5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

تراکتور - استیل آذین****پیکان - شهرداری تبریز

هفته 24


تراکتور - استیل آذین

جمعه 6 اسفند ماه 1389 ساعت 16:15

پیکان - شهرداری تبریز

جمعه 6 اسفند ماه 1389 ساعت 16:15

کنسـرت موسیقی قشقایی

کنسـرت موسیقی قشقایی


سرپرست:پروین بهمنی

آواز:ابراهیم کهندل پور


کنسرت گروه موسیقی قشقایی "حاوا" روز پنجشنبه در تالار وحدت برگزار می شود.

به گزارش خبرگزاری سینمای ایران، کنسرت گروه "حاوا" در دو بخش و به سرپرستی

پروین بهمنی و خوانندگی ابراهیم کهندل پور، روز پنجشنبه 12 اسفند، ساعت 19،

در تالار وحدت تهران برگزار می شود. این کنسرت در دو قسمت برگزار می شود: در قسمت

اول قطعات یورغاهلی، تکنوازی سه تار، سلام، آواز بیستون، عاشق گلدی، آواز

گرایلی، سفر دؤشدی گرجستانا، تکنوازی نقاره، نم چه نم چه اجرا می شود.

و در قسمت دوم قطعاتی چون آواز وطن گل بله، بوز داغ، بازرگان، آواز معصوم، ائلچی

بیلر، اوچ درنالار، لای لای آفتاب، هانیه هلی، عروسی صنم و مارالا باخ به روی صحنه می رود.
اعضای گروه "حاوا" عبارت از پروین بهمنی(سرپرست و همخوان)، ابراهیم کهندل

پور(خواننده)، شهرام صارمی(کمانچه و همخوان)، شعله ممتحن(بم تار و همخوان)،

آرش عزیزی (تار و همخوان)، دامون شش بلوکی(نقاره و همخوان)، حسن

جعفرتبار(نی)، آزیتا شش بلوکی(همخوان) و پیران درخشان(سه تار و همخوان) هستند.

 

ادامه مطلب ...

شعر زیبای دیل دویـغـوسی

شعر زیبای دیل دویـغـوسی


شاعر:عوض اله صفری

گرداورنده:شهـرام بدری

شعر زیبای "دیل دویغوسی" از شاعر گرانقدر اقای عوض اله صفری کشکولی هست

این شعر در مورد زبان مادری (ترکی قشقایی) نوشته شده و بیشتر به درد ادمایی

میخوره که زبان مادریشونو دارن فراموش می کنن

در این شعر چندین کلمه اصیل هم به کار برده شده که اگه معنیشو متوجه نشدید از افراد مسن سوال کنید

دیل دویغوسی

بیر جانلی ملتم اؤزدش دیلیم وار
آیروقسی بیر آقاج آیری گؤلوم وار
کیمسه که دیل واری هر نه سیر واری
اولوس لار ایچؤنده اؤجه یر واری
***
دیلی که بئسلدینگ شیرین دانوشانگ
دشمنی دؤشونده تورانگ چالوشانگ
من قالان ده ییلم عربدن تات دان
کوراغلی اِیوزیدؤشمز قیر آتدان
***
من تورکم دیلیم دیر،یولیم،آرمانیم
وارلیگیم،دیرلیگیم کیملیگیم شانیم
اغوزام آق ایزیم ایزه آق منم
ولکانلی تی ترمز داغلی داغ منم
***
اؤچ میلیون قافلانام سؤنمز آغور ائل
قیر آتلی کوراوغلی اوه م چنلی بئل
تورکمنم، خلجم، قجر افشارم
سیسان ایل اؤره گده آزموشدیر یارم
***
سیسان ایل دیلیمنن یوخدیر خبرم
قانلی یاش اولموشدیر گؤزده ثمرم
اما سن یوسانما یولداش آرخاداش
من تورکم یانیلماز تورکینن آداش
***
ظنّ ائدمه اؤچ میلیون قافلان داغیلار
بیر قیح های چکسلر یولار آچیلار
بیر نفس کافی دیر قارلار پوزولا
یاناقلار، دوداقلار، گؤلیش یازولا
***
قشقایی سان که بیر گؤمؤش آینادیر
محبت بولاقی دؤشده قاینادیر
تا آینا بوتون دیر بیر اصلان گؤرر
سیندیرمه سیندیرسنگ مینگ شئر بغیرر
***
اُیاق اُل آیولماز یاتانیم دا وار
بیر کسلی باتلاقا باتانیم دا وار
باریشماز دوشمنلر دیل دوشمنی دیر
دیلیندن قچن تورک ائل دوشمنی دیر
***
کیمسه که آناسی مامان سؤیلانیر
گؤزنده زعفران سامان سؤیلانیر
کیم سئیر کیم گزیر بئله ملـّته
اولموشدیر دونیادا قوربانلیق اَته
***
آما سن بیلمه دینگ کیمسه دن
آیرولدینگ کوک ینگدن بیر قولاندن
اؤچ میلیون سان قوزّو اؤچ میلیون جیران
چئونیسیم چنگنده یارالی آل قان
***
اؤچ میلیون باغلی دیر شب اؤز میلیونا
گؤز یاشی تؤکسلر چاتار جیحونا
کیم دئمیش قشقایی دیله محتاج دیر
آصلانوک قویریقی تیلکی یه تاج دیر

 


***


http://shahrambadri.titrblog.com/post251.php

,

الفبای ترکی قشقایی .....


ادامه مطلب ...

کنسـرت موسیقی قشقایی

کنسـرت موسیقی قشقایی


سرپرست گروه داوود:غلامعلی گرگین پور

سرپرست گروه یاش:میلاد شهریاری


کنسرت موسیقی قشقایی روزهای پنجم و ششم اسفندماه در شیراز و با

هنرنمایی دو گروه  "داوود" به سرپرستی اقای غلامعلی گرگین پور و "یاش" به

سرپرستی هنرمند جوان اقای میلاد شهریاری برگزار خواهد شد

اطلاعات تکمیلی رو می تونید در ادامه مشاهده کنید

تاریخ:

5 اسفند(پنجشنبه) و 6 اسفند (جمعه)

زمان:

از ساعت 20 الی 22 (هر دو شب)

مکان:

شیراز-میدان صنایع-سالن شهدای صا ایران

تهیه بلیط:

09179694885

09389216940

07112356375

http://shahrambadri.titrblog.com/post249.php

دلهای شکسته بهتر قلم می زنند ، مخصوصاً برای زبان مادری

سایت متحد هواداران - نمی دانم از کجا شروع کنم و نمی توانم آن چه را که از درون مرا وادار به نوشتن می کند ، به صراحت بیان کنم ، شاید دوست تازه کوچ کرده ی ما ( آدیوخ ) درست می گفت " شکسته دل ها بهتر قلم می زنند " ؛ آری او راست می گفت ، دلی که شکسته باشد ، قلمش نیز می شکند و این شکستن قلم ، احساس شکستگی درونی نویسنده را بروز می دهد ، قلم نشان می دهد که نویسنده دل شکسته است و با آهی برخواسته از ظلم ها می نویسد ، ظلم هایی که نویسنده را در اوایل جوانی ، از نظر روحی دچار پریشانی کرده و مجال نوشتن را از دستان او می رباید. من نمی خواستم دوباره بنویسم و در واقع نمی توانستم که بنویسم ، چون من هم مانند آدیوخ عزیز شکسته ام ، چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی ؛ تنها دلیل بازگشت من به این فضای مقدس ، شادی روح آدیوخ هست تا ببیند قلم هایی هنوز هم می نگارند از ته دل کسانی که شکسته اند ، آری این نوشته و نوشته های بعدی ام را تقدیم به آدیوخ خواهم کرد.

کاش هنگامی که خبر کوچ آدیوخ را دیدم ، حالت چشمانم را می دیدید که چگونه پر شد از اشک سنگین دل شکستگی ؛ کاش می دیدید چگونه بغض گلو امانم را برید و کاش هم اکنون نیز بودید و می دیدید که در فراغ آدیوخ اشکهایم بر روی دستان خسته ام می چکد. آدیوخ راست می گفت ، دلی که شکسته باشد ، قلمش مغرور خواهد بود و نوشته اش عاری از هر گونه دشمنی ، کینه و ظلم. آری ، من هم دنباله ی راه آدیوخ را خواهم گرفت تا نگویند که آذربایجانی ظالم است و همراه قدیمی اش را به زودی به باد فراموشی می سپارد. من هم به همان قلمی که آدیوخ بر آن بوسه می زد و مقدس می نامید ، قسم می خورم اگر با دل شکسته برای این مجموعه مقاله نویسی کنم ، دلیل نگاشتنم فقط و فقط آذربایجان است و بس ؛ تراختور بهانه ای است برای نوشتن ، برای فریاد باز پس گیری زبان مادری ام که سالهاست به یغما رفته از سوی دشمنان قسم خورده ی آذربایجان. زبان مادری ام چنان با من غریبه شده که حتی گاهاً از صحبت کردن با آن زبان ، احساس شرم می کنم ، وای بر من و وای بر کسانی که زبان مادری شان را به راحتی بفروشند و تکلم به زبان دیگر را نشانه ای از تحقیر درونی " با کلاس " بودن بنامند. وای بر من که شرم دارم وقتی زبان مادری ام را به غلظتی که سالها پیش تکلم می شد ، به کار ببرم. قسم به این قلم و قسم به این نوشته و قسم به روح پاک آدیوخ ، تا زمانی که دستهایم توانائی نوشتن داشته باشند ، برای نجات زبان مادری ام دریغ نخواهم کرد. قسم به این قلم و قسم به قداست دلهای شکسته ، نخواهم گذشت از اهانت هایی که در جای جای سرزمین " ایران " بر پیکر ترکهای آذربایجانی نواخته شوند ، قسم به این قلم و قسم به روح پاک آدیوخ ، اهانت های بی شمار و شرم آور مردم به اصطلاح ورزشدوست انزلی و کرمان و ... بی جواب نخواهد ماند.

اگر چه آدیوخ با قلم احساسی اش ، اشک بر گونه های خواننده جاری کرد ، اما اهانت کنندگان بدانند که بزرگواری آذربایجان در قبال آن ها ، عرق شرم بر پیشانی هایشان خواهد نشاند ، قسم به روح پاک آدیوخ که هر وقت نامش را می برم ، قطره ای از اشکهایم جاری می گردد ، آذربایجانی اهل کینه و قساوت نیست. آذربایجانی با اینکه سالهاست دلش شکسته ، با این که سالهاست احساس غریبی می کند در خاک خودی ، بر طبل دشمنی و اهانت متقابل نخواهد کوبید. روی سخنم با انزلی چی هاست ، مگر ما در تبریز در آن شب مبارک ماه رمضان ، با شما چنان کردیم که شما در انزلی با ما کردید؟ شاید بگویید این اتفاقات اگر قبلاً می افتاد حتماً تلافی می کردیم ، اما بدانید که اشتباه می کنید ، ما اهل تلافی نیستیم ، اگر اهل تلافی بودیم ، در آن شب شما را فحش باران می کردیم ، مگر یادمان رفته سال قبل پس از تساوی یک بر یک در انزلی ، ماشینهای تبریزی ها را مورد حمله قرار دادید و شیشه هایشان را همچون دلهای شکسته شان ، خرد کردید؟ یادمان نیست که سال پیش هم عرصه را بر ما تنگ کردید ، پس بدانید ما اهل تلافی نیستیم.

ما مرد میدان جنگیم ، ما نوادگان میرزا عباس هایی هستیم که یک تنه در برابر ارتش تا بیخ دندان مسلح روسیه جان فشانی کرد ، نوادگان ستارخان و باقر خان هایی هستیم که یازده ماه با دست خالی با لشگر اعزامی شاه قاجار به تبریز مقابله کرد تا هم آذربایجانی و هم ایرانی سربلند باشد ، ولی نمی دانست که جوابش با توهین هایی خواهد بود که دل های نوادگانش را به لرزه در خواهد آورد. بار دیگر به این قلم و به این دل شکسته قسم می خورم که من ، به عنوان یک ترک آذربایجانی در صدد مقابله بر نخواهم آمد ، من فقط و فقط با حضور در ورزشگاه سهند و با فریاد " یاشاسین آذربایجان " لرزه بر دلهای سنگین تو خواهم انداخت تا بدانی که فریاد من نه برای دفاع از تراختور ، بلکه دفاع از زبان مادری و باز پس گیری آن بلند می شود تا آن را برهایم از چنگال ناجوانمردانی که همه چیزم را سالهاست که بر باد تمسخر گرفته اند و جز بر طبل توهین و اهانت نمی کوبند. پس روز جمعه در بازی با استیل آذین در ورزشگاه حاضر خواهم بود تا فریاد بزنم رهایی و باز پس گیری زبان مادری به یغما رفته ام را و به آدیوخ ثابت خواهم کرد که گر چه او رخت خویش از این ورطه ی بی عدالتی بسته ، اما راه وی همچنان ادامه خواهد یافت و دلهای شکسته اقدام به نوشتن برای تراختور و آذربایجان خواهند نمود. آدیوخ ، راحت باش و بدان که هنوز هم دلهای شکسته تری هستند که راه تو را ادامه خواهند داد.

امیر ایلدیریم

 

دونیا آنا دیلی گونو بوتون دیل داشلاریمیزا قوتلو و موتلو اولسون

دونیا آنا دیلی گونو بوتون دیل داشلاریمیزا قوتلو و موتلو اولسون

http://dc224.4shared.com/img/7wR4A7bV/s3/IMG_4376_Mother_Tongue_Tractor.jpg

آنا دیلی اینسانلارا ان ایلکین (اووه لییه) کیملیک باغیشلایان عونصوردور. اینسانلار یاشادیخلاری دونیانی آنا دیل لری ایله تانیییب و اوندان ایلگی قورورلار. هر میللتین وارلیغی آنا دیلیسی ایله ایلگیلیدیر. بو گونکو دونیادا هر اینسانا اؤز آنا دیلینده مکتب آچیلماخ و یازیب-اوخوماق حاققی رسمییته تانینماخ اینسانلارین ان ایلکین حاخلاریندان ساییلیر. آنا دیلینین اینسانلارین یاشامیندا او قده ر اؤنمی یوکسکدیر کی یونئسکو ۱۹۹۹-جو ایلده، فئورییه نین ییرمی بیرین (ایسفندین ایکی سین) دونیالیق آنا دیلی گونو ائعلان ائتدی. عئینی زاماندا دؤولتلرده ن ایسته نیلیب کی اؤلکه لرین رسمی دیل لرینین یانیندا، اؤلکه داخیلینده یاشایان باشقا میللتلرین دیللری ده رسمییه ته تانینمالی، بوتون ساهه لرده ایشه گئچمه لی و اونون اینکیشافینا ایمکان یارادیلمالیدیر.

بو گون دونیانین بوتون اینسانلارینا، اؤزه للیکله (مخصوصن) قوتسال اؤلکه میز آزربایجانیمیزدا یاشایان دیل داشلاریمیزا قوتلو و موتلو اولسون. آنا دیلیمیزی قوروماق اوچون بو گونده ن بری، اؤز آنا دیلیمیزده یازیب-اوخوماغی باشلاییب، بیر-بیریمیزه  تورکی کیتاب ایتحاف ائدیب، آنا دیلیمیزین اؤیره نمه و اؤیره تمه سینده چالیشیغیمیزی داها آرتیریب و آنا دیلیمیزه سؤیکنمکله اؤز یوکسک کولتوروموزو (فرهنگیمیزی) یاشادیغیمیز دونیادا یایینلاماغا چالیشاق.

ادامه مطلب ...

باخت تراختور و نگاهی به فرهنگ ایرانی

TractorFansPortal.Com. تراختور در روزی که احتیاج مبرمی به کسب امتیاز داشت تا بیش از پیش جایگاه خود را در جدول رده بندی رقابتها مستحکم سازد ،با ارائه یک بازی ضعیف نتیجه را به قوهای سپید انزلی واگذار کرد تا چشم به بازیهای آینده داشته باشد.


روز پنج شنبه به همراه تعدادی از دوستان حرکت کردیم به سمت سرعین  تا از آنجا رهسپار انزلی شویم. به همراه ما چندین دستگاه اتوبوس و مینی بوس و سواری هم از شهرهای تبریز و اردبیل آمده بودند. در میدان اصلی سرعین همه هوادارها از ماشین پیاده شده و با اهتزاز پرچمهای سرخ تراختور آمادگی خود را برای حضور در بازی فردا اعلام نمودند.
یکی از هموطنان اردبیلی نیز با یک پارچه نوشته بزرگ که روی آن نوشته شده بود  - اردبیل سئوگیسی تراختور - به استقبال تبریزیها آمد. در این بین یکی از مغازه داران هم با یه جعبه شیرینی به سمت تراختوریها آمد و به آنها خوش آمد گویی کرد. طرفداران هم با شعارهای

یاشاسین آذربایجان
یاشاسین اردبیل
یاشاسین سرعین

جواب محبتهای آنها را دادند.

شب بازهم در جامیش گولو ،هواران در کنار هم به سر دادن شعارهای ملی و حمایتی از تراختور پرداختند. و به همراه گروه کوهنوردی کسری که در آنجا حضور داشتند ماهنیهای قدیمی آذربایجان رو همصدا میخواندند.

صبح روز بعد به سمت انزلی حرکت کردیم ،تقریبا یک ساعت قبل از بازی وارد این شهر شدیم ،همانطور که انتظار داشتیم برخی از طرفداران انزلی برخورد مناسبی نداشته و از همان بدو ووردمان با بد و بیراه به استقبال تراختورچیها آمده بودند.

نیم ساعت قبل از بازی وارد ورزشگاه شدیم ،بیش از دو هزار تراختوری و حدود سه چهار هزار ملوانی در ورزشگاه حضور داشتند.

سوت شروع بازی توسط داور میدان به صدا درآمد ،ملوان کارش رو با حمله شروع کرد ،هواداران هم به تشویق تیمهای خود میپرداختند.

با توجه به در پیش بودن دوم اسفند که مطابق با روز جهانی زبان مادری هست ،طرقداران تراختور با چندین پلاکارد و دادن شعار -آنا دیلینده مدرسه اولمالیدی هر کسه - این روز را گرامی داشتند.

چند دقیقه از شروع بازی نگذشته بود که بار دیگر فرهنگ اصیل ایرانی اینبار در ورزشگاه انزلی توسط طرفداران ملوان نمود پیدا کرد ، انزلی چی ها هم بمانند تهرانیها و اصفهانیها و بوشهریها و در یک کلام بمانند سایر فارس زبانها ، شروع  به دادن فحش و ناسزا به ملت غیور آذربایجان کردند. آنها خطاب به طرفداران تراختور از کلمه - اشک اشک - استفاده  میکردند ،طرفداران تراختور هم در وهله اول به تشویق تیم خود پرداختند اما وقتی دیدند که انزلی چی ها شورش رو درآوردند در جوابشان -باباته باباته - و - روز پدر مبارک- گفتند ،این کار تراختوریها باعث شد که ملوانیها برای مدتی دست از فحاشی بکشند.

طرفداران ملوان همچنین در یک حرکتی کاملا نژادپرستانه بازیکن عرب تراختور یعنی جاسم کرار را مورد توهین وناسزا قرار داده بودند که با عکس العمل تراختوریها مواجه شدند و تراختوریها شدیدا این بازیکن رو مورد تشویق قرار دادند.

نیمه اول با نتیجه بدون گل به پایان رسید .با شروع نیمه دوم ملوانیها باز شروع به فحاشی کردند که جواب تراختوریها همان ، باباته باباته  بود.

کار به همین منوال ادامه داشت تا اینکه ملوان گل اول رو زد. بعد از خوردن گل تراختورچیها مثل همیشه از عیبی یوخ عیبی یوخ برای روحیه دادن به بازیکنان تراختور استفاده کردند. اما انزلیچیها که با زدن این گل روحیه هم گرفته بودند با انرژی مضاعف تری به فحاشی پرداختند ،تا اینکه گل دوم رو زدند ،بعد از زدن گل دوم دیگر چشمها را بسته و دهانشان را باز کردند و با شعار های  - صدای عرعر نمیاد .... و انزلی عروسیه تبریز....  - فرهنگ نابشون رو به رخ همگان کشیدند.

نکته جالبی که در این بین وجود داشت حمایت غیر مستقیم نیروهای امنیتی از طرفداران انزلی بود ،آنها به جای اینکه  جلوی توهینهای طرفداران ملوان روبگیرند با گسیل نیروهایشان در بین طرفداران تراختور و ایجاد فضای رعب و وحشت سعی میکردند که طرفداران تراختور را آرام کنند ،گویی انگار این ما بودیم که فحش میدادیم نه ملوانیها.

در هر حال این بازی هم با باخت تراختور و ارائه یک بازی ضعیف از سوی بازیکنان کمالوند به پایان رسید ،اما آنچه که در ذهن هواداران تراختور (که از جای جای آذربایجان ،از اردبیل و تبریز گرفته تا خلخال و آستارا به انزلی آمده بودند ) نقش بست ،توهینهای هواداران به اصطلاح هموطنمان در انزلی بود.
به هر حال هنوز از یاد نبرده ایم که در اول فصل طرفداران پیروزی چگونه رکیک ترین توهینها را به ملت آذربایجان کردند و صدا وسیمای به اصطلاح ملی هم اقدام به پخش آنها نمود و این داستان دنباله دار در اکثر شهرهای ایران تکرار شده و میشود.

معلوم نیست که شهر بعدی هم اصفهانه یا اهواز یا شایدم تهران ،ولی آنچه که عیان هست دشمنی عده ای که مجبورا باید بگوییم هموطن ،با ملت تورک آذربایجانه.

گونش

ادامه مطلب ...

سرزمین مردان مرد


سایت متحد هواداران - داستان جالبی داستان من و تراختور در لیگ برتر ایران، تو یاشاسین می گویی و در عوض ایشک ایشک می شنوی،تو پرنده صلح می فرستی و پرنده بی سر می گیری. تو گل می دهی و در عوض بر سرت می زنند. ساعت هاست در سکوت به آسمان ابری غیره شده ام گویی آسمان نیز از این همه تحقیر و توهین به تنگ آمده هست، گویی آسمان هم می خواهد ناله سر دهد. تا شاید مرهمی بر دردهای کودکان و فرزندان ستارخان باشد... کودکانی که با چشمان خیس در پی دانستن چرایی داستانی هستند که روح آنها را آزرده هست... کودکانی که به زور باید از فرهنگ خود فراری باشند تا مبادا هدف این توهین قرار بگیرد...

آنچه در بازی ملوان رخداد ادامه سریالی هست که 80 سال قبل آغاز شده هست، سریالی که در روح و جان مردمان سرزمینی رخنه کرده هست. مردمانی که رفته رفته باور کردند که انسنانها نه بر اساس انسانیت بلکه بر اساس نژآد طبقه بندی می شوند. مردمانی که عرب را ملخ خور، ترک را ... و خود را برتر و پاک می دانند. این مردم را چه شده هست، چرا باید به تحقیر یک قوم پرداخت آنهم قومی که همیشه در صف همه تحولات بوده هست. قومی که به جای بوسه زدن بر پای دیکتاتور ها تا آخرین نفس ایستادگی کرده است. مردمانی که همیشه با لبخند تلخ همه ی تحقیر را به خاطر اتحاد تحمل کرده اند. مردمانی که تنها در این کشور یک دلخوشی دارند و آن تراختور هست. تراختوری که این روزها از روی ستارخان خجل هست که شاید مقصر باشد برای این همه توهین این همه تحقیر و تبعیض. شاید اگر نبود این اتفاقها هم نمی افتاد. شاید اگر نبود رویا هموطن بودن نمی پاشید، شاید اگر نبود ما نمی خواستیم نگاه از بالا به پایین برخی ها را ببینیم. شاید اگر نبود نمی فهمیدیم که اینجا ایران یعنی فارستان و تو به عنوان ترک حقی ندارد مگر خود را آذری بنامی...

 

آذربایجان سرزمین مردان مرد هست، سرزمین مردانی که ایستاده می میرند. پس ای آذربایجان تراختور را فراموش نکن، جمعه ای در راه هست، جمعه ای سرنوشت ساز که جواب محکم به همه ی بدخواهان خواهد داد. توهین ها را با فریادهای یاشاسین جواب خواهیم داد. همه با هم استادیوم را غرق در غرور و ایستادگی خواهیم کرد.

آشیک بئی

ادامه مطلب ...