5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

Həkim cəhangirxan qaşqayi

زندگی نامه ی حکیم جهانگیر خان قشقایی رحمت الله علیه(2)


زندگی نامه ی حکیم جهانگیر خان قشقایی رحمت الله علیه(2)
نویسنده:مهدی قرقانی

برکرسی تدریس

آیت الله جهانگیر خان قشقایی در علوم نقلی و عقلی، به ویژه در حکمت به مرحلة کمال رسید و در مدرسة صدر[1] به تدریس پرداخت. بزرگان از اهل علم و ادب برای استفاده از مکتب متعالی وی شتافتند.
حکیم قشقایی گاه در شبستان مسجد جارچی[2] تدریس می‌کرد.[3]
او روزهای پنجشنبه و جمعه، به تدریس ریاضی و هیئت می‌پرداخت. وی گاهی به تدریس نهج البلاغه می‌پرداخت و آن را با حکمت، تحلیل می‌کرد.[4] نزدیک به 130 نفر در درس شرح منظومه وی شرکت می‌کردند.[5]
وی سطوح مختلف دروس حوزوی ـ حتی رتبه عالی درس خارج را ـ تدریس می‌کرد.
او کتابهای اسفار و شفا و شرح منظومه را با بیانی شیوا تدریس می‌نمود.[6]
آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در درس خارج او شرکت کرده بود.[7]
آیت الله بروجردی فرمود: «ما در زمان جوانی، درحوزة علمیة اصفهان نزد مرحوم جهانگیرخان، اسفار می‌خواندیم؛ ولی مخفیانه. چند نفر بودیم و خفیةً به درس ایشان می‌رفتیم.[8]
حکیم قشقایی جزو نامدارترین مدرسان حوزة علمیة تهران بود. «در مدرسه سپهسالار تهران شهرت بود که در مدرسه صدر اصفهان، دو نفر فاضل معمر بی‌نظیر ایران، آخوند ملّا محمد کاشی و جهانگیرخان قشقایی هستند.»[9]
شیخ عباس قمی می‌نویسد:
«جهانگیر خان در علم و عمل به جایی رسید که از اقطار بلاد به حوزه درسش آمدند.»[10]
آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد: «جهانگیر خان چنان کوشید که به اعلی درجات علم دست یافت ... و از سایر بلاد به قصد استفاده از او به حوزه درسش ‌شتافتند.[11] مورخ دیگری می‌نویسد: «میرزا جهانگیرخان قشقایی در مدرسة صدر اصفهان تدریس می‌کرد و بیشتر استادان معقول خوشه چین خرمن دانش او بوده‌اند.»[12]
چو لطف خدا با جهانگیر شد جهانگیر نامش جهان‌گیر شد[13]

رونق دهندة فلسفه

عناد متحجرین نسبت به فلسفه در زمان حکیم قشقایی به قدری زیاد بود که استاد جلال الدین همایی می‌نویسد:
«مرحوم قشقایی فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامی کفر و الحاد نجات داد. سهل است که چندان به این علم رونق بخشید که فقها و متشرعان نیز آشکارا با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند؛ و آن را مایه فضل و مفاخرت می‌شمردند.»[14]
و در «دیوان طَرَبْ» اصفهانی آمده است:
«جهانگیر خان در اثر شخصیت بارز علمی و تسلم مقام قدس و تقوی و نزاهت (پاکدامنی) اخلاقی و حسن تدبیر حکیمانه که همه در وجود وی مجتمع بود؛ تحصیل فلسفه را که بین علما و طلاب سخت موهون (سست) و با کفر و الحاد مقرون بود؛ از آن بدنامی به کلی نجات داد و آن را در سرپوش درس فقه و اخلاق چندان رایج و مطلوب ساخت که نه فقط دانستن و خواندن آن موجب ضلالت و تهمت بی‌دینی نبود؛ بلکه مایه افتخار و مباهات محسوب می‌شد. وی معمولاً یکی دو ساعت از آفتاب برآمده در مسجد جارچی سه درس پشت سر هم می‌گفت؛ که درس اولش شرح لمعه (فقه) و بعد از آن شرح منظومه (حکمت) و سپس درس اخلاق بود و به این ترتیب فلسفه را به مانند «حشو جوز[15] و قند و لوزینه[16] فقه» با اخلاق بخورد طلاب می‌داد.[17] این مثال کنایه از این است که وی فلسفه را در میان دروس فقه و اخلاق، به سبک شیوایی تدریس می‌کرد.»

مکتب فلسفی صدرایی

«بعد از ملا صدرا (متوفا: 1050 هـ . ق) دو مکتب فلسفی در اصفهان ـ که پایتخت کشور و مرکز علمی ایران در آن زمان بود ـ تشکیل شد:
1. مکتب موافقان فلسفة ملاصدرا، که بیش‌تر آنها اهل ذوق و عرفان بودند.
2. مکتب مخالفان فلسفة ملاصدرا که توسط استاد ملا رجبعلی تبریزی اداره و تدریس می‌شد. شاگردان این مکتب عبارتند از: علی قلی خان بن قرچقای خان، آقا جمال خوانساری، ملا اسماعیل خاتون آبادی و بسیاری دیگر از بزرگان فلسفه و کلام.[18]
فلسفة ملاصدرا گسترش یافت و میراث این مکتب در قرن 12 ـ 13 هـ . ق توسط میر ابوالقاسم مدرس خاتون آبادی (متوفا: 1202 هـ . ق) از آقا محمد بیدآبادی (متوفا: 1197 ـ 1198 هـ . ق) به آقا علی نوری اصفهانی (متوفا: 1246 هـ . ق) رسید که بزرگترین مدرس فلسفه ملاصدرا در اصفهان بود.مدتی حدود 6 ـ 10 سال متوالی به این خدمت اشتغال داشت و شاگردان معروف و برجسته‌ای مانند ملا اسماعیل اصفهانی، ملا جعفر لنگرودی و میر سید رضی لاریجانی (متوفا: 1270 هـ . ق) استاد آقا محمد رضا قمشه‌ای اصفهانی (متوفا: 1289 هـ . ق) و ملا عبدالله زنوزی و سرانجام حاج ملا هادی سبزواری (متوفا: 1289 هـ . ق) از حوزة درس او برخاستند و آن امانت علمی را به اخلاف تحویل دادند.
در اوایل قرن 13 هـ . ق حوزة ‌تدریس و تعلیم فلسفه صدرایی حدود نیم قرن در اصفهان بوسیلة دو استاد نامدار:
1. علامة بزرگوار آخوند ملا محمد کاشانی؛ 2. حکیم جهانگیرخان قشقایی.
گرمی و رونقی به سزا داشت، چندان که طلاب این علم را از بلاد دور و نزدیک از ممالک مجاور برای درک محضر ایشان به اصفهان می‌شتافتند و سالیان دراز نام «آخوند» (آخوند ملا محمد کاشانی معروف به کاشی) و خان (حکیم جهانگیر خان قشقایی) ورد زبان علما و محصلان علوم قدیم بود.»[19]

در مقابل مشروطه

آیت الله حاج آقا رحیم ارباب فرمود:
«پس از اعلام مشروطیت، در جلسة علمای اصفهان، مخصوصاً روحانیون مسجد شاهی (مثل حاج نورالله و برادرش) جهانگیر خان مشروطه را از اصالت مبرا دانست و آن را تا حدودی زاییده دسایس استعمارگران فرهنگ خواند، تا جایی که فرمود: اگر چه توده مردم به مشروطه دل بسته‌اند و جان‎ها باخته‌اند؛ ولی این ریشه در استبداد دارد. شاید هم می‌خواهند دین مردم را بدزدند و سپس گفت: آقا رحیم چنین نیست؟ من سکوت کردم. فرمود: آقا رحیم سکوت کن، سکوت اسلم است.[20]

ارتباط با عالمان معاصر

آخوند کاشی از دوستان صمیمی و یار باوفای حکیم جهانگیرخان قشقایی بود.
جهانگیر خان از هنگامی که در مدرسة صدر بازار اصفهان به تحصیل و تدریس مشغول بود، هم مباحثه آخوند کاشی بود. هردو از شاگردان آقا محمد رضا قمشه‌ای بودند. هر دو تا پایان عمر در آن مدرسه می‌زیستند. آخوند ملا محمد کاشی مدت 84 سال عمر نمود و در این مدت همچون حکیم قشقایی مجرد بوده و همسر اختیار ننمود.[21]
آخوند کاشی از نوادر اعصار بود و در علم، زهد، تقوا و تدریس، از اسوه‌های علم و عمل بود. حکایات عجیب از این عارف صمدانی و متأله ربانی نقل می‌کنند؛ از جمله این که:
«روزی پس از پایان درس، یکی از طلاب به محل درس آن بزرگوار (آخوند کاشی) آمد و گفت: آقا این شیخ می‌گوید: دیشب به وقت سحر دیدم که از در و دیوار صدای «سبّوح قدّوس ربّ الملائکة و الرّوح» برمی‌آید و چون در نگریستم، دیدم که آقای آخوند به سجده افتاده و این ذکر را می‌گوید. آخوند کاشی فرمود: این در و دیوار به ذکر من متذکر گشته باشند، امری نیست؛ بلکه مهم آن است که او از کجا محرم این راز گشته است؟!
در این خصوص، آقای جابری انصاری (یکی از شاگردان حکیم قشقایی و آخوند کاشی) می‌گوید:
هر نیمه شب، با سوز و گداز نماز می‌خواند که بدنش به لرزه می‌افتاد و از بیرون حجره صدای حرکت استخوانهایش احساس می‌شد».[22]

شاگردان

1. ملا محمد جواد آدینه‌یی (متوفا: 1339 هـ . ق): وی از مدرسان حکمت، هیئت و نجوم و... در مدرسة صدر اصفهان بود. قبر وی در تخت فولاد اصفهان است.[23]
2. سید محمد علی ابطحی سدهی (متوفا: 1371 هـ . ق): وی 50کتاب نوشته است، از جمله شرح فارسی برکفایه، تعلیقه بر فرائد و ختام الغرر.[24]
3. میرزا محمود ابن الرضا (1285 ـ 1355 هـ . ق): وی جزوِ شاگردان آخوند کاشی و میرزا محمد هاشم چهار سوقی خوانساری در اصفهان و سید محمد کاظم یزدی، آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی در نجف اشرف بود.[25]
4. آقا ضیاء الدین عراقی (1278 ـ 1361 هـ . ق): وی از نام آوران علم اصول است. مقالات الاصول و شرح تبصرة علامه از آثار اوست.[26] زندگی این فقیه بزرگ در همین مجموعة گلشن ابرار آمده است.
5. حاج آقا رحیم ارباب (1297 ـ 1396 هـ . ق): وی سطوح عالی فلسفه و حکمت (مثل شرح اشارات و شفا) و نهج البلاغه و یک دوره اخلاق را نزد جهانگیر خان قشقایی و قسمت اعظم علوم عقلی را نزد آخوند کاشی فرا گرفت و مدتی طولانی در درس خارج فقه علامه سید محمد باقر درچه‌ای شرکت کرد.[27] شرح حال وی در همین مجموعة گلشن ابرار آمده است.
6. عبدالله اشراق (1235 ـ 1345 هـ . ق).[28]
7. میرزا مصطفی جعفر طیاری (متوفا: 1335).[29]
8. سید ابوالحسن اصفهانی (1284 ـ 1365 هـ . ق): آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در روستای «مَدیسِهْ» از توابع لنجان اصفهان به دنیا آمد، پدرش (سید محمد) همراه سید عبدالحمید (پدر خود) از بهبهان به اصفهان و سپس به کربلا مهاجرت کرده بودند، آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی تا پایان عمر در نجف به تدریس و انجام امور مسلمانان اشتغال داشت. وی در کاظمین دیده از جهان فانی فروبست و در صحن مطهر امیرالمؤمنین در کنار قبر فرزند شهیدش سید محمد حسن مدفون گردید.[30]
9. شیخ حسنعلی اصفهانی، معروف به شیخ نخودکی (1279 ـ 1361 هـ . ق): وی فلسفه را نزد حکیم قشقایی فرا گرفت. او دارای کرامات بسیاری بوده است. هزاران بیمار ممتنع العلاج با دعای او، شفا پیدا کردند.[31]
10. میرزا محمد باقر امامی (متوفا: 1364 هـ . ق): وی از سادات امامی اصفهان، عالم، ‌حکیم، فاضل، زاهد و از شاگردان جهانگیر خان قشقایی، آقا سید محمد باقر درچه‌ای و آخوند کاشی بود. او کتاب گرانسنگی در حکمت و کلام تألیف نموده است.[32]
11. حسین امین جعفری دهاقانی (1295 ـ 1369 هـ . ق).
12. اسدالله ایزد گشسب (1303 ـ 1366 هـ . ق): وی دارای تألیفات بسیاری است.[33]
13. سید حسین بروجردی (متوفا: 1380 هـ . ق): وی زعیم جهان اسلام، حضرت آیت الله العظمی بروجردی از شاگردان نامی حکیم قشقایی است.
محل دفن وی مسجد اعظم قم است.[34]
14. علی بافقی (1336 هـ . ق).
15. محمد حسن بیچاره بیدختی (1308 ـ 1386 هـ . ق)[35]
16. میرزا مهدی بیدآبادی اصفهانی (متوفا: 1365 هـ . ق): وی دارای تألیفات بسیار است از جمله: ‌ابواب الهدی و اعجاز قرآن.[36]
17. سید صالح توسلی منجیلی طارمی (متولد: 1292 هـ . ق).[37]
18. سید حسن چهار سوقی (متولد: 1294 هـ . ق).[38]
19. میرزا حسن خان جابری انصاری (1287 ـ 1376 هـ . ق)[39] از این ادیب و مورخ توانا، 24 اثر علمی ـ ادبی باقی مانده است.
20. سید عبدالرسول حجازی (1260 ـ 1358 هـ . ق).
21. سید محمد حقایق کشفی اصطهباناتی.
22. حاج میرزا محمد علی حکیم الهی سلطان آبادی (1274 ـ 1325 هـ . ق).
23. محمد حکیم خراسانی (متوفا: 1355 هـ . ق).
24. محمد علی حکیم الهی فریدنی (1284 ـ 1384 هـ . ق)
25. محمد علی خوانساری (متوفا: 1350 هـ . ق).
26. سید فخرالدین خوانساری (متوفا: 1348 هـ . ق).
27. سید محمد داعی الاسلام لاریجانی (1295 ـ 1370 هـ . ق)
28. میرزا فتح‎الله درب امامی (1301 ـ 1377 هـ . ق)
29. ضیاء الدین درّی (متوفا: 1375 هـ . ق)
30. فرج الله درّی (متوفا: 1382 هـ . ق)
31. حسن وحید دستگردی (1298 ـ 1321 هـ . ق).
32. میرزا مهدی بن هادی دولت آبادی (1288 ـ 1334 هـ . ق).
33. سید علی محمد دولت آبادی (1285 ـ 1341 هـ . ق)
34. شیخ نور الله دهاقانی، معروف به نورالشرق، (متوفا: 1371 هـ . ق).
35. سید عباس صفی دهکردی.[40]
36. آقا رحیم دهکردی (متوفا: 1368 هـ . ق).[41]
37. غلامحسین ربّانی چادگانی.
38. سید محمد رضوی کاشانی (متولد: 1291 هـ . ق)
39. شیخ ابوالفضل ریزی (متوفا: 1339 هـ . ق)[42]
40. محمد علی زاهد قمشه‌ای، معروف به ابو المعارف (متولد: 1290 هـ . ق)[43]
41. و... .

تألیفات

1. شرح نهج البلاغه
2. دیوان شعر[44]
جابری انصاری که از شاگردان جهانگیر خان بوده است، می‌نویسد:
«در مدرسه صدر خدمت آن بزرگوار نهج البلاغه می‌خواندم و شرحی برآن کتاب مستطاب می‌نوشت».[45]
مؤلف «زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی» آورده است:
«در کتب متعددی از شرح نهج البلاغه منسوب به حکیم قشقایی سخن رفته است، لکن به نظر می‌رسد که منبع و مأخذ اصلی همان کتاب «تاریخ نجف و حیره» بلاغی، ص 82 باشد که آقا بزرگ تهرانی در کتاب نقباء البشر، ص 344 و الذریعه، ج 14، ص 122 و عمر رضا کحّاله هم در کتاب معجم المؤلفین، ج 3، ص 230 و آسید مصلح الدین مهدوی در کتاب رجال اصفهان، ص 39 و اخیراً آقای رضا استادی در کتابنامة نهج البلاغه، ص 41، از آن نام برده‌اند.»[46]
ولی تاکنون شرح نهج البلاغه منسوب به حکیم به دست نیامده است.[47]
در کتاب «طبقات المؤلفین» و کتاب «رجال اصفهان» نامی از «دیوان شعر» منسوب به حکیم قشقایی نیامده است بلکه در کتاب طبقات این عبارت است: (و له شعرٌ فارسیّ)؛ او دارای شعر فارسی است. داشتن شعر به معنای داشتن دیوان شعرنمی‌باشد.[48] این شعر منسوب به حکیم قشقایی است:
دوش عشقت برد آرام از دل و از چشم خواب یاد رویت بود کارم تا برآمد آفتاب
دل گرفت از مدرسه یاران کجا کوی حبیب جان فسرد از وسوسه، ساقی بده جام شراب[49]

وفات

آیت الله جهانگیر خان در 85 سالگی، رمضان سال 1328 هـ . ق در اصفهان فوت کرد.
این حکیم فرزانه پس از 45 سال تحصیل، تدریس، سیر و سلوک و تربیت شاگردان، خاکیان را بدرود گفت و در جوار قرب الهی آرمید.

پی نوشت:

[1] . مدرسه صدر مشهورترین بنای تاریخی از دوره حکومت حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی است. این بنا در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. درختان کهن کاج صفا و طراوت مخصوصی به این مدرسه داده است. (گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص 57) با اندکی تصرف.
[2] . مسجد جارچی در بازار بزرگ اصفهان و نزدیک مدرسه صدر واقع شده است. بانی آن، سلطان جارچی باشی شاه عباس اول است. (آثار اصفهان، ص 524).
[3] . گلزار معانی، حسین مدرس رفسنجانی، ص 632.
[4] . اصفهان، ص 320.
[5] . گلزار معانی، ص 632.
[6] . زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص 58.
[7] . مجله نور علم، شماره 7، دوره سوم، شماره 28، ص 98.
[8] . مهر تابان، سید محمد حسینی تهرانی، ص 61.
[9] . تاریخ جرائد ایران، محمد هاشمی، ج 1، ص 238.
[10] . فوائد الرضویه، ص 88.
[11] . طبقات اعلام الشیعه، ج 1، ص 344.
[12] . تاریخ مشاهیر ایران و عرب، ص 32.
[13] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، احمد گرسیوز، ص 10.
[14] . دو رساله همایی، ص 18.
[15] . هلو یا شفتالوی خشک شده که درون آن را با مغز جوز (گردو) پر می‌کنند.
[16] . یک نوع شیرینی که با مغز بادام، پسته، گلاب و شکر درست می‌کنند.
[17] . دیوان طرب، مقدمه، ص 70.
[18] . دو رساله همایی، ص 21 و 22.
[19] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، ص 77 و 78.
[20] . از مضراب تا محراب، خسرو احتشامی، ص 34.
[21] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 7.
[22] . تاریخ و حکما، ‌عرفان و...، ص 75.
[23] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 241.
[24] . همان، ص 185.
[25] . گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 5، ص 55.
[26] . زندگینامه رجال و مشاهیرایران، ص 110.
[27] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، ص 91.
[28] . بزرگان جهرم، محمد کریم اشراق، ص 10.
[29] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، ص 92.
[30] . گلشن ابرار، ج 2، ص 589.
[31] . زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص 101.
[32] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 73.
[33] . همان، ص 130.
[34] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، ص 108.
[35] . صالحیه، ملا علی گنابادی.
[36] . تاریخ علمای خراسان، ص 254.
[37] . زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص 110.
[38] . زندگانی آیةالله چهارسوقی، سید محمد علی روضاتی.
[39] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 271.
[40] . تاریخ حکما، ص 88، شماره 11.
[41] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 115.
[42] . نقباء البشر، شماره 667.
[43] . سالنامه فرهنگ شهرضا، سال 1366، ص 49.
[44] . معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، محمد هادی امینی، ص 352 به نقل از زندگانی حکیم قشقایی، ص 65.
[45] . تاریخ اصفهان، جابری انصاری، ج 1، ص 56.
[46] . زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی، مهدی قرقانی، ص 63 و 64.
[47] . همان، ص 65.
[48] . همان.
[49] . حدیقة الشعراء، ج 1، ص 388.

منبع: www.andisheqom.com


http://www.rasekhoon.net/article/Show-33318.aspx
نظرات 1 + ارسال نظر

یاشا دوستوم
الرین آغریماسین
منی لینک السن خبر ور

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد