5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

جهانی از که از میان جهان ما رخت بر بست/نامدار - نام قشقایی

جهانی از که از میان جهان ما رخت بر بست

نامدار - نام قشقایی

نامدار - نام قشقایی

http://ghashghaietribe.persianblog.ir/post/191/

یکی از کسانی که در فهرست کارم بود که در باره او کنکاشی کرده و او را  به شما معرفی کنم،  جهان قشقایی خواننده بود. اما متاسفانه این فرصت دست نداد. و دیروز خبر درگذشت وی را ناباورانه شنیدم و بسیار اندوهگین شدم. جهان را به نام یک خواننده مردمی معرفی می کنند، چون ترانه هایش دلنشین و حاکی از غم و درد انسان هاست. نوشته اند که او شیرازی است، یک شیرازی با نام قشقایی، خود حکایت از آن دارد که او باید از مردم ترک زبان قشقایی فارس باشد. اما هرچه جست و جو کردم، نوشته ای در این باره نیافتم.


او مقیم سرزمین غربت و یا سرای بی کسان بود که نام شهرش شهر فرشتگان است. او گرچه در این دیار به خوانندگی مشغول و شهرت داشت، اما دلش در هوای وطن بود، نوشته اند که او سال گذشته به ایران و شیراز سفر کرده بود تا بتواند پروانه ای برای کار در ایران به دست آورد و به ایران برگردد. او هم به درد غربت و بی کسی در مهاجرت گرفتار شده بود، دردی هایی که در نوشته پیشینم به پاره ای از آن ها اشاره کردم. همان درد وطن!!

وطن

نظر کن به من که من

به هر کجا، غریب وار

که در زیر آسمان دیگری غنوده ام

همیشه با تو بوده ام

همیشه با تو بوده ام.

چه صدای دلنشینی داشت و چه زیبا خواند شعر بی‌نظیر و پراحساس فروغ فرخزاد را  و یکی از ترانه هایی که از جهان گوش می کردم و می کنم  همین ترانه "نگاه کن " بود:

 نگاه کن که غم درون دیده ام

چگونه قطره قطره آب می شود

چگونه سایه ی سیاه سرکشم

اسیر دست آفتاب می شود

نگاه کن

تمام هستی ام خراب می شود

شراره ای مرا به کام می کشد

مرا به اوج می برد

مرا به دام می کشد

نگاه کن تمام آسمان من

پر از شهاب می شود

***

تو آمدی ز دورها و دورها

ز سرزمین عطرها و نورها

...

مرا ببر امید دلنواز من

ببر به شهر شعرها و شورها

به راه پرستاره می کشانیم

فراتر از ستاره می نشانیم

...

نگاه کن که موم شب به راه ما

چگونه قطره قطره آب می شود

صراحی سیاه دیدگان من

به لای لای گرم تو

لبالب از شراب خواب می شود

به روی گاهواره های شعر من

نگاه کن

تو می دمی و آفتاب می شود.

.

" جهان" از جهان بی کسی ما  در سن 55 سالگی ، از دیار غربت رخت سفر را برای همیشه بست، و به ما این پیام را داد که دل بستن به این دنیا به هر قیمتی ارزشی ندارد و کاش ما دنیا را سرزمین شعر و شورها و خوشبختی ها می دیدیم و می ساختیم. به خانواده ، دوستدارانش و به هم زبانانشان تسلیت می گویم.

این هم لینک ترانه های (نگاه  کن) و سفر از او ست که می توانید گوش فرا دهید.

http://www.youtube.com/watch?v=V3UaK0Sy4rg

– نگاه کن

http://www.youtube.com/watch?v=Eq-YYSF8of8&feature=player_embedded 

 سفر


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد