5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

درد دلی با هوادارن آزربایجان

حاق سئل گیبی دریایه آخیب یول تاپاجاقدیر          


داش آتماقیلا کیمسه اونو دونده ره بیلمز


دونیادا قارانلیقلار اگر بیرله شه با هم                     


بیر خیرداجا شمعین ایشیقین سوندوره بیلمز


TractorFansPortal.Com. تا آنجا که یادم هست و در ورزشگاهها حضور داشتم هر تیمی که به تبریز می آمد با قدرت در میدان حاضر می شد انگار یک بازی بین المللی بود. حتی این را در روی سکوها هم می شد به وضوح دید. سال هایی که هنوز صحبتی از لیگ برتر نبود و آزادگان لیگ معتبر ایران بود بهترین عنوان برای یک تیم شهرستانی همان بهترین تیم شهرستانی شدن بود که با افتخار از آن یاد می کردند. بعد از تغییر نام آن به لیگ برتر، بیشتر چیزها تغییر یافت و دیگر قهــرمانی ها هم از دست پایتخت نشینان خارج شد. اصفهان و خوزستان هم قهرمان شدند. در آن زمان ما در لیگ ازادگان با تیم های نه چندان مطرح بازی می کردیم ولی باز سکوها شور و شوق همیشگی را داشت. هر چه بر تعداد تماشاگران در ورزشگاه افزوده می شد احساس نیاز را نیز بیشتر نشان می داد. آخرین باری که همگی متحد شده بودیم که حسرت لیگ برتر را از بین ببریم بازی با شیرین فراز بود که ورزشگاه مملو از تماشاگر با پرچم های سرخ رنگ بود که در نوع خود بی نظیر بود ولی چه کنیم که دست ما باز از لیگ برتر دور ماند. این حس باعث شد تا سال بعد از همان شروع شعار ما لیگ برتر را می خواهیم و سلام لیگ برتر را سر دهیم. همه و همه می آمدند و از لیگ برتر سخن می گفتند. آنچه می بایست اتفاق بیافتد به وقوع پیوست و تراختور و آزربایجان در لیگ سهمیه به خود دیدند. دست همه ی شما درد نکند. سال اول را همگی در کنار هم رکوردها را شکستیم. ما قهرمان لیگ برتر شدیم ولی جام نگرفتیم. سایر تیم ها امتیاز جمــع کردند و ما افتخار و رکورد. اولیــن رکورد تاریخــی را ما زدیم جایی که ورزشگاه آزادی را با پرچم های سرخ رنگ که نماد همبستگی در بین ملت آزربایجان بود را سرختر کردیم. همه و همه بودند. دیگر اردبیل و اورمو و زنگان و کرج و ساوه و تهران و ... نداشتیم. همه در کنار هم بودیم و با نام آزربایجان و با شعار یاشاسین آزربایجان. این رکوردها و همبستگی خیلی چیزها را به ما داد و خیلی چیزها را بر ما باعث شد. این حضور برنامه های دشمنان آزربایجان را به هم ریخت و برای سال آینده از قبل طرح و برنامه گذاشتند. نــمی خواهم از مشکلاتی که در این چند ماهه برای ما فراهم آورده اند چیزی بنویسیم چرا که همه ما ناظر و شاهد بودیم و هستیم.

می دانم که تا به حال فقط یک بار روز جمعه آن هم در روزی که همه سرشان به عید فطر و دید و بازدید مشغول بود در تبریز تراختور بازی کرد، می دانم همه بازیها وسط ظهر برگزار شده، می دانم که سرویس های اتوبوس رانی اصلاً در کار نبودند و نیستند، می دانم که ماموران محترم امنیتی در هر بازی چندین نفر را به دلایل نا معلوم دستگیر می نمایند و تهدید می کنند، می دانم در بین خودمان و از جنس خودمان برایمان دشمن آفریده اند و سعی در بر هم زدن اتحاد ما هستند، می دانم که این همه سنگ اندازی ها برای بر هـــم زدن اتحاد من و تو است تا نگذارند در کنار هم ما شویم. می دانم و می دانی و می دانند ولی ...

آیا این همه مسائلی که در بالا ذکر شده تنها برای امسال اتفاق افتاد؟ آیا مگر ما این همه بی حرمتی را در 8 سال حضور در لیگ یک ندیده بودیم؟ مگر غیر از این است که دشمنان آزربایجان همیشه و همه جا سعی در بر هم زدن اتحاد ما هستند پس چرا ما با آنها و برای آنها تلاش کنیم. چرا با عدم حضورمان دلگرمی را به آنها و پیروزی را بر آنها هدیه کنیم؟ یادتان هست بازی با سرخپوشان دلوار افزار را که در روز 7 اسفند که مصادف بود با فاجعه خوجالی، امنیت استان از ترس اینکه اعتراضی بعد از بازی صورت گیرد  بدون دلیل و آگهی و تبلیغ رسانه ای یک ساعت بازی را زودتر برگزار کردند،حتی خود من در آن بازی در ساعت 2 یعنی بعد نیمه اول به ورزشگاه رسیدم و بعد از بازی هم چندین نفر را به دلایل نامعلوم دستگیر کردند. مگر یادتان رفته که بازی تراختور با همای تهران را از زنجان به رشت و کرج و تهران و در آخر روانه اصفهان کردند و سر تراختور را آنجا بریدند. مگر بازی شیرین فراز یادتان رفته که چطور ما را اسیر سیاستهای فاشیستی نمودند. ولی ما چه کار کردیم؟ ما ایستادیم و مبارزه کردیم و خواستیم و توانستیم.

حال سوالی که دارم این است که آیا این همه مشقت و رنج فقط  برای حضور در لیگ برتر بود؟ آیا فقط حضور یکساله ما را سیراب کرد؟ این همه شعار و فریاد فقط برای یکسال بود؟ خسته شدید و دیگر نای فریاد زدن یاشاسین آزربایجان را ندارید؟ ارضا شدید یا به خواسته هایتان رسیدید که دیگر فریاد آزربایجان وار اولسون ایستمین کور اولسون را سر نمی دهید. چطور شد؟ چرا این چنین شد؟ چرا شعارهای آزربایجان یوردوموز تراختور بوز قوردوموز دیگر به گوش نمی رسد؟ پارسال در سرویس های مدرسه و کودکستان ها این شعارها به گوش می رسید چرا که در ورزشگاه سهند تبریز شنیده می شد ولی امسال خبری نیست چون دیگر در سهند تبریز شعار داده نمی شود، چون دیگر کسی نیست که این شعارها را بدهد. همه مشغول کار خود هستند. یکی از توجیهات دانشگاه و درس سخن می گوید دیگری از مشغله کاری و آن یکی از ترس ماموران و این یکی از سردی هوا و بی حوصلی می گوید. چندی پیش نوشته ای در سایت ها ی ورزشی بود که حمیر رضا صدر در آن از تیفوسی های تماشاگران الاهلی مصر نوشته بود که الان در مملکت خود سرنوشت ساز شده اند و در صف اول مبارزات قرار دارند. بعد از خواندن این مطلب به یاد سالهای گذشته افتادم که چه کارها که نکردیم ولی حیف که تداوم نیافت و دیگر آن شور و شوق در بین ملت نیست. دیگر کسی از تراختور و آزربایجان و حق و حق طلبی نمی نویسد و نمی گوید. دیگری خبری از شور و حضور و پدیدهنیست.

سخن را کوتاه کنم>دوستان و هواداران فهیم آزربایجان دیگر چیزی به آخر فصل نمانده و تراختور در جایگاهی قرار دارد که بیش از پیش به ما احتیاج دارد. بیایید یک بار دیگر هم که شده اتحاد و همبستگی را در بین هم بوجود آوریم و با حضور در ورزشگاه و پر نمودن آن صدای آزربایجان و فریاد یاشاسین آزربایجان را سر دهیم و گوش فلک را کر کنیم. بیاید زحمت این چند هفته را به جان بخریم و با حضورمان به آنچه که لایق آن هستیم برسیم. امروز بیشتر از قبل ما نیاز به همدلی  و همفکری و همبستگی داریم. این بار نه به خاطر خود بلکه به خاطر نام آزربایجان و دینی که به وطنمان داریم بیایم و با هم باشیم و قدرتمان را بر رخ دیگران بکشیم.

" آزادلیق چوره ک دئیل آما چوره کده ن اول دیر         آزدالیق چوره کی قازانان ال دیر"

پس بیا تا من و تو با هم  ما شویم و ماها را درست کنیم و برای آزادی بجنگیم.

یاشاسین آزربایجان

یاشاسین تراختور

یاشاسین آزربایجان تیملری

Qartal Türk oğlu

http://tiraxtorfans.com/1389-07-20-09-44-57/1442-1389-11-23-15-0

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد