را در جنوب تدارک داشتند تبدیل شد و خیلی زود جای خودش را باز کرد .در اوایل دوره پهلوی اول تفنگ های ارتش ایران عموما از تفنگ انفیلد انگلیسی و تفنگ موسین ناگات روسی( در ایران به نام نوغان, نوقان شناخته شده بود) تشکیل شده بود .احتمالا با توجه به اینکه ایران همسایه هر دو قدرت بود این جالب نبود که سلاح رسمی ارتش به این دو قدرت وابسته باشد با توجه به کیفیت خوب این سلاح به عنوان سلاح رسمی کشور برگزیده شد .سفارش ساخت این سلاح به کارخانه Mauser که در شهر Brno در کشور چک اسلواکی داده شد,در چک نیز علاوه بر آلمان تولید میشد. بخاطر محل کارخانه که در شهر برنو بود این تفنگ در ایران بنام تفنگ برنو شناخته شده است .

تولید و رواج در ایران:بعدها در سال 1940-19439 به بعد ایران با وارد کردن خط تولید این سلاح ,تولید این سلاح را در ایران ادامه داد که درسه مدل تولید میشد: این مدلها معروف به برنو بلند و متوسط و کوتاه می باشد. برنو کوتاه یا کارابین و یا توپخانه محبوبیت زیادی در بین ایل بزرگ قشقایی پیدا کرد بعلت کوتاه بودن لوله؛ بسیار مناسب برای شلیک با یک دست از روی اسب بود. تولید برنو تا بعد از جنگ جهانی دوم هم ادامه داشت تااینکه نهایتا این تفنگ با تفنگ آمریکایی M1 و بعد ها G-3 جایگزین شد.لازم به ذکر است که برنوی تولیدی ایران یکی از بهترین کیفیت ساخت را در جهان نسبت به بقیه مدل های این اسلحه در جهان داشت ,حتی بهتر از مدل چک! امروزه این مدل که بنام Persian Mauser در دنیا معروف است ,که در ایران به نام برنوی رضا شاهی نیز گفته میشود ,طرفداران و خریداران زیادی در بین اسلحه دوستان و شکارچی ها و کلکسوینرهای جهان دارد.

قشقایی ها و برنو:این اسلحه به نوعی نماد, در میان ایل قشقایی تبدیل شده و وارد ادبیات محلی1شده ..شعرهای زیادی در مورد برنو در میان عشایر وجود دارد حتی روی سنگ قبرها.عشایر و شکارچیان هیچ سلاح دیگری را بعد از این همه سال به این برنوهای قدیمی ترجیح نمیدهند اگر با فرهنگ این مناطق آشنایی داشته باشید میدانید که چه جایگاهی این اسلحه در آن مناطق دارد.کمتر خانه ای است که یک یا چند برنو در آن نباشد. مهارت تیراندازی قشقایی ها با این سلاح بقدری بالاست که در هنگام حرکت اسب و با یک دست و بدون نشانه گیری کامل هدف را با اولین شلیک مورد اصابت قرار میدهند .کاری که از عهده زبده ترین تک تیراندازان ارتش های جهان با تفنگ های امروزی خارج است.تلفات ارتش شاهنشاهی در زمان رضاشاه و پسرش در جنگ با شورش عشایر استان فارس(قشقایی ها) و هم چنین جنگ انگلیسی ها با قشقایی خود شاهدی بر این مدعاست.انگلیسی ها هم در جنگ جنوب با قدرت تیر اندازی و هدف گیری قشقایی ها چنان حیرت زده شدند که سران حکومت همان دوران مجبور به بیان این مطلب شدند که قشقایی ها کمر ما را شکستند .اهمیت این اسلحه در ایلات قشقایی به حدی است که آن را با ناموس خود مقایسه می کنند و از احترام و ارزش به خصوصی برخوردار می باشد .


1-یک برنو در دست و یک برنو در آغوش

با تشکر از ارسال کننده اصل متن:حسین مردانلو


برچسب‌ها: قشقاییتفنگبرنو

ادامه مطلب ...

اوغوز بؤی لـاری

اوغوز بؤی لـاری   

 

(قبایل اوغوز)

پژوهشگر:حسین جدی بایات

گرداورنده:شهرام بدری

منبع "پیوستگی قومی و تاریخی اوغوز- ایل های قشقایی"

اوغوز یا اوخوغوز، به معنی "چابک در تیراندازی" که اجداد تورک های آسیای صغیر و آذربایجان و عراق و ترکمن ها را تشکیل می دهند، مهمترین اقوام تورک هستند و پیش از اسلام آوردن، در شمال ترکستان زندگی می کردند. آنگونه که از منابع چینی و سنگ نبشته های اورخون روشن می شود، اوخوغوزها در فاصله ی سده های 8-7 میلادی در مناطق جنگی و کوهستانی "اوتوکن" در سیبری زندگی می کردند.

در منابع چینی، از آنها به نام "هوگوت" یاد شده است. اوغوز به معنی اقسوس یا جیحون هم آمده است. در متن های عربی هم "غـُز" نامیده شده است. از نظر افسانه ها، اوخوغوزها فرزند اوخوغوزخان هستند که شش فرزند داشته و از تبار آنها 22 یا 24 قبیله ی اوخوغوز پیدا شده است. در سنگ نبشته های اورخون که متعلق به خاقانهای گؤک تورک در سده ی هشتم میلادی است، از اوغوزها یا اوخوغوزلار یاد شده است. اوخوغوزهایی که در سده ی دهم میلادی در سواحل رود سیحون زندگی می کردند، از اولاد اوخوغوزهای اخیر می باشند. گفتنی است که سده ی دهم میلادی، اوخوغوزهای ناحیه ی سیحون اسلام آوردند. 

http://shahrambadri.titrblog.com/post557.php

پیغام صولت الدواه قشقایی به . . .

اینجا زاگرس است. دیار برنو بدستان. اگر عقابی بخواهد بر فراز "آسمانش" پرواز کند باید پرهایش را باج دهد. 
 (پیغام صولت الدواه قشقایی به رضا شاه)

سخن برخی سران کشور های استعماری در مورد قشقایی ها :

 


در زمان حکومت پهلوی ، محمد رضا پهلوی بارها اعلام کرده بود که (( این قشقایی ها نباید در کشور من زندگی کنند)) و چرچیل نیز گفته بود : ((به این قشقایی های لعنتی نمی توان اعتماد کرد آنها در جنگ جهانی اول و دوم پدر ما را در آوردند.))

ساد چیکف سفیر روس در ایران به شاه می گوید : ((چرا قبل از اینکه کار پیشه وری را یکسره کنید این قشقایی ها را متلاشی نمی کنید)) که شاه پاسخ می دهد: ((چون قشقایی ها در مرکز ایرانند و راه فراری ندارند اما پیشه وری در غرب حامیان زیادی دارد.)) 

 

 

http://tqbd.org/?p=1088

واژه قشقایی به چه معنی است؟

واژه قشقایی به چه معنی است؟


http://qashqaee.blogfa.com/post-168.aspx


نظریات مختلفی در مورد خود کلمۀ قشقایی و منشأ ایل مان قشقایی مطرح شده است. هر چند می توان همۀ آنها را درست پنداشت ولی به نظر می رسد هر کدام جزئی از حقیقت هستند. هر کس می گوید قشقایی ها از فلان جا آمده اند مثلاً با توجه به فلکلور ما که در آن صحبت از ایروان، گرجستان، ارض روم، حلب، دربند، تبریز می شود ایل ما کنفدراسیونی متشکل از همۀ مردمی است که از این مکان ها آمده اند. دلیل این مسئله هم لهجه های مختلفی است که در بین ما رواج دارد. همه این لهجه ها در بازۀ زبان ترکی قشقایی قرار می گیرند که از رشته کوه های مکران در جنوب تا مرکز ایران یعنی خمین و اراک (عراق عجم: احتمالاً این عیراق: IRAQ به معنی دور است و تلویحاً معنی مرز را دارد) و حتی سمنان، همدان و قزوین گسترده می شود.  به نظر می رسد زنجان مرز بین بازۀ لهجه های زبان ترکی قشقایی و بازۀ لهجه های ترکی آذربایجانی است.


در حال حاضر تنها قشقایی هایی که در استان اصفهان و دیگر استان های جنوب آن قرار دارند مفهومی به نام کارا دارند که به معنی طایفه و تیره است. دیگر قشقایی ها با اینکه خاطراتی از قشقایی بودن را دارند که مواردی را خودم از سمنان، زنجان و شهرکرد (شهر سامان) برخورد داشته ام  خود را قشقایی می دانند ولی تیره و طایفه را فراموش کرده اند. تیره و طایفه استخوان بندی ملت ماست که بدون آن از بین خواهیم رفت به همین دلیل ما باید تیره و طایفۀ خود را به خاطر داشته باشیم و قبل از هر چیز در معرفی از آنها استفاده کنیم همانطور که تا کنون مهم ترین سؤال از کسی که تازه با او آشنا می شویم "نه کارایانگ؟" بوده است. سؤالات باید به صورت زیر باشد:

1-      نه کارایانگ؟(Ne karayaŋ?)           

2-      هاردا اوتوریرانگیز؟(Harda oturıyıraŋız?)  

سؤالی به صورت "هارالییانگ؟" بی معنی ترین سؤالی است که یک قشقایی از یک قشقایی می تواند بپرسد. زیرا ما محدود به مکان نبوده ایم و الان هم همۀ طول مسیر کوچ و اطراف آن سرزمین ماست. در همین جا باید اضافه گردد که ایلات خمسه هم جزء قشقایی ها هستند هر چند زمانی به دلایل سیاسی قوام که حتی ترک نبود آنها را از ما جدا و در مقال ما قرار داده بود. 

تا به حال به ما گفته اند که ترکها با حملۀ مغول به ایران آمده اند و یا اینکه ترک ها همان مغول ها هستند. این هم به عنوان جزئی از حقیقت قابل قبول است زیرا ترک ها چه در مغولستان از طایفۀ قره ایتها (QARA İTLER) و مره ک ایت ها (MEREK İTLER) که روابط نزدیکی با پدر چنگیز خان داشته اند و چه ترکهایی که در مسیر به مغول ها پیوسته اند در حملۀ مغول به ایران آمده اند. ولی آیا ترک ها فقط آمده اند و یا از قبل در این خاک بوده اند؟

                در جواب به سؤال بالا باید ذکر گردد که برخی از باستان شناسان به این نتیجه رسیده اند که شاخه ای از اجداد باستانی ترک ها که از آنها به نام پروتوترک ها یاد می کنند در حدود هفت هزار سال پیش از آسیای مرکزی و اطراف دریای خزر حرکت کرده و در آزربایجان و آناتولی ساکن شده اند. گروهی از این اقوام که در پی آبهای دجله و فرات به بین النهرین مهاجرت کرده بودند تمدن عظیم سومری را در آنجا پدید آوردند. زبان این اقوام همانطور که هومل زبان شناس آلمانی اثبات می کند از نظر ساختار التصاقی خود شبیه زبان ترکی است. هومل پا را از این فراتر می گذارد و با مقایسۀ سیصد و پنجا کلمه ترکی و سومری و ساخت جملاتی با این کلمات که در هر دو زبان به یک معنی در می آیند ترکی بودن زبان سومریان را به اثبات می رساند.

  حال به معنی کلمۀ قشقایی می پردازیم. کل ترکان دنیا به بیست و چهار بوی (BOY) تقسیم می شوند که یکی از آنها قایی ها هستند. همانطور که محمود کاشغری در دیوان لغات ترک خود می آورد تامغا و یا همان نشانۀ قایی ها به صورت |Y| است که به شکل توشانچیل (TOV-ŞANÇIL) به معنی پرنده ای خرگوش خوار است. خود کلمۀ قایی به معنی محکم است. باید بدانیم که بنیان گذاران امپراطوری عثمانی هم گروهی از قایی ها بوده اند که در زمان سلجوقیان برای حفاظت مرزها از ترکستان به  غرب آناتولی هم مرز با رومیان آمده بودند. در مقدمه کتاب ده ده قورقود آمده است که قایی ها حاکمان نهایی زمین خواهند شد و کسی حکومت را تا ابد از دستشان نخواهد توانست گرفت.

    قایی ها به سه گروه تقسیم می شده اند: سول قایی (قایی های سمت چپ احتمالاً در لشکرکشی ها که گفته می شود همان سلجوقیان هستند)، ساغ قایی (قایی های سمت راست) که گفته می شود همان سکایی ها هستند که کوروش را به قتل رسانده اند و قاشقایی (قایی های سمت جلو و یا مرکزی) که ما هستیم. 

   چرا به ما اورتا قایی نگفته اند، زیرا سیستم ترک به صورت عدد سه است و نحوۀ قرار گیری این سه برای اینکه قوام داشته باشند به صورت سنگ های اجاق است. علاوه بر این در بایداق این موضوع را متوجه می شویم که قاشقایی ها علاوه بر آنکه در جلو بوده اند به صورت هستۀ مرکزی هم عمل می کرده اند یعنی نه تنها از نظر عملی جلو بوده اند بلکه از نظر فکری نیز هدایت گر و تصمیم گیرنده بوده اند. قاش به معنی برتر نیز هست. به شکل بایداق در زیر توجه کنید:

   تامغای قایی ها را در آن می بینیم. باز در سنگ نوشته هایی که در خمین پیدا شده است نیز این تامغا را می بینیم که متعلق به 2300 سال قبل از میلاد است زمانی که هنوز سر و کلۀ قومی به نام آریا در این سرزمین پیدا نشده بود:

  این سنگ در تپه لوزدار در خمین پیدا شده است، علاوه بر این در همان مکانها سنگ هایی به نام ترکی قره قیه یعنی صخرۀ سیاه نیز پیدا شده است که نوشته هایی از این نوع بر آنها بوده است. با این همه که حتی اسم این مکانها ترکی است بعضی از این به اصطلاح پژوهشگران در روز روشن اینها را مصادره به مطلوب می کنند و از خودشان می دانند یعنی به نام ما و به کام خودشان. مثلاً در مورد قالی پازیریک می نویسند این یک قالی ایرانی است که گره هایش موسوم به گره ترکی است! در سنگ بالا نیز همانطور که می بینید اجاقهای ما وجود دارند، شکل وسط همان بایداق است.

به قلم داریوش نره ای

مطالب بالا را به شکلی دیگر و یا کامل تر به زبان ترکی قشقایی با الفبای لاتین در ادامۀ مطلب می آورم که کسانی که مایلند می توانند بخوانند:

ادامه مطلب ...

سنگ مزار قشقایی (قشقایی قبیر داشی)


عکس زیر را در مسیر یکی از روستاهای نورآباد استان فارس گرفته‌ام:

 

همان‌طور که می‌توان حدس زد این سنگ قبر متعلق به یک فرد مهم (حاچی خان کراتی؟) از عشایر قشقایی است که به زیبایی و با رنگ‌های قرمز و سبز و سیاه طراحی و اجرا شده است. در این سنگ قبر دو حالت مختلف از متوفی را می‌بینیم که نشان‌دهندی سبک زندگی او در زمان حیاتش بوده است. در بخش بالایی سنگ قبر، متوفی را می‌بینیم که شمشیرش را در دست راست گرفته و در حال تازاندن اسب و در جستجوی شکار است. اما در بخش پایینی او را می‌بینیم که بساط چای و قلیانش به راه است. در نقش‌های این سنگ قبر، حیوانات از نیم‌رخ و مرد تمام رخ نشان داده شده‌اند.

متاسفانه هیچ عکس دیگری از عشایر قشقایی در اختیار ندارم تا بیش‌تر بر روی این طرح‌ها حرف بزنیم. اما بعد از اتمام سفرهایم (اگر همه چیز به خوبی پیش برود) ادامه‌ی سفرهای تحقیقاتی سنگ‌مزارها در ایران را پی خواهم گرفت.

پی‌نوشت: دوست خوبم «پرتو حسنی‌زاده» که در این سفر همراه ما بود اشاره کرد که در مسیر نورآباد ممسنی به پل فهلیان، سه روستا وجود دارد به نام‌های سربیشه جنجان، سروان جنجان و جنجان. بنده این عکس را در قبرستانی که در همین مسیر بود گرفتم.

http://nooraghayee.com/?p=8332

ادامه مطلب ...

تاریخچه در مورد طایفه بزرگ عمله

تاریخچه در مورد طایفه بزرگ عمله

 

توضیح مختصردر مورد عمله و قره بهی:   

 

همانطور که خوانندگان این مسطور از این موضوع اگاه اند طایفه ای بسیار بزرگ در ایران که به زبان ترکی سخن می گویند در مناطق فارس.بوشهر.اصفهان.خوزستان و...به نام ایل قشقایی وجود دارد.که شامل 5 طایفه ی بسیار بزرگ از بزرگ به کوچک {البته از دید جمعیت} به نام های عمله.شش بلوکی.دره شوری.کشکولی بزرگ.فارسیمدان می باشد

البته ریشه و بنچاق ایل قشقایی مربوط به مکان وزمان خاصی نمیباشد اما عمدتا از تبریز.دوغو تورکستان1. موصل عراق...مهاجرت کرده و در شهرهای مذکور مقیم شده اند  اما گستردگی ایل قشقایی فراتر از ان است که بتوان ان را با دستان و افکار ناتوان من جلوه گر نمود اما بنده حقیر میکوشم تیره کوچکی از این ایل با عظمت را برایتان  جلوه گر نمایم  که شاید بتواند کمکی به شما در مورد رسم و رسومات ... از ایل که در مورد همه ی طایفه ها صدق میکند جلوه گر نماید.

 

طایفه عمله شامل 37 تیره می باشد که که ییلاق و قشلاق ان ها با هم متفاوت است  اما به طور عمده در استان فارس اسکان دارند که بعضی از این تیره ها را برایتان ذکر می کنم

 

1-اردکپان

2-گله زن

3-چگینی

4-قره قانی

 5-قوجابیگلو

6-بهلولی

7-سهراب خانلو

8-نمدی

9-شبانکاره

10-کرانلو

11-جرکانی

12- توللی

13-بولوردی14

-گرایی

15-کهواده

16-ددکه ای

17-بوربور

18-چهارده چریک

19-مهترخانی

20-بهمن بیگلو

21-ایگدر

22-موصلی

23-قزللو

24-بللو

25-طیبی

26-کشکولی کوچک

{کرمانی.کهواده.بهی.اوخچلو.سهم الدینی.فیلیوند.عالیوند.بللو.بیات.نفر.اریاد.لک.لر}

27-بیات

28-جعفربیگلو

29-مختارخانلو

30-دمرچماقلو

31-زرگر

32-عاشق

33-قوتولی

34-قرخلو...میباشد

 

اماتیره بهی خودشامل دو تیره به نامهای 1-قره بهی2-اق بهی است که امروزه متاسفانه اق بهی به کلی زبان ترکی را فراموش کرده و و اکثریت درشهرشیرازاسکان یافته اند و فقط نامی از انها به عنوان قشقایی باقی مانده اما قره بهی خوشبختانه به خوبی توانسته اصیل بودن خود را ثابت کند عشایر قره بهی ییلاق خود را در فارس قسمت بیضا .کامفیروز.حوالی شیراز.تل خانی مارگون وقشلاق خود را در فیروزاباد.دهرود.تب وتل شعبان.دشت ازادگان.میگذرانند.

افراد و فامیلهای تشکیل دهنده ی تیره بهی هرکدام از مناطق خاصی امده اند که به ذکرهمه انها در صفحه ی تاریخچه ی مردان بهی در مورد ان توضیح میدهیم          

 

http://www.mardanebehi.blogfa.com/post-11.aspx

1 بو قسمت اصلاح اولونوبدور

ادامه مطلب ...

برگی از تاریخ ایل قشقایی در زمان رضاشاه

برگی از تاریخ ایل قشقایی در زمان رضاشاه



رضا شاه  تازه سلطانی ،که صولت الدوله سلطان 

بدون تخت را از میدان بدر کرد

 روز ۲۲ آذر ۱۳۰۴ مجلس مؤسسان احمد شاه، آخرین پادشاه قاجار را از مقام سلطنت خلع کرد، و سلطنت دائمی ایران را به رضا خان پهلوی و اعقاب او واگذار کرد. دو روز بعد "رضا شاه پهلوی" رسما به تخت سلطنت نشست.

ادامه مطلب ...