5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

qaşqayi xəbərləri


کلیک ائدین


مرثیه ای برای وداع، یادی از طهمورث خان کشکولی

مراسم عروسی به شیوه محلی ایل قشقایی


کتاب نقش قشقایی‌ها در تاریخ و فرهنگ


افتتاح کانون فرهنگی هنری جهانگیر خان قشقایی


یادی از زنده یاد تهمورث کشکولی خواننده بزرگ ایل قشقایی


یئنی بیر قاشقایی وبلاگ


اعطای وام برای کوچ بهاره عشایر خنج


طب سنتی در ایل بزرگ قاشقایی


عشایر قشقایی فارس-دمیر چماقلو


همزمان با رونمایی از بزرگ‌ترین هفت سین ایرانی؛
مستند روایی «دور از وطن» در شبکه جهانی سحر کلید می‌خورد

خبرگزاری فارس: تصویربرداری مستند روایی دور از وطن در شبکه جهانی سحر به تهیه کنندگی زینب محموده، همزمان با رونمایی از بزرگترین هفت سین تاریخی ایران کلید می خورد.


به گزارش خبرگزاری فارس، این برنامه که در 13 قسمت 20 دقیقه‌ای و به سفارش سیمای بوسنی شبکه جهانی سحر تهیه می‌شود، می‌کوشد تا مخاطبان بوسنیایی را با ایران و فرهنگ و هنر این کشور اسلامی آشنا سازد.
مخاطبان بوسنیایی زبان از طریق این مجموعه مستند با شخصیت‌های صاحب نام علمی و ادبی ایران همچون ابن سینا، مولانا، سعدی و...، اماکن تاریخی و مذهبی ایران زمین، فرهنگ و آداب و سنن ملی-میهنی ایرانیان همچون جشن باستانی نوروز، مراسم گلاب گیری، مراسم عروسی به شیوه محلی ایل قشقایی و... آشنا می شوند ضمن آنکه در این مجموعه خصوصیات و زوایای شخصیتی ائمه اطهار(ع) همچون امام محمد باقر(ع) از بعد علمی، حضرت سیدالشهداء(ع) از منظر آزادگی و ظلم ستیزی، حضرت زینب کبری(س) از بعد ایستادگی و...، مناسبت ها و اعیاد مذهبی مشترک میان دو کشور ایران و بوسنی به لحاظ مسلمان بودن هر دو ملت از قبیل عید سعید قربان، مبعث پیامبر اکرم(ص)، نیمه شعبان و امثالهم همچنین مقوله هایی چون دفاع مقدس و فلسفه انتظار و فرج منجی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
«نصرت میلانی صدر» نویسنده و کارگردان مستند «دور از وطن» در خصوص چگونگی ساختار آن، گفت: در این مجموعه، یک زوج بوسنیایی (ارناد پانجیچ و ثلمی هاجرشیچ) که در اصل راوی-بازیگران مجموعه را تشکیل می‌دهند، طی سفر به ایران و دیدار با اساتید و شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی و همچنین بازدید از اماکن مختلف تاریخی، تلاش می‌کنند تا اطلاعات جامعی از ایران و فرهنگ و آداب و سنن این کشور اسلامی به دست آورند.
این زوج در آغاز سفر خود به ایران از کاخ موزه سعدآباد دیدار می‌کنند و ضمن بازدید از مراسم رونمایی بزرگ‌ترین هفت‌سین تاریخی ایران، اطلاعات عینی و جامعی پیرامون جشن باستانی نوروز به عنوان سمبل و نماد صلح و دوستی و تولد دوباره طبیعت کسب می‌کنند.
میلانی در ادامه به شیوه روایی این مجموعه و ویژگی آن اشاره کرد و افزود: طراحی این کار به گونه‌ای صورت گرفته که حضور دوربین به عنوان شخص ثالث، غیرمحسوس شده و تنها از طریق حرکت پیوسته و همراهی پنهان با راوی-بازیگران و ثبت و ضبط لحظه به لحظه رویدادها و گفت‌وگوهای ماوقع میان راوی-بازیگران، اطلاعات مورد نیاز مخاطبان را تامین نماید.
این مجموعه در حال حاضر مراحل پیش تولید خود را سپری می‌کند و ضبط آن 29 اسفندماه جاری در کاخ موزه سعدآباد همزمان با رونمایی از بزرگترین هفت سین تاریخی ایران آغاز خواهد شد.
علی خدایاری(تصویربردار)، شهداد خدایاری(صدابردار) و مریم سدهی(دستیار تهیه) از جمله عوامل این مجموعه هستند.
انتهای پیام/ا




کتاب نقش قشقایی‌ها در تاریخ و فرهنگ ایرانی منتشر شد
کتاب نقش قشقایی‌ها در تاریخ و فرهنگ ایرانی به قلم "منصور نصیری طیبی" و به همت دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری منتشر شد.
به گزارش روز شنبه ایرنا از دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، "علی آدمی"، مدیرکل این دفتر گفت: این کتاب به قشقایی‌ها و نقش آنان در تاریخ و فرهنگ ایران اختصاص دارد.
آدمی افزود: معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان متولی اصلی راهبری و مدیریت فرهنگی جامعه علمی، به پیشنهاد گروه برنامه‌ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی بر آن شد تا مجموعه آثاری را به منظور تبیین نقش مناطق مختلف کشور در «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» منتشر کند تا تاریخ پرافتخار ایرانیان و راز مانایی آنان را نشان دهد.
وی با اشاره به وظایف این دفتر در توسعه انسانی و فرهنگی پایدار، ادامه داد: این دفتر با توجه به رسالت تمدن‌سازی نوین ایرانی و اسلامی و لزوم بازیابی هویت و اتحاد ملی وظیفه خود می‌داند تا کارکرد‌های دانشگاه در بخش‌های مختلف به غیر از آموزشی و پژوهشی را نیز زیر نظر داشته باشد و برای اهداف کلان جمهوری اسلامی ایران که در برنامه پنج‌ساله و سند چشم‌انداز 20 ساله ایران تجلی یافته ‌است، بکوشد.
مدیرکل دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، همچنین گفت: در این مجموعه، تلاش بر آن بوده است که نقش قشقایی‌ها در تاریخ و فرهنگ ایران و بعبارت دیگر در نقش آنها در هویت ایرانی تحلیل و بررسی شود، با این حال، هنوز ابعاد دیگری از نقش و اهمیت قشقایی‌ها در تاریخ و فرهنگ ایران برای بحث و بررسی باقی است.
وی، با اشاره به اینکه دلاوری، رشادت، غیرت و عزت از ویژگی های ذاتی ایل قشقایی است، افزود: این ویژگی‌ها و نوع سازمان اجتماعی قشقایی‌ها که به صورت زندگی عشیره‌ای و پیوندی است، از آنان انسان‌هایی ساخته که در طول تاریخ هیچ گاه در برابر تجاوز و ظلم و ستم سر فرود نیاورده و تسلیم نشده‌اند.
آدمی، در ادامه سخنان خود، به رشادت‌های دلیرمردان و شیرزنان قشقایی در تهاجم اقوام و دولت‌های مختلف به ایران اشاره کرد و گفت: در دوران هشت سال دفاع مقدس و دست اندازی‌ نیروهای استعمار انگلیس و پرتغال در دوران جنگ های اول و دوم جهانی همواره مانع پیشروی دشمنان و متجاوزان به این آب و خاک شده است.
وی، در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: این کتاب فتح بابی برای بررسی میراث ارزشمند و مشترک همه ایرانیان اعم از کرد، لر، ترک، عرب، بلوچ و ترکمن است.

مهمترین رسالت کانونهای مساجدآشناکردن جوانان با مساله ولایت فقیه است
 
 

   
.

استان ها:مسئول دبیرخانه کانون های فرهنگی مساجد استان اصفهان مهمترین رسالت کانونهای مساجدرا آشناکردن جوانان با مساله ولایت فقیه دانست.

به گزارش خبرگزاری شبستان از اصفهان،حجت الاسلام والمسلمین معتمدی،مشاور مدیرکل و مسئول دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد استان شامگاه"18 اسفند" در آیین هفدهمین سالروز تاسیس کانون های فرهنگی و هنری مساجد در شهرستان شهرضا با اشاره به اینکه مهمترین رسالت کانونهای فرهنگی هنری آشناکردن جوانان با مساله ولایت فقیه است، گفت: آشنا کردن جوانان با ولایت فقیه،کشور را در برابر آسیبب ها و توطئه های دشمنان مصون می کند.

حجت الاسلام معتمدی افزود: امروز جامعه باید تبدیل به جامعه پویا وفعال شود که لازمه آن ایجاد مساجد فعال و حضور گسترده جوانان در آن می باشد.

وی افزود: مساجد مهمترین پایگاه اسلام هستند و خداوند مساجد را برای وحدت مسلمانان قرار داده است.

مسئول دبیرخانه کانون های مساجد استان کشف استعدادهای اعضای کانون های مساجد و شناسایی ظرفیت کانون های مساجد شهرستان را یکی از اهداف برگزاری آیین نکوداشت هفدهمین سالروز تاسیس کانون های فرهنگی و هنری در شهرستان ها دانست.

در ادامه این آیین علی موسوی،رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شهرضا گفت: امروز دشمن به کارزار جنگ نرم آمده است و نقش مساجد در جامعه بر هدایت فرهنگی و مقابله با جنگ نرم بی بدیل است.

وی هدایت، حمایت و نظارت را 3 وظیفه اصلی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در قبال کانون های فرهنگی هنری مساجد دانست.

موسوی در ادامه به تشریح فعالیت ها و برنامه های آینده این اداره پرداخت.

در پایان این مراسم از امام جمعه، فرماندار ،مدیران مسئول فعال و ائمه جماعات کانون های مساجد شهرستان شهرضا و فعالان فرهنگی این شهرستان تقدیر شد.

لازم به ذکر است، در پایان این مراسم کانون فرهنگی هنری جهانگیر خان قشقایی با حضور مشاور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئول دبیرخانه کانون های فرهنگی هنری مساجد استان اصفهان و جمعی از مسئولان شهرستان افتتاح شد.

پایان پیام/


یادی از زنده یاد تهمورث کشکولی خواننده بزرگ ایل قشقایی

برای همه خواندی

کاروان مرگ در سال جاری بی رحمانه به سراغ اهالی موسیقی آمد و بزرگانی از هنر موسیقی دستگاهی و نواحی ایران را با خود برد. در حوزه موسیقی بومی ایران محمد حسین کیانی (شاخص ترین خواننده قشقایی)، کمال خان هوت (خواننده بزرگ بلوچ)، قادر عبدالله زاده (نوازنده شمشمال کردی)، ولی رحیمی (نوازنده نامی کمانچه کرمانجی)، علی اکبر مهدی پور (نوازنده سرنا و کرنای بختیاری)، تهمورث کشکولی (خواننده بزرگ ایل قشقایی) و حسان اگزار چنانی زاده (نوازنده رباب خوزستان و خواننده آوازهای عربی) جهان ما را بدرود گفتند. زنده یاد چنانی زاده یک شب پس از آخرین اجرایش در تالار اندشه حوزه هنری هنگام بازگشت به خانه اش در قطار تهران-اهواز جان به جان آفرین داد و تهمورث کشکولی نیز چندی پیشتر از وی در حالی که به تازگی از بیمارستان آمده بود، ناگهانی بدرود جهان گفت.

نخستین تصور من از زنده یاد کشکولی یک حلقه ویدیو از اجراهای او بود تا این که تعطیلات پی در پی چندی پیش، بهانه ای شد تا به شیراز برویم و فرصت دیدار با این هنرمند برجسته فراهم شود. برزو طیبی پور با توجه به وضعیت درمانی استاد کشکولی می گفت حتماً سری به او بزنیم. روز چهارشنبه 21 بهمن 1388 خورشیدی (2010 میلادی) سر شب به خانه اش رفتیم. در لابلای صحبت هایمان گوشی تلفن همراهش زنگ زد و چند دقیقه ای با ما نبود و پس از آن گفت یکی از شاگردان و علاقه مندانش زنگ زده تا سالروز تولدش را تبریک بگوید. ما نیز چنین بکردیم. او متولد سال ۱۳۱۸ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) بود و آن روز که ما خدمتش رسیدیم دقیقاً هفتاد سالگی اش را پشت سر می گذراند.

  

تهمورث کشکولی

 

تهمورث کشکولی به نوعی یک خانزاده بود و آباء و اجدادش در نقاط مختلف فارس قدیم صاحب ملک های متعدد بوده اند. اما این که چرا او به هنر خوانندگی روی آورده است را می باید در فرهنگ خاص قشقایی ها جست و جو کرد. در ایل قشقایی نیز همانند لرها، بختیاری ها و بویر اجمدی ها بیشترین بار اجرای موسیقی بر عهده نوازندگان حرفه ای است که به لحاظ طبقاتی عموماً در میان خود آمیزش می کنند و معمولاً با سایر طبقات ایلی در نمی آمیزند. به سخن دیگر پرداختن به موسیقی در میان برخی اقوام ایرانی با منش اجتماعی آنان سازگار نیست و یا دست کم خود چنین می پندارند. تفاوت ایل قشقایی با اقوام همسایه در این است که خوانین و بزرگ زادگان به طور خاص به هنر موسیقی علاقه مندند و بدین منظور فرزندان مستعد خود را به سوی آواز هدایت می کنند و در واقع آن را چونان بختیاری ها بد نمی دانند. در قرن حاضر نمونه هایی را سراغ داریم که معلم موسیقی را از تهران و اصفهان به خدمت گرفته اند تا به فرزندان عشایر در زیر چادرهای ایلی موسیقی بیاموزند.

تهمورث کشکولی از راه موسیقی روزگار نمی گذراند. آن چه وی را پای بند آواز کرده بود، ذوق و علاقه درونی اش بود و بس. آن قدر با هنرش عجین می شد که گاه برخی ملاحظات طبقاتی را زیر پا می گذاشت. برای مثال اگر آدم های زیر دستش و چوپانان معمولی از وی تقاضای آواز می کردند، بی درنگ می پذیرفت. در حالی که مرسوم نیست افراد دون پایه از بزرگان خود چنین مطالبه ای بکنند. به همین سبب کشکولی گهگاه از سوی همطرازان و خانزادگان مورد اعتراض قرار می گرفت که چرا برای هر کسی آواز می خواند. اما خودش به این گونه باورهای طبقاتی اعتقادی نداشت و می گفت «وقتی یک چوپان ساده بیابانگرد از آواز من لذت می برد چرا محرومش بکنم؟ من برای همه مردم می خوانم.»

 

تهمورث کشکولی

 

آواز تهمورث کشکولی با همراهی کرنای گنجعلی سلمانی زاده را بشنوید

 

تهمورث کشکولی در ششمین جشنواره موسیقی فجر (بهمن ماه 1369 خورشیدی، فوریه 1990 میلادی) به همراه زنده یاد حاج قربان سلیمانی، فرج علی پور و محمد میرزاوندی به عنوان خواننده برگزیده انتخاب شد. پس از آن دیگر وی به هیچ جشنواره ای نیامد. نمی دانم چرا ولی اگر بیشتر پدیدار می شد، همانند حاج قربان می توانست نگاه های زیادی را به موسیقی بومی این سرزمین معطوف کند. وی از نادر خوانندگانی بود که پا به پای کرنای قشقایی آواز می خواند. اندک توجهی در اجرایش با کرنای گنجعلی سلمانی زاده به خوبی توانایی هنجره اش را نشان می دهد. او به سبب آن که بخشی از املاک پدری اش در منطقه لر نشین بویر احمد واقع شده است، به زبان و موسیقی لری هم اشراف کامل داشت. برزو طیبی پور چند سال پیش نیم ساعت موسیقی قشقایی و نیم ساعت لری با صدای وی ضبط کرده بود تا منتشر کند اما از بد حادثه تنها مستر موجود، درون خودروی وی همراه با مقداری پول و مدارک شخصی به یغما رفت و انتظار برای بازگرداندن آن سی دی منحصر به فرد بی نتیجه ماند. به همین دلیل سال گذشته یک بار دیگر بخش قشقایی آن اثر مسروقه را بازخوانی کردند و آن هنگام که ما به دیدارش نایل شدیم، صحبت این بود تا پس از بهبودی کامل، بخش لری بویر احمدی هم باز دیگر ضبط شود. اما این حکایت مرگ هم خود حکایتی است! تهمورث کشکولی دوم اسفند 1388 خورشیدی (21 فوریه 2010 میلادی) جان به جان آفرین داد.

 

مطالب مرتبط:

یادی از زنده یاد ولی رحیمی، کمانچه نواز نامی کرمانج

 سوزی از موسیقی قشقایی

 موسیقی قشقایی به روایت شهری

گفت و گو با گنجعلی سلمانی زاده، نوازنده کرنای قشقایی

 در باره زنده یاد علی اکبر مهدی پور دهکردی نوازنده سرنا و کرنا

یادی از زنده یاد محمد حسین کیانی، خواننده بزرگ ایل قشقایی

پیر کمانچه نوازی بختیاری-دهکردی

یادی از خنیاگر نامی خطه خراسان زنده یاد حاج قربان سلیمانی

یادی از شامیرزا مرادی، مروارید اقیانوس ها

 آرام بخواب ای بره آرام کوهستان

 صدای تالش در سینه توست

 نای تو بوی سیاه چادر می دهد

 در باره غلامعلی نی نواز، سلطان سرنای خراسان

هنوز خون پاش و نغمه ریز است



اعطای وام برای کوچ بهاره عشایر خنج
ساعت خبر: 13:12 - تاریخ خبر: 88/12/19  


شیراز/ واحد مرکزی خبر/ اجتماعی

2 میلیارد ریال وام ، برای کوچ بهاره عشایر شهرستان خنج اختصاص یافت .
معاون فرماندار خنج در حاشیه آیین شکرگزاری عشایر ایل قشقایی گفت : تا پایان اسفند به هر خانواده عشایر 5 میلیون ریال وام بدون ودیعه و با سود کم پرداخت می شود .
جهانگیری با بیان اینکه این وام برای تردد و تهیه برخی از لوازم کوچ پرداخت می شود افزود : بزودی سود سهام عدالت عشایر پرداخت و 37 تانکر آب در مدارس عشایر نیز نصب می شود .
وی همچنین گفت : واکسینه کردن دام عشایر در برابر تب برفکی و دیگر بیماری های دامی بصورت رایگان صورت می گیرد .
بهروزی مسئول اسکان و ساماندهی عشایر شهرستان خنج نیز از ساخت یک شهرک برای اسکان 400 خانوار عشایر ، یک مدرسه راهنمایی و مرمت و تکمیل جاده های عشایری در سال جدید خبر داد.
شهرستان خنج در 265 کیلومتری جنوب شیراز قرار داد و یکی از مناطق قشلاقی فارس است.
هر سال اول پاییز حدود 2 هزار و 700 خانوار از ایل قشقایی به این منطقه کوچ می کنند و از نیمه دوم فروردین به مناطق ییلاقی اقلید و آباده باز می گردند .
عشایر ایل قشقایی منطقه خنج امسال به یمن بارندگی های مناسب در این منطقه جشن شکرگزاری برپا کردند .

 

به بهانه عکس فوق خواستم خاطراتی از دوران کودکی بنویسم.

در اول خرداد 1357 من 4 ساله بودم و در روستای زادگاه بنده تنگ روئین فارس برق نبود و در سال 1365 بود که برق کشی شد.مادرم ازطایفه دمیر چماقلو قشقایی می باشدبدلیل گرمسیری بودن زادگاه و داشتن تابستان گرم قیر و کارزین پدر و مادرم تصمیم گرفتند که بنده را به سرحد تیره دمر چماقلو (طایفه عمله قشقایی فارس) بفرستند  جایی که آنها به آن سرحد می گفتند در غرب روستای آسپاس از توابع شهرستان اقلید می باشد و به آن کمال آباد می گویند. کوچ عشایر از اول فروردین بود و من اول خرداد به همراه دایی ام که آموزگار عشایری بود به سرحد رفتم و حدود 4 ماه در 4 سالگی نزد خانواده پدر بزرگم در یک جامعه عشایریزندگی کردم که چندین مورد خاطرات از آن دوران در ذهنم بود که تصمیم  گرفتم بنویسم:

اولین مورد در خصوص یاد گیری وتقویت زبان ترکی قشقایی بود که من بعد از آن  چندین ماه که در سرحد بودم و موقعی کهمی خواستم برگردم دقیق یادم هست که بعضی از کلمات فارسی را فراموش کرده بودم . چونکه صحبت ها کلا ترکی بود.محل اسکان طایفه دمیر چماقلو زمین چمن سبزی است که در آن موقع که من رفتم باتلاق زیاد داشت و آبهای زیر زمینی منطقه بالا بود و آبهای زیادی در آن دشت بود که عشایر با کندن یک چاله 1 متری در نزدیکی چادر از آب آن برای شست و شو استفاده می کردند. در این منطقه که به آن کمال آباد می گفتند وسعت آن تقریبا 200 هکتار بود وحدود 35 چادر سیاه عشایر در آن زندگی می کردند . من موقعی که با مادر بزرگم جهت رفتن به خانه همسایه ها می رفتم از داخل آبها نمی توانستم عبور کنم او مرا کول می کرد. ودر بعضی از مواقع از احشام استفاده می کرد و در داخل آبها جاهایی بودکه آب به داخل زمین منفذ بزرگی داشت که عشایر به آن کورکور می گفتند.چند بار پای احشام به داخل آن می رفت کهمن می ترسیدم. چونکه خودشان می گفتند کور کور خطر ناک است و ممکن است اسب را هم به داخل خود فرو بکشد.یک رود خانه ای بود که دقیقا" از پشت چادر پدر بزرگمان عبور می کرد. داخل آن پر از مار آبی و لاک پشت بود که یکی از سرگرمی من نگاه کردن به آنها بود.و هر کاری می کردم لاک پشت را نمی توانستم بگیرم.در کنار زمینهای کمال آباد مزارع چغندر قند بود که می گفتند مربوط به خوانین منطقه است. و یک روز وی با خانواده اش با لندرور که در 31 سال پیش وسیله خیلی اشرافی بود به منزل پدر بزرگم آمد ند و برای آنها کهره سر بریدند و حسابی پذیرایی کردند .خان که اسمش یادم نیست خودش یک اسلحه برنو کوتاه داشت و پسرش یک اسلحه خفیف داشت که در داخل چادر نشسته بودند و در فاصله 20 متری یک قوطی کبریت گذاشته بودند ومشغول به هدف گیری آن بودند. پدر بزرگم هم با اسلحه اش در کنار آنها تیر اندازی می کرد.در آن لحظه من با بچه های همسن و سال خودم رفته بودم از مزرعه چغندر بغل مرتع چغندر چیده بودم که مادر بزرگم آمد وگفت صاحبش اینجاست، از جلو آن عبر نکن. من چغندر را زیر ذغال می کردم و می پختم که آن را خیلی دوست داشتم و خیلی هم شیرین بود.در آن موقع از چیپس و پفک و غیره خبری نبود . تنقلات کشمش و سنجد و نبات بود که مادر بزرگم به من می داد. مورد دیگر که من برای اولین وآخرین بار دیدم  کماچ بود که مادر بزرگم خیلی در پختن آن مهارت داشت . مواد اولیه آن آرد زیره و گیاهای کوهی و ... بود که خمیر می کردند و داخل ذغال داخل چاله می ریختند و روی آن را با ذغال و خاکستر می پوشاندند. معمولا اول صبح درست می کردند و پس از دو الی سهساعت آنخمیر تبدیل به نان خوشمزه ای میشد. که هنوز هم دوست دارم پس از 30 از ان بخورم. لبنیات در نزد عشایر زیاد بود . در روی چادر های سیاه اکثرا" دختران کشک را جهت خشک شدن روی آن می ریختند. هوای ییلاق (کمال آباد) خیلی سرد بود. عصرها ازساعت 4 باد سردی می وزید و در شهریور دم صبح هوا به صفر می رسید. شبها تا می توانستند بر روی من پتو می ریختند. یکی از کسانی که با من بازی می کرد دایی ام بود که 8 سال از من بزرگتر بود و اکنون در شیراز است ، او می رفت سنجد را بر روی گیاهان خارداری که عشایر به آن قنرقه می گفتند می زد و به من می گفت که درخت آن نزدیکی است و برو سنجد بچین.و من هم با توجه به این که در کمال آباد بوته قندرقه ریاد بود دنبال آن می گشتم.زنان و دختران روستای بغل می آمدند و انها را می چیدند و با آنها جارو درست می کردند.

مورد دیگر با توجه به زیاد بودن گوشت در آن موقع در ییلاق جامعه عشایری 30 سال قبل ، مادر بزرگم گوشت بدون استخوان را با دنبه گوسفند می پخت و در داخل شکمبه گوسفند می ریخت و دهان ان را می دوخت و احتمالا دقیق یادم نیست آن را در داخل اب می جوشاند.ان گوشت که یک بسته 4-5 کیلوگرمی میشد در هوای سرد ییلاق دائما منجمد بود و بدین صورت گوشت را به مدت  طولانی بدون یخچال نگهداری می کردند.

مادر بزرگم در آن جامعه عشایری نقش خیلی فعال را داشت ، دکتر بومی طایفه بود و من چونکه در این مدت دائما" پیش او بودم زنهای طایفه هر کس بچه اش مریض بود پیش او می اورد.و معمولا داروهای محلی تجویز می کرد. کسانی که دست و پایشان در رفته بود و یا شکسته بود  معلجه می کرد. همسایه در راه اندازی دار قالی و جاجیم به همدیگر کمک می کردند  در آن موقع کارگاههای فلزی امروزی نبود و دار قالی از چها میخ و پیچ مخصوص تشکیل می شد . و موقع دار قالی من هم به اتفاق سایر همبازی ها کمک می دادم. ایثار و از خود گذشتگی خیلی زیاد بود. در کلیه موارد کارها به صورت گروهی انجام می شد. در مشکلات در کنار یکدیگر بودند و هر وقت مرد یک خانواده به شهر می رفت و خرید می کرد هر چیزی که خریده بودند با همسایه ها تقسیم می کردند.

عکس فوق مرحوم پدر بزرگم در حدود سال 1350 گرفته شده که زندگی  عشایر را نشان می دهد که کلا دستباف بوده است. وخود کفا بوده اند.با توجه به به موارد فوق من زندگی عشایری را با تمام سختی هایش دوست داشتم و بهد از آن کلاس پنجم ابتدایی بودم که پدر بزرگم فوت کرد و دوباره به سرحد آمدم و حدود یک هفته آنجا بودم . و بعد از آن در مرداد 87 در سرحد به عروسی دعوت شدم. و از محل کارم بندر عباس - اسکله شهید رجایی  به سوی سرحد راه افتادم.و بدلیل اینکه عروسی سنتی عشایر را دوست دارم 900 کیلومتر رانندگی کردم. از آن عشایر 30 سال قبل خبری نبود. تعداد چادر ها 10 الی 12 چادر بود و اکثرا" ساکن جاهای مختلف شده بودند.  و آبهای آن دشت کلا ازبین رفته بود و خبری از باتلاقها نبود و بر اثر خشکسالی چمنها در اکثر جاها خشک شده بود. جوانهای 15 الی 20 ساله را می دیدم که اعتیاد داشتند وعشایر جهت مصرف خود لبنیات نداشتند و ماست را ازسوپری ها ی روستای بغل می گرفتند و هر یک موتور یا وانت داشتند و تاب می خوردند. از همبستگی خبری نبود  اب رود حاجی آباد خیلی کم شده بود. باد که می وزید گرد و خاک بلند می شد. من 24 ساعت که آنجا بودم خیلی سخت گذشت و ساعت 4 عصر که پایان روز عروسی عشایر می باشد به راه افتادم و به شیراز رسیدم .

نظرات 1 + ارسال نظر
soofy razy 1388/12/25 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.math4life.blogsky.com

سلام وب بسیار زیبایی دارید بنده در زمینه ی بحث و گفتگو در مباحث علمی بخصوص ریاضی وبی رو راه اندازی کردم که خوشحال میشم ازش دیدن کنید و اگر مایل به تبادل لینک بودید در قسمت نظرات بنده اعلام کنید راستی کلیک روی تبلیغات وب بنده یادتون نره

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد