5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

پاسخ به چرندگویی های سایت گل در مقاله ای با عنوان " درباره "پدید

پاسخ به چرندگویی های سایت گل در مقاله ای با عنوان " درباره "پدیده تراکتورسازی" درتسخیر پوپولیسم": آینه چون نقش تو بنمود راست، خودشکن آئینه شکستن خطاست

پاسخ به چرندگویی های سایت گل در مقاله ای با عنوان " درباره "پدیده تراکتورسازی" درتسخیر پوپولیسم": آینه چون نقش تو بنمود راست، خودشکن آئینه شکستن خطاست فرستادن به ایمیل
میانگین امتیار کاربران: / 29
ضعیفعالی 
پنجشنبه, 13 بهمن 1390 ساعت 01:48

Tiraxturfans.Com. به نقطه ای بسیار حساس رسیده ایم از 3 فصل پیش که تیراختور با سونامی هوادارانش لیگ برتر ایران را به لرزه درآورده و چشمان از حدقه درآمده ی اهالی فوتبال را تماماً به خود معطوف نمود اینروزها را میشد انتظار کشید و اصلاً غیرمنتظره نبود که روزی «تیراختور» به آن درجه از «عظمت» نایل گردد که «بت» سرخابیهای دردانه ی تهران را که سالها به مدد سرمایه های بادآورده ی بیت المال و حمایتهای بی دریغ حامیان انحصارگرایی مار خورده و اژدها شده بودند تار و مار نموده و آنان جهت ممانعت از پیشروی طوفان سرخ آذربایجان زمین و زمان را بسیج نمایند.

بازی تیراختور-استقلال با حضور قریب به 80 هزار هوادار عاشق که حتی سرما، یخبندان و برف و بوران هم یارای باز داشتنشان از حضور در کنار نماد سرخ «اتحاد» آذربایجان را نداشت و در مقابل دیدگان میلیونها بیننده ی تلویزیونی با خیمه شب بازی دستهای پشت پرده به لجن کشیده شده و غلظت رسوایی بوقوع پیوسته و شوری آش پخته شده تا آن حد بود که دوست و دشمن بر به مسلخ برده شدن تیراختور و هوادارانش اذعان نموده و بر «ظلم آشکار» انجام شده صحه گذاشتند.

در این بحبوحه که «هر دم از این باغ بری می رسد» برخی «عزلت نشیان» که علاقه ی وافری به ایفای نقش «پدرخواندگی» فوتبال ایران داشته و قلم خود را نیز به نرخ روز به طالبان آن می فروشند بجای ایستادن در کنار «حق» و «حقیقت» و رهپویان آن با چشم بستن صرف بر عمق «افتضاح» رخ داده با تعویض جای «حاکم» و «محکوم» و «ظالم» و «مظلوم» به شماتت میلیونها احساسی پرداختند که تنها جرمشان روا داشتن عشقی خالصانه به تیم محبوبشان و سرزمین مادریشان می باشد. سایت گل که بعنوان یکی از بازوهای رسانه ای سرخابیها معمولاً در کمین حاشیه ها خیمه زده و در مواقع مقتضی بلافاصله دست بکار شده تا با «موش دوانی» در بین هواداران تیراختور و ایفای نقش «آتش بیار معرکه» رسالت «زرد» خود را به انجام رساند اینبار نیز بیکار نمانده و تلاش نمود با ترتیب دادن هجمه هایی بر علیه هواداران تیراختور در قالب برخی مطالب منویات «شیطنت آمیز» را به مرحله ی اجرا بگذارد.

در روزهای اخیر یکی از مطالب انتشار یافته در این سایت تخریبگر مطلبی با عنوان "یادداشت ویژه؛ درباره "پدیده تراکتورسازی" درتسخیر پوپولیسم" می باشد که در آن نویسنده تلاش نموده است با صغری و کبری چینی و آسمان و ریسمان بهم بافی طولانی «توهمات» شخصی خود را به خورد خواننده ی آن داده و با گذاشتن قصور تمامی مسائلی که در بازی تیراختور-استقلال وقوع پیوست بر گردن تیراختور و هوادارانش شائبه ی «تبانی» و «فساد» را از پیشانی فوتبال ایران زدوده و آن را عاری از هر نوع خللی نشان دهد. اگرچه این مطلب چندان محتوای «عمیق» و «غنی» نداشته که با نگاه همه جانبه نگر علمی اقدام به پاسخدهی به آن نمود علی ایحال به جهت باران «اتهاماتی» که در پوشش واژه های گوناگون بر سر تیراختور و هوادارنش باریده می شود نگاهی به بخشهایی از آن خالی از فایده نخواهد بود.

نکته ی قابل تأمل انتخاب نام «علی مغانی» برای نویسنده ی متن می باشد که با در نظر گرفتن آنکه «مغان» یکی از مناطق آذربایجان می باشد این ذهنیت به مخاطب القاء می گردد که گویا این سایت «تفرقه دوست» با استفاده ی ابزاری از برخی «خائنین» و یا به کمک این «نام» تلاش دارد که آذربایجانیان را در مقابل هم قرار داده و با سنگ پرانی از پشت چهره ی این «کاراکتر» به هواداران دهها میلیونی تیراختور تاریخ این باشگاه را زیر سؤال برده و قصور تمام ناکامیهای این تیم را در گذشته و حال متوجه خود باشگاه دانسته و آن را مقصر شماره ی یک قلمداد نماید. در بخشی از مطلب می خوانیم:

"در آن سال ها که اسکلت اصلی تیم های لیگ را بازیکنان بومی تشکیل می دادند، فوتبال تبریز پتانسیل تغذیه 3 تیم در سطح اول فوتبال ایران را نداشت و نیروهای مستعد این منطقه در این تیم ها پخش شدند؛ تراکتور سیروس دین محمدی و اسماعیل حلالی را داشت، ماشین سازی علیرضا اکبرپور و جاوید شکری را و شهرداری هم که تیم کم تماشاگری بود بازیکنانی مثل حسین خطیبی را که در آن سال ها یکی از بهترین مهاجمان ایران بود، از تیم همشهری اش جذب کرد. در واقع تیم های تبریزی، برای اینکه در سطح اول فوتبال باقی بمانند، ناخواسته دست به تضعیف هم زدند و برخی از ستارگان شان را هم در تیم های دیگر دیدند و نتیجه آن شد که یکی پس از دیگری به دسته های پایین تر سقوط کردند."

نویسنده انگار که به کشف جدیدی نائل شده باشد تلاش کرده با رجوع به 20 سال پیش و تحلیل وضعیت موجود با آن «سهواً» یا «عمدا» ذهن مخاطب را از تحولاتی را که در این سالها در این تیم مردمی به تحقق پیوسته و آن را تا سطح «تیم ملی» ملت آذربایجان ارتقاء داده است دور نموده و به عبارتی آن را دنبال «نخود سیاه» بفرستد. ایشان «آگاهانه» یا «ناآگاهانه» چشم بروی این حقیقت می بندند که نه فقط در جامعه ی گسترده ی هواداران تیراختور بلکه با تحولاتی که در این مدت در سطح جهان بوقوع پیوسته است «تحلیل» امروز نه فقط با 20 سال پیش بلکه با سال قبل نیز آمیخته با خطا می گردد و حضور کنونی تیراختور با این تب و تاب و شور و حال هواداران بی شمارش ارتباطی به گذشته نداشته و تحلیل صرف آن در قالب «فوتبال» نه فقط ما را به حقیقت رهنمون نخواهد ساخت بلکه ببشتر از آن دور خواهیم شد البته اگر طالبش باشیم و گرنه اگر هدفمان صرفاً بازی با واژه ها و درست نمودن معجونی شلم شوربا گونه جهت ریختن به کام مخاطب باشد موضوع تفاوت می نماید. حتی اگر در چارچوب فوتبال نیز کوشش بر تحلیل بحث نماییم در خصوص تفاوت امروز با 20 سال قبل همینقدر کافیست بدانیم که در آن سالها بازی در تیمهای سرخابی آرزوی نه فقط هر بازیکن تبریزی بلکه هر بازیکن ایرانی بود و اصولاً بازیکنان درآمدن به عضویت تیمهای سرخابی را سقف آرزوهای خود پنداشته و به همین خاطر بود که زمانی که لیگ ایران از عنوان «آزادگان» به «نیمچه حرفه ای» تغییر نام داد خیلی از استعدادهای فوتبال آذربایجان بدلیل «پول»، «شهرت» و دلایل دیگر تیمهای بومی خود را رها نموده و راهی تهران شده و با خالی گذاشتن عرضه زمینه را برای جولان تیمهای سرخابی و تنزل روزافزون فوتبال آذربایجان مهیا نمودند. تفاوت اساسی امروز با گذشته این می باشد که در آن سالها بازیکنان برای بازی در تیمهای سرخابی التماس می نمودند اما اکنون آن تیمها آنقدر از درجه ی اعتبار ساقط شده اند که بازیکنان حتی با عجز و لابه و التماس آنان نیز حاضر به پوشیدن پیراهنشان نمی شوند. اگرچه در سالهای تبعید تیراختور به لیگ دسته ی اول تأثیر مشکلات ساختاری و مدیریتی فوتبال تبریز (آذربایجان) و نقش مافیای فوتبال را در به گل نشستن کشتی آن در باتلاق آن لیگ نمی توان نادیده انگاشت مع الوصف به همان سان نقش «سیاست زده بودن فوتبال» در آذربایجان در وضعیت تیمهای آن علی الخصوص «تیراختور» انکارپذیر نخواهد بود. موضوعی که می بایست روی آن دقت نظر داشت این است که در آذربایجان بدلیل به ضعف گراییده شدن بنیه ی صنعت و تولید و مشکلات نشأت گرفته از آن از قبیل بیکاری خیلی از فرزندان این مرز و بوم مجبور به ترک دیار آباء و اجدادی خود و مهاجرت اجباری به مناطق کویری فارس نشین که امکانات مناطق زرخیزی مانند آذربایجان بجای سرمایه گذاری در خود این خطه به این پهنه ها سرازیر می شود می گردند که در این خصوص شاید تفاوت زیادی بین «فوتبالیست» و «غیرفوتبالیست» آذربایجان وجود نداشته باشد که به دلایل مختلفی که بحث مفصل در رابطه با آن از حوصله ی این مقال خارج است راهی «غربت» می گردند که ثمره ی آن تخریب و به انزوا کشانده شدن روزافزون این سرزمین تاریخی می باشد که این موضوع در «فوتبال» به جهت آنکه کارنامه ی آن بطور مداوم در ویترین رسانه ها و مردم قرار دارد خود را بروشنی به نمایش گذاشته اما در حوزه های دیگر خالی شدن عرصه چندان به چشم نمی آید از اینرو اگر مشکلات این پهنه بطور «بی طرفانه» مورد مداقه قرار گرفته و «استنتاج» بر مبنای تحلیل آگاهانه صورت پذیرد مسائل و مشکلات فوتبال این گستره قبل از آنکه به این بازیکن و آن بازیکن و این مربی و آن مربی ارتباط داشته باشد ریشه در معضلاتی دارد که بر تار و پود این جامعه حکمفرماست و «فوتبال» و «غیرفوتبال» آن را بطور همسان مورد تاخت و تاز خود قرار می دهد. یک نکته ی خیلی ظریف در اظهارات نویسنده استفاده از عبارت «پدیده ی تراکتورسازی» در عنوان مطلب می باشد که همین عبارت گفته های او را زیر سؤال می برد زیرا «پدیده» به چیزی اطلاق می گردد که یا تاکنون وجود خارجی نداشته و یا در گذشته به شکل کنونی نبوده است که بکار برده شدن همین عبارت حاکی از تأیید ضمنی فرسنگها فاصله بین «تیراختور» امروز با «تراکتورسازی» دیروز می باشد.

در ادامه با تیتر «حق ما را خوردند» و با ذکر روند حرکتی تیراختور در سه فصل اخیر تلاش بر القای این موضوع به خواننده ی مطلب می گردد که تیراختور روند طبیعی خود را طی نموده و هیچ عاملی منفی از بیرون که چوب لای چرخ آن گذاشته باشد وجود خارجی نداشته و در نتیجه مشکل پدید آمده در بازی با استقلال نیز یک اتفاق ساده بوده و از «توهم» باشگاه و هوادارانش نشأت می گیرد!. عجبا! در روز روشن سر میلیونها نفر بریده شده و با به صلیب کشانده شدن آنان حجت را برایشان به اتمام رسانده اند اکنون شخصی پیدا شده است که این تیم و هواداراتش را متهم به «مظلوم نمایی» نموده و با به هیچ انگاشتن شعور میلیونها هوادار این تیم آنان را بعنوان «گروه فشار» به خدمت «عوامل مجموعه» درمی آورد که گویا هواداران این تیم مردمی که با حضور پرشور خود فوتبال ایران را به لرزه درآورده اند فرق «دوغ» و «دوشاب» را نمی دانند و احتمالاً «نان» را هم به «گوش» خود خورده اند که به این راحتی آلت دست این مربی و آن مربی و این مدیر و آن مدیر گشته و می گردند!. خواندن این افاضات، بی برو برگرد ما را مجاب می نماید که به فهم عمیق نویسنده احسنت گفته و به افتخارش کف بلندی نیز بزنیم! و اینجاست که می گوییم "آینه چون نقش تو بنمود راست، خودشکن آئینه شکستن خطاست"

از نویسنده ی محترم سؤال می نماییم کدام عرصه و حوزه در آذربایجان وجود دارد که از «حق خوری» در امان مانده باشد؟ زبان و هویتش تحقیر نمی گردد که می گردد؛ تحت برخوردهای نژادپرستانه ی هویت و فرهنگ حاکم از درجه ی انسانیت تهی نمی گردد که می گردد؛ دریاچه ی اورمیه اش خشکانده نمی شود که می شود؛ منابع زیرزمینی و روزمینی اش به یغما برده نمی شود که می شود؛ تیراختورش که بیرق سرخ عدالتخواهی این ملت را برافراشته است بازانده نمی شود که می شود؛ و آلام بیشماری که بحث و بررسی در ارتباط با آن در ظرف این مقال نمی گنجد. درک این موضوعات فقط چشمی بصیر و ذهنی آگاه می خواهد اینکه چقدر نویسنده ی مطلب از آن بهره می برند بر ما پوشیده است!. از چه بگوییم و بنالیم که درد بسیار است و مجال اندک.

نویسنده برای خاتمه مطلب با دست انداختن به اصطلاحی سیاسی تلاش بر جا زدن خود بعنوان فردی «مطلع» نموده و پای واژه ای دهن پرکن بنام «پوپولیسم» را میان می کشد تا از مخاطب تأیید «توهمات» مطروحه در نوشتار را گرفته باشد ایشان گریزی به مفهوم این واژه زده و با ذکر چند مثال می گوید:

" پوپولیسم یا عوام زدگی آفتی است که در همه عرصه ها از جمله ورزش، حضوری پررنگ دارد. پیشنهاد تکرار بازی با استقلال که مدیر عامل تراکتورسازی مطرح می کند، چیزی جز یک مزاح فوتبالی نیست. همانطور که جمع آوری استیضاح وزیر ورزش در مجلس، به خاطر قضاوت نادرست محسن ترکی را باید در زمره شوخی های ورزشی تعبیر کرد. افشاگری تکراری قلعه نویی درباره «توطئه برای ناکام کردن» او هم، صرفاً به مذاق عوام خوش می آید، نه بیشتر. برخی اندیشمندان، پوپولیسم را «رها کردن مصالح حقیقی مردم و فدا کردن آنها به پای امیال روزمره و زودگذر» معنی کرده اند که این تعبیر چقدر با جنس حرف هایی که اخیراً شنیده می شود، جور در می آید. عوام گرایی و عوام زدگی، پایانی ندارد ولی وقتی گروهی از مردم، تسلیم اینگونه حرف های عوامانه می شوند، باید افسوس خورد."

اینکه چرا با آن «رسوایی» بوقوع پیوسته باشگاه تیراختور نباید تقاضای «تکرار» این مسابقه را داشته باشد خودش یک «شوخی» و «مزاح» بیش نیست چون تصمیمات داوری وحی منزل نیست که از آسمان نازل شده و امکان تغییر نداشته باشد در همه جای دنیا چنین اتفاقی می افتد حتی در کشورهایی مثل ایتالیا که «تبانی» و «فساد» گسترده در آن با عنوان «کالچو پولی» مدتها سرتیتر اخبار رسانه ها بود چندین جام را از تیم یوونتوس پس گرفته و تیمهای متخلف را شدیداً مجازات نمودند اما گویا در ایران که جامعه ای مذهبی (!) و مبرا از هر نوع خطایی می باشد هرگز هیچگونه جریانات مافیایی در پس پرده ی آن جریان نداشته و این فوتبال و گردانندگان آن معصوم (!) مطلق بوده و از امکان سر زدن هر نوع خطایی و لو کوچک بری می باشند!. اختلاسهای چندهزار میلیاردی آن را هم آدمهای فضایی انجام داده و می دهند و فوتبال آنهم 100 درصد که چه عرض کنم بطور بی شمار درصد پاک (!) است.

بد نیست که برای یادآوری نویسنده ی مطلب که ظاهراً خیلی به «پوپولیسم» علاقمند بوده و خودشان با رنگ نمودن «گنجشک» و «فروختن» آن بجای «بلبل» در عمل «عوام گرایی» و «عوام فریبی» خود را به نمایش می گذارند تعریفی هم از «ماکیاولیسم» ارائه دهیم:

"«ماکیاولیسم» به استفاده از هر نوع ابزاری و به زیر پا گذاشتن تمام اصول اخلاقی جهت دستیابی به هدف و اهداف خود اطلاق می گردد" و «ماکیاولیست» هم "کسی است که ابزار رسیدن به هدفش را توجیه می کند. کسی که دیگران را برای رسیدن به اهدافش فریب می دهد" که با مطالعه ی دقیق موارد طرح شده در نوشته قرابت زیادی در نوشته ی ایشان با روش و اخلاق ماکیاولیستی مشاهده می گردد.

بعنوان حسن ختام به سایت شانتاژگر گل که علاقمند به فرو نمودن بینی خود در هر سوراخ و سنبه ای بوده و بجای یک «سایت اینترنتی» عنوان «تفرقه گاه اینترنتی» برازنده اش می باشد یادآور می شویم فوتبال آذربایجان میانه ی خوبی با خدعه، نیرنگ و فریبکاری نداشته و ارائه ی فوتبالی جوانمردانه که نتیجه بازیها در زمین مسابقه معین شود را یک اصل تغییرناپذیر می داند که این از سبک بازی تیمهای آذربایجانی در زمین مسابقه نیز کاملاً مشخص بوده و فلسفه فوتبالی منحصر بفرد هواداران تیراختور نیز هرگز سیاهکاری، سیاه بازی، سیاهنمایی و شارلاتان بازی را برنمی تابد. به این سایت «تخریبگر» که با انتشار چنین مقالاتی وزین (!) به تقبیح «قوم گرایی» در فوتبال ایران می پردازد پیشنهاد می دهیم فرمولی جادویی هم جهت مبارزه با مالیخولیای لاعلاج «پان فارسیسم» و «پان آریائیسم» ارائه دهد تا هم گامی هر چند اندک جهت درمان میلیونها نفر از همکیشان، همنژادان و همزبانان خویش که گرفتار این طاعون مهلک می باشند برداشته و هم فوتبال ایران را از آفت مرض درمان ناپذیر «قوم گرایی افراطی فارس» رهایی بخشد تا هواداران دهها میلیونی تیراختور هم افتخار نمایند که در ایران هم اشخاصی هستند که یک متر آنطرفتر از نوک دماغ خود را می بینند و با «وارونه نمایی آشکار حقایق» در روشنی روز کلاه را از سرشان برنمی دارند. تیراختور و اقیانوس عظیم هوادارانش راه خود را بخوبی شناخته و نیازی به الطاف بی دریغ دایه های مهربانتر از مادر احساس نمی نمایند. قهرمانی این تیم مردمی و حضورش در آسیا پاسخی کوبنده به خود را به خواب خرگوشی زدگان خواهد بود.

آرتان آرمان

نظرات 11 + ارسال نظر
RIZA 1390/11/15 ساعت 12:52 ب.ظ http://rezadrogba@gmail.com

دومانلی داغلارین آردیندا قالدیم * دادیما یئت فریادرسیم قشقایی! * باشقالاریندان دای محبت اوممام * سنین محبتین بسیم قاشقایی! * منیم سسیمه سس وئر * نفسیم هوسیم سسیم قاشقایی

ali 1390/11/15 ساعت 05:59 ب.ظ

شکایت هواداران تیراختورسازی آذربایجان به فیفا

نحوه شکایت در وبلاگ زیر وجود دارد لطفا این مطلب را در وبلاگتان قرار دهید تا همه شرکت کنند
http://ovchi.arzublog.com/

ali 1390/11/15 ساعت 06:01 ب.ظ

با عرض سلام خدمت شما هواداران تیراختور.

دوستان اینبار ما از سازمان بین المللی فیفا که بشدت به این مساله تبعیض نژادی در فوتبال حساس است شکایت می کنیم. مطمئن باشید اینبار جواب خواهیم گرفت. لطفا این مطلب را در وبسایت یا ... بشدت تبلیغ و برای تعداد شکایات بیشتر، هواداران زیادی را جلب کنید. این مطلب را ایمیل کنید. با توجه به بی نتیجه ماندن اعتراضات هواداران تیم تیراختورسازی آذربایجان در رابطه با تبعیض و بی عدالتی مسئولان لیگ برتر ایران، عده ای از هواداران تیراختور تصمیم گرفتند تا با نوشتند نامه و طومار اعتراضی به فیفا به زبان انگلیسی، فیفا را از این طریق به این ناعدالتی آگاه کرده تا بر ایران فشار آورد. مطمئنا با همکاری شما هواداران عزیز تیراختور ما خواهیم توانست با این اعتراض به نتیجه برسیم. لطفا وارد لینکی که در زیر آمده شده، نام، ایمیل و موضوع را پر کرده و فقط متن انگلیسی (بدون ترجمه فارسی) را در کادر مربوطه پر کنید و با نوشتن کد امنیت، سابمیت را بزنید.

راهنمایی:



What is your name: نام خود را وارد کنید (به انگلیسی)



Email: ایمیل خود را وارد کنید



Subject برای موضوع متن زیر را کپی پیست کنید :

This letter is from fans of one of Iran super league football teams that named Tractor-sazi

Type your message here متن انگلیسی را که در زیر آمده است، بدون ترجمه فارسی در کادر کپی پیست کنید

قسمتی که در زیر تحت نام (متن موحتواسی) آمده است را کپی پیست کنید.



Enter the numeric code shown in the image below : کد امنیتی که در آنجا مشخص شده، دقیقا در آنجا تایپ کنید

Submit روی این گزینه کلیک کنید تا شکایت شما ارسال گردد.

دوستلار. بو متنین انگلیسی چئوریمین آشاداکی آدرسده نظرات قیسمتینه کپی ائلیین و اؤز آدیزی یازین.

لینک سایت فیفا:

http://www.fifa.com/contact/form.html

متن موحتواسی: متن انگلیسی زیر را در کادر مربوط به Type your message here کپی پیست کنید.



Dear sir/madam;

This is a letter from fans of one of the Super League football teams in Iran, named Tractorsazi to the directors in AFC



Tractor football club (abridged among the fans) is the only popular team of more than 35million Azeri Turks all over Iran. Many great football stars have been introduced from among Turkish people into the world, such as, Ali Daei, Karim Bagheri, Rasul Khatibi, and others who have gained fame in other Iranian teams just because of their not having enough facilities in their own region.

Tractor is one of the football teams in Tabriz, the center of East Azerbaijan province. But it has a great number of fans from all over the country, Turkish speaking countries in the neighborhood, like Turkey and Azerbaijan, and also from other Asian and European countries. There have always been more than an average number of 60 thousand spectators in each competition.

You may also find it interesting to know that the first Asian- player transferred to Europe in 1930 was from the Azerbaijan in Iran. He was the deceased Hussein Sadaghiyani, the best forward footballer in Belgium in the years, 1930 and 1932, and besides, he was also the father of football in Iran.

But now, the only football team from this populous region, Tractor, is facing so many problems, such as: the matches not being broad-casted on neither national TV channels, unfair judgments of the referees in different matches, and numerous problems which are encountered by the myriads of the fans and spectators who bare the burden of all difficulties and lack of any facilities in and outside the stadiums.

We have protested to the present condition several times but all in vain after a two-month struggle, as it was always the two teams of the Capital, Tehran important and worth consideration for them and took our objections as a political act. Most of the people believe that it's a clear racist reaction.

We would appreciate it if the Confederation of football in Asia would warn the Federation in Iran to change its biased and discriminating behavior towards Tractor ad its fans. For sure your supporting our team will be a great hope towards a brighter future of the world's football introducing more top footballers among the great potentials of the area.

And at last we would like to invite the directors and representatives of AFC to have a trip to Tabriz to see from a closer distance the excitement and exultant of so many admiring fans of Tractor.

Thank you for your caring consideration



ترجمه:

این نامه از طرف طرفداران یکی از تیمهای سوپر لیگ ایران بنام تراکتور به مسیولین مربوطه در ای اف سی .

تیم فوتبال تراکتورسازی تنها تیم محبوب بیش از 35 میلیون ترک آذری از سراسر ایران است. جامعه ورزش ترکهای آذری ستاره های زیادی به دنیای فوتبال معرفی کرده اند مانند ؛ علی دایی ، کریم باقری، رسول خطیبی، و سایر بازیکنان که بدلیل نداشتن تیم در منطقۀ خود در تیمهای دیگر شهرت پیدا کرده اند.

جالب است بدانید که اولین لژیونر فوتبال آسیا که در سال 1930 به اروپا رفت از آذربایجان ایران بوده .بله ، او بهترین گلزن بلژیک در بین سالهای 1930و 1932 بوده. نام او مرحوم حسین صدقیانی معروف به حسین افندی ، پدر فوتبال ایران که از آذربایجان ایران بوده هست.

اما تنها تیم این منطقه از ایران، تراکتور، با مشکلات زیادی از قبیل عدم پخش بازیهایش از تلویزیون، قضاوت ناعادلانۀ داورها، اختصاص ندادن هیچگونه امکانات برای تماشاچیان.

به همین سبب همه ما تماشاچیان با فرستادن هزاران ایمیل به وضعیت موجود اعتراض کردیم . ولی بعد از 2 ماه آنها هیچ توجهی به اعتراضات ما نکردند .آنها همیشه سعی دارند با اعتراضات ما سیاسی برخورد کنند.

اکثر مردم بر این باورند که این یک نژادپرستی آشکار هست.

تراکتور یکی از تیمهای تبریز- مرکز استان آذربایجانشرقی هست ولی طرفداران این تیم از سراسر ایران و نیز کشورهای آذربایجان و ترکیه و بعضی کشورهای اروپایی می باشد.

در هر مسابقۀ این تیم در ایران متوسط تماشاچیان بیشتر از 60 هزار نفر هست. ما از کنفدراسیون آسیا می خواهیم به فدراسیون فوتبال ایران اخطار کند که تغییر رفتار دهد. و ما از مسئولین کنفدراسیون آسیا دعوت می کنیم به تبریز سفری داشته باشند.

تیم ما با پتانسیل باورنکردنی خود می تواند تاثیر زیادی در پیشرفت فوتبال آسیا داشته باشد.

اگر شما از تیم ما حمایت کنید ما قادریم ستاره های زیادی از آسیا به فوتبال دنیا معرفی کنیم .

منبع : سوسوز گؤل

سلام دوست عزیز
شما با افتخار لینک شدید

http://www.qashqai.net 1390/11/18 ساعت 12:31 ق.ظ http://www.qashqai.net

http://www.qashqai.net

نوشیروان کاظمی 1390/11/21 ساعت 12:25 ق.ظ

آقایی که خودتو تورک میدونی اگه مردی جوابه منو بده. من هرازگاهی به این وبلاگ تاسف بارت سر میزنم اما هنوز در عجبم چقدر شما بی ناموسید .کسی که کشور خودشو ناموسشو ملتشو به هلال و ستاره یک کشور غریبه که تمام تاریخش ۲۰ سالم نمیرسه میفروشه باید از جرگه انسانیت خارجش کرد.شما اول تکلیف خودتونو با خودتون مشخص کنید که آیا شما تووورکید یا اذری.ملت آریایی آذر آبادگان هیچ وقت چرندیات شما رو باور نمیکند .میدونی چرا چون بزرگترین ترین شاعرتونم استاد شهریار عشق ایران بود و ملت اهورایی ایران.تورک خر شمایید که از چند سال تو فکر تفرقه اید اما ایرانی ایرانی

در جواب به شما:
هارای هارای من تورکم

سلام دوست عزیزم... من حسین سوری عاشق تراختور و آذربایجان و ترکیه و گونل و ابراهیم تاتلیس هستم ... از اینکه شما این وبلاگ رو راه انداختید بسیار خوشحالم ... سایت شخصی من : www.tehranfarda.blogsky.com تهران دانلود هستش و من برد شیرین انروز را تبریک میگم به تمام آذربایجان

با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما دوست عزیز ... حسین سوری [گل][گل][گل]

سلام
من سیزی لینک ائله دیم
چوخ ساغ اولون بیزه باش ووردوز

محمد 1390/11/25 ساعت 01:36 ق.ظ http://www.hacksecurity.persianblog.ir

جهت حمایت از حامیان محیط زیست آذربایجان ، لوگوی این سایت را در وبلاگ یا سایت خود قرار دهید و یا انرا با آدرس www.urmiyalake.blogveb.com لینک کنید. لطفا از دوستان خود نیز بخواهید برای حمایت از دریاچه ارومیه این کار را انجام دهند.


جهت انجام اینکار ابتدا کد مربوطه را از

http://s2.picofile.com/file/7185448602/logo.txt.html

دانلود کرده و سپس آنرا در محل مناسب و دلخواه وبلاگ یا وب سایت خود قرار دهید. ما برای اطلاع رسانی بیشتر و بهتر به حمایت شما نیاز داریم.

می توانید لینک وبلاگ خود را بصورت خودکار در لینک باکس حامیان محیط زیست اذربایجان به ثبت برسانید.خواهشا....

اوگتای 1390/11/25 ساعت 06:54 ب.ظ http://asadabadafshar.blogfa.com

یاشاسین قاشقایی تورکلری

نوشیروان کاظمی 1390/11/26 ساعت 09:42 ب.ظ

آره دیگه شما خرا وقتی جوابی ندارید میگیید هارای هارای من خرم

ما تورک هستیم حالا شما خودتان را ... میدانید خوب این دست شماست هر چه می خواهید باشید
آزادی

canaz tv 1390/12/04 ساعت 06:36 ب.ظ http://www.canaz.tv

canaz tv azerbaycan

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد