5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

شاعر و نوازنده ایل قشقایی آقای ارسلان میرزایی


به نام خدا

 آقای ارسلان میرزایی  از شاعران باذوق و نوازندگان با احساس سه تار ایل بزرگ  قشقایی می باشد که با سرودن اشعارترکی تلاش فراوان و خدمات با ارزشی در جهت شناساندن هویت ایل قشقایی و گذشته پر افتخار آن داشته است بطوریکه بسیاری از خوانندگان ایل قشقایی در چند سال گذشته  در کاست های موسیقی خود ازاشعار خوب این شاعر استفاده کرده اند .

 کتاب و نوار اوزاق یول اثر ماندگار ایشان می باشد . آقای میرزایی از طایفه عمله قشقایی و تیره طیبی ، متولد سال 1356 و دارای مدرک لیسانس ادبیات فارسی می باشد ،

 

 جناب آقای ارسلان میرزایی

شاعر و  نوازنده محترم ایل قشقایی

 

 با سلام:

   قسمتهایی از اشعار بسیار زیبای جنابعالی را در کتاب اوزاق  یول و وبلاگ تان خوانده و یا در نوارهای خوانندگان دیگر شنیده  بودم ، اما  وقتی اثر موسیقی جنابعالی(سی دی و نوار اوزاق یول ) را به جان دل شنیدم ، آتش بر  عقل و احساسم زد ،  شعر و کلامت از ته دل بر آمده بود، لاجرم بر دل هم نشست ، برشعر و کلامت صد درود ، بر احساس پاکت هزار آفرین.

 من نیز مرد میانسالی  از هزاران درد آشنای ایل قشقایی ام  که  درد کلام  و احساس تو را کشیده  و چشیده ام ، سالیان درازی است  بر خویشتن  و  بر آنچه بر ایل قشقایی گذشته است، افسوسها خورده و گریه ها کرده ام  .  و این بار نیز با شعر و صدای تو غصه ها و غمهای خودم و ایلم را  مروری هزارباره کردم  و بسیار گریستم.

 گرچه بر این باورم که:

 فقط  کسی می تواند  کلام پردرد تو را دریابد که درد کوچ ایل قشقایی را کشیده باشد ، و طعم طراوت و سادگی طبیعت را چشیده باشد، با ایل  فاصله گرمسیر و سردسیر  را  پیموده باشد، گرد راه خورده باشد و رنج خستگی برده باشد.

 پا به پای رودها رفته باشد ، دست در دست نسیم بهار گشته باشد ،  چشم در چشم چشمه های  سردسیر دوخته باشد ، درآغوش  دشتها  غلتیده باشد، سر به سر سبزه ها و گلها گذاشته باشد ، آواز پرواز را لحظه به لحظه  با  گنجشکها ، کبکها و تیهوها خوانده باشد . 

با جسم و روح  باران را  دیده باشد و  مهربانی را  از طبیعت چیده باشد، دست در زلف درختان جنگلها برده باشد. همنشین برگهای  باران خورده باشد، دل به دامنه های دنج کوهها سپرده باشد ،  ره به رویای عاشقی برده باشد، پاهای خویش را  در  جریان ذلال و جاری رودخانه ها  نوازش کرده باشد،  با آرزوهای  سرکش خویش  سازش کرده باشد.

پا به پای اسبهای فریبا تاخته باشد و دل در گرو غمزه معشوقی باخته باشد ، زبان صخره و سنگ را بداند، حرفهای ناگفته کوه را بخواند ، عشق را بارها صدا کرده باشد ، خوبی را از بدی جدا کرده باشد ،  بارها بر قله  کوهها رسیده باشد ، لذت در اوج بودن را چشیده باشد ،  با شادی  حجم گنجشکها خندیده باشد ، سرشاری سکوت درختان را پسندیده باشد.

همدمش استواری کوه شده  باشد ،  بارها  سرشار از اندوه شده باشد ، سینه پردرد را چاک کرده باشد ، عرق خستگی را  هزاران بار پاک کرده باشد، بارها  از جور زمانه دلتنگ شده باشد ، مونسش سختی سنگ شده باشد.

  از خستگی درسایه سار درخت کناری خفته باشد، دلتنگی هایش را به صخره ای گفته باشد ، با نفس   گلها و سبزه ها نفس کشیده باشد ، به دور غرورش قفس کشیده باشد.

از چشم چشمه هایی که از دل سنگ جوشیده باشیده باشد ، آب عاشقی  از دست نگاری نوشیده باشد

دل پردرد و جبین عرق ریز  پدر دیده  باشد ،  بوسه از  زخم دستان مادر  چیده باشد ، دل در گرمسیر آرزوها سوخته باشد ،  چشم به راه بی پایان دوخته باشد، تا روانش را در باور سادگی  و خلوص این ایل صیقل داده باشد.

   من نیز چون جنابعالی دغدغه  ایل قشقایی را داشته و دارم ، اما بعد از بارها و بارها نوشتن ،سرودن و گفتنی های فراوان ، چون گوش  شنوایی را نیافته و به این نتیجه رسیده بودم که:(( یک دست صدا ندارد)) .

نگران بودم که آسیب های وارده بر  روح و روان و زخم باورهای ایل بزرگ قشقایی ، امید بهبودی و سلامت  را بسیار مشکل و دور از انتظار کرده است، و افسوس می خوردم  .

 اکنون هم افسوس می خورم و نمی خورم:

 افسوس بر گذشته پر افتخار قشقایی  و درد هایی که که کشیده است نمی خورم که اقتضای نوع زندگی بوده است و همانند ایلات دیگر چاره ای نداشته اند.

افسوس بر رنج هایی که برده است نمی خورم که شرایط زمان و مکان  و نبود امکانات بر آن تحمیل می کرده است.

افسوس بر زخم هایی که خورده است نمی خورم که شرایط مملکی و جهانی آن زمان ، بسیاری از   حوادث را برای این ایل رقم زده است

 افسوس بر کارهای ناکرده و تصمیم های نا گرفته اش نمی خورم که  بی سوادی ،نبود امکانات، بیماری، فقر وشرایط سخت زندگی و موارد  مشابه  او را محدود  و ناچار به حفظ بقای خود  کرده است .

 اما افسوس می خورم :

افسوس می خوردم بر مردمانی از ایلم  که بسیاری ازآنها  شناخت بسیار کمی از ایل خود دارند

افسوس می خوردم بر نوجوانان و جوانان ایلم که بسیاری ازآنها واژه ها و مفاهیم ابتدایی و اصلی ایل قشقایی نظیر  فرق سردسیر و گرمسیر ،  ییلاق و قشلاق یا حتی فرق درخت بلوط و کنار را نمی دانسته و نمی دانند.

افسوس می خوردم برمردمانی از قشقایی که فرزندان خود را در کلاسهای  مکالمه زبان انگلیسی ثبت نام می کنند در حالیکه فرزندانشان ابتدایی ترین وازه های زبان ترکی مادری  را نمی دانند،

  افسوس می خوردم برمردمانی ازقشقایی که  حتی  در خانه های  خود  با فرزندانشان  ترکی صحبت نمی کنند،

  افسوس می خوردم بر نوجوانان و جوانان ایلم که بسیاری از آنها حتی  نام طایفه و تیره خود را نمی دانند.

درمانده ام که  افسوس بخورم  به نسل گذشته ای که  علی رغم مشکلات ، محدودیتها ، نداشتنها، ندانستنها ، کارهای بزرگی انجام داده است  یا  افسوس بخورم به نسلی که علی رغم داشتن تمام امکانات و دانستن  و توانستن ، کار  بسیار کوچکی  حتی  کار فرهنگی  ناچیزی در حیطه خانواده خود  نیز انجام نمی دهد .

اما تلاشهای بی وقفه جنابعالی  و دیگر هنرمندان  در جهت آگاهی بخشیدن  و بیداری  افراد ایل ،  تأثیر خوب  و نوید بخشی را  در پی  داشته و خواهد داشت و اینجانب نیز  به این باور راضی شدم  که  (( آب دریا  را  گر نتوان کشید  هم به قدر تشنگی باید چشید)).

که اگر هرکدام از افراد تحصیل کرده ایل قشقایی قدمی کوچک  اما مداوم  را در راه  احیای فرهنگ غنی ایل بزرگ قشقایی و بیداری فکری و فرهنگی آن  بردارد و بتواند حداقل یک نفر و فقط یک نفر را  آگاه نماید  کار بزرگ و حرکت  عظیمی صورت خواهد گرفت و در خت تنومند قشقایی ثمر خواهد داد.

  اگر چه  خودت چه خوب انتخاب کرده ای که برای رسیدن به آنجا راهی دراز (اوزاق یول) در پیش است.

 به خوبی واقفم که خلق یک اثر فرهنگی و هنری  هرچند کوچک  (به خصوص اگر شعر باشد)  ، کاری سخت و زمان بر بوده  و اگر آن کار در ارتباط با احساسات و باورهای  گذشته یک قوم نظیر  ایل بزرگ قشقایی با آن گستردگی جغرافیایی و تنوع  زندگی آمیخته و وابسته به طبیعت باشد.  صد چندان خواهد بود،

 امیدوارم در آینده  نیز شاهد آثار زیبای جنابعالی بوده و باشیم و  دل سردی و یأس  یا مخالفت ها ، در اراده استوارتان  تأثیر گذار نباشد.

شاد و سرافراز باشید

(( اوزاق یولوم : آغیر ائلدن قالمیشام          چک ترکینگه منی ائله ائتیرت سن))

 

                                                                                             کرامت نظری:

                                                                              طایفه کشکولی بزرگ  تیره آرخلو

تماس :09179408943

 


http://karamatnazari.blogfa.com/post-3.aspx

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد