5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

«چراغلی» ورزقان؛ دیگر چراغ ندارد!!

22 آذرماه. چنین روزی در سال 1388 دو کودک دانش آموز 14 و 15 ساله که « مهدی » و « جعفر » نام داشتند، در روستای چئراغلی ورزقان قربانی بهمن برف شدند. آن ها در غیاب فقدان شهربازی مشغول بازی نبودند بلکه داشتند از روستای همسایه ـ روستای شخملو که چون چئراغلی قربانی زلزله 21 مرداد شد ـ و از مدرسه بر می گشتند.

اگر به هر یک از روستاهای قره داغ برویم،‌ سرگذشت و سرنوشت و رویدادهای ریز و درشت چنان دارند که بتوان برای هر یک کتابی نوشت. رویدادهایی که یکی شان برای خبرساز شدن شان کافی است. امروز تصویری از روستاهای « چئراغلی » در سایت اطلاع رسانی « نصرنیوز» دیدم که بر فراز آن نوشته بود «با بارش برف پاییزی و سرد شدن هوا در مناطق زلزله زده ارسباران تعدادی از روستاهای زلزله زده از جمعیت خالی شده اند». و نوشته بود « روستاهای ایشقلو با 41 خانوار، روستای خلف انصار با 50 نفر و روستای چراخلو با 104 خانوار از توابع شهرستان ورزقان از جمعیت خالی شده اند ». چئراغلی هم مثل صدها روستای این منطقه با پدیده ی «‌روستاییان فصلی » آشناست اگر در یکی از همین سرشماری ها و مثل بسیاری از روستاهای منطقه خالی از سکنه اعلام نشده باشد. انگار هیچ خانوار و خانه ای مُهر « دائمی » بر پیشانی نداشتند تا مِهر بازسازی شامل حالشان شود.  

با دیدن تصویر چئراغلی حکایت غریبی در من زنده شد. 22 آذر سال 1388 بود که خبر کشته شدن آن دو دانش آموز در زیر بهمن برف منتشر شد. متأسفانه بازتاب خبری چندانی نداشت مثل برخی رویدادهای مشابه که امروز می شنویم. بالاخره کودک، کودک روستایی بود و آن هم منطقه ی ورزقان! حتی کسی خواستار استعفای مبصر کلاس هم نشد چه برسد به وزیر! آن دو دانش آموز برای تحصیل در دوره ی راهنمایی مجبور بودند هر روز با پای پیاده به روستای همجوار بروند و برگردند. در یک روز برفی و موقع برگشت قربانی بهمن شدند و جان باختند. حالا مگر فرق می کند جان باختن جعفر و مهدی در زیر بهمن برف و فقر و یا در زیر آوار زلزله؟!

روستای « چئراغلی » اما چراغش سوسویی داشت موقع زلزله چون در گزارش های خبری خواندیم که تا « محمد » از تبریز به چئراغلی بیاید، زنش موفق به خارج کردن فرزندشان از زیر آوار نبوده است. پس چراغلی مصداق و نمونه پدیده ی نوظهور به نام «‌ روستاییان فصلی » و در سوی دیگر « قشلاق نشینان شهری» است.

حالا کم کم عمق فاجعه دارد آشکار می شود. فاجعه ای به مراتب بدتر از زلزله. بنیان سوز و ویرانگرتر از زلزله. حالا پرسش از آمار بازسازی و پاسخ مسئولان هر شکل و رنگی که پیدا کند، بالاخره به فرجام و انجامی می رسد. اینجا پرسش جدید و اساسی تری در میان است. به راستی پدیده ی « روستاییان فصلی »‌ آیا شیوه ی جدید معیشت در کشور است؟ کدام غفلت ها و بی تدبیری ها و بی توجهی ها چنین پدیده ای را شکل داده است؟ چه کسانی باید پاسخگوی این موضوع باشند؟ به راستی آیا «‌ روستاییان فصلی » معضلی اجتماعی همچون « حاشیه نشینی»، نیست؟

روستاهای ما روز به روز از جمعیت خالی می شوند و به این روز می افتند و کد رهگیری این همه فروکاست حیات روستایی در قره داغ به عامل « مهاجرت » می رسد. به راستی چرا مردم منطقه، سرزمین آبا و اجدادی شان را ترک می کنند؟ آیا دنبال آن چیزی نیستند که باید در موطن مادری شان می داشتند؟ آیا تمرکزگرایی و رشد نامتوازن در کشور و البته توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات در سطح کشور و استان، عامل این مهاجرت بنیان سوز نبوده است؟ و...

 روستای چئراغلی / زمستان 1388

کلاس دوم ابتدایی / رضا، کنار صندلی خالی پسرعمویش جعفر / 12 دی ماه 1388

جعفر خضوعی

برگرفته از: قاراداغ نیوز

یوسف علی بیگ دومین شاعر پر آوازه قشقایی


یوسف علی بیگ دومین شاعر پر آوازه قشقایی


یوسف علی بیگ دومین نام پر آوازه ی تاریخ شعر غنایی دوره نوین ادبیات قشقایی است. فرم و محتوی را در خدمت می گیرد و با اخذ قوت و الهام از روحیه ایل سرفراز خود لب به سخن می گشاید و در بیان اندیشه و علائق خود به "سلطان"(معشوقه اش ) حرف آخر را اول میزند .

قورخو یوخوم سلطا نیندان خانسندان
الیمی اورمم یار داما نیندان
بی نوا یوسف خسرو قا نیندان
هنوز اق الرن نگاری چومندر

یوسف علی بیگ یا به تلفظ قشقایی ها "حوسوب علی بی"فرزندخسرو بیگ قره قانلو شاعر قشقایی با تلخص شعری "یوسف خسرو"از تیره قره قانلو طایفه دره شوری بوده است تیره ی قره قانلو به دو بخش دره شوری و عمله تقسیم شده اندیوسفعلی بیگ در جوانی میرزا و منشی حاجی باباخان، کلانتر طایفه دره شوری بوده است .عشق ناکام او به سلطان دختری از وابستگان دستگاه کلانتر دره شوری باعث جدایی او از این طایفه و هجرت به طایفه عمله شده است.او زیباترین غزلهای عاشقانه را به یاد این عشق به یادگار گذاشته است.
عشق یوسف علی بیگ یگ عشق زمینی و رئالیستی است و اشعار او جلوه این عشق زمینی و حقیقی است.اشعار او ویژگی خاصی دارد از جمله این که سنت شکن است و همین سنت شکنی او است که او را از وصل یار محروم میکند.
سال تولدش معلوم نیست اما سال وفاتش را بین سالهای 1325_1322هجری قمری حدس می زنند وی در مسافرت به دهاقان فوت کرده است و در قبرستانی درگردنه ی آستانه در مسیر وردشت ، سمیرم به دهاقان مدفون است .

منبع:نشریه قره قاج سال اول شماره دوم

گل ای ساقی! دولدورجام-ی مستانا

دولدور جامی گـؤرم یاردان نه سؤیلر؟

بو غریب ائلکــده ده بو غمــــــخانا دا

گؤرم رنگی لاله زار دان نه ســــؤیلر؟

او یئـــــری کــــــی یار اؤزونـو بزردی

آغ بوغـــــازا لعــــل و مرجان دوزردی

 

ادامه مطلب ...

استاد یعقوب ظروفچی نین تراختور ماهنیسی

تبریزسسی: گونئی آزربایجانین آدلیم صنعتچی سی استاد یعقوب ظروفچی سون زامانلاردا تراختور تیمی حاقدا بیر ماهنی اوخویوب. بو بو گؤزل ماهنی دا استاد ظروفچی تراختورون آزربایجان کیملیگینه دایانماسینی گؤزه ل سؤزلرله ایفا ائدیر.

بو ماهنی نی تبریزسسی دوشرگه سینده ایزله مک اوچون بورایا کلیک ائدین

ادامه مطلب ...

نواختن تار آذربایجانی از طرف یونسکو

نواختن تار آذربایجانی از طرف یونسکو 

به عنوان میراث فرهنگی غیرمادی بشر ثبت شد



تبریز سسی: یونسکو هنر نواختن تار آذربایجانی را به عنوان میراث فرهنگی غیرمادی بشر ثبت کرد.

به گزارش اؤیرنجی سسی و به نقل از خبرگزاری ترند، کنفرانس حفاظت از میراث فرهنگی و غیرمادی بشر از ۳ تا ۷ دسامبر در شهر پاریس فرانسه برگزار خواهد شد.

در این کنفرانس لیست میراث غیرمادی و فرهنگی ارائه شد و هنر نواختن تار آذربایجان به عنوان میراث فرهنگی غیرمادی بشر ثبت شد.

گفتنی است در سالهای پیش هنر موغام آذربایجان، هنر آشیق آذربایجان، عید نوروز و همچنین فرش آذربایجان از طرف جمهوری آذربایجان در لیست میراث بشری یونسکو ثبت شده بودند.

وبلاگ قشقاییهای شاهین شهر


قشقاییهای شاهین شهر در قالب هیئت حضرت ابوالفضل(ع) قشقاییهای شاهین شهر به مدت ده روز در رثای قافله سالار دشت کربلا و یاران باوفایش عزاداری کرده و گریستند.

حضور مؤثر و جدی بزرگواران قشقایی و اظهار ارادت به ساخت مقدس حضرت امام حسین(ع)، نشان از وابستگی افراد ایل قشقایی به دین و مذهب است که در طول تاریخ به منصه ظهور رسیده است. با توجه به اینکه برنامه مذهبی و فرهنگی جدی در پیش داریم از کلیه عزیزان قشقایی در شاهین شهر تقاضامندیم نظرات و پیشنهادات خود را در این سایت اعلام نمایند و در صورت ارائه شماره تلفن با آنها تماس حاصل خواهد شد.

جا دارد از حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا سیدنورالدین حسینی «چشم و چراغ ایل قشقایی» که این جلسات به برکت حضور روحانی ایشان تشکیل شد صمیمانه قدردانی و سپاسگزاری نموده و از خداوند بزرگ برای آن بزرگوار تقاضای سلامتی و طول عمر باعزت داریم.


وبلاگ قشقاییهای شاهین شهر:http://qashqaei.blogsky.com/

ادامه مطلب ...

در منطقه ورزقان زلزله‌زده‌ای که چادر نشین باشد نداریم

 آقای نیکزاد در یک گفتگوی رادیویی تأکید ‌کردند که "در منطقه ورزقان زلزله‌زده‌ای که چادر نشین باشد نداریم و هر خبرنگاری ادعایی مبنی بر این موضوع دارد بیاید ما بلیط بگیریم برود خودش ببیند." آقای نیکزاد آمارتان غلط است، هنوز هم در ورزقان هستند روستاهایی که مردمش در چادر‌های سفید پارچه‌ای و یا در آغل‌های ساخته شده برای احشام زندگی می‌کنند؛ البته افراد خوشبخت‌تری هم هستند که چادرشان در کنار کانکس‌های بدون پنجره و خانه‌های نیمه تکمیل شده برپاست و لااقل از یک طرف سوز باد استخوان سوز سرمای کوه‌های آذربایجان به چادرهایشان نمی‌خورد.


ادامه مطلب ...

تاریخچه:برنو

تاریخچه:برنو کوتاه- دیگر کمتر کسی هست که با این تفنگ افسانه ای در ایران آشنا نباشد .یکی از بهترین تفنگهای گلوله زنی جهان .برای اولین بار در سال 1898 در آلمان بوسیله کارخانه Mauser ساخته شد و کمی بعد تقریبا سر از گوشه کنار جهان و تقریبا تمام جنگهای جهان دراورد.در کشور ما هم این سلاح به سلاح اول عشایر ایران و بویژه قشقایی ها که در ان زمان ارتش نیرومندی را در جنوب تدارک داشتند تبدیل شد و خیلی زود جای خودش را باز کرد .در اوایل دوره پهلوی اول تفنگ های ارتش ایران عموما از تفنگ انفیلد انگلیسی و تفنگ موسین ناگات روسی( در ایران به نام نوغان, نوقان شناخته شده بود) تشکیل شده بود .احتمالا با توجه به اینکه ایران همسایه هر دو قدرت بود این جالب نبود که سلاح رسمی ارتش به این دو قدرت وابسته باشد با توجه به کیفیت خوب این سلاح به عنوان سلاح رسمی کشور برگزیده شد .سفارش ساخت این سلاح به کارخانه Mauser که در شهر Brno در کشور چک اسلواکی داده شد,در چک نیز علاوه بر آلمان تولید میشد. بخاطر محل کارخانه که در شهر برنو بود این تفنگ در ایران بنام تفنگ برنو شناخته شده است .

تولید و رواج در ایران:بعدها در سال 1940-19439 به بعد ایران با وارد کردن خط تولید این سلاح ,تولید این سلاح را در ایران ادامه داد که درسه مدل تولید میشد: این مدلها معروف به برنو بلند و متوسط و کوتاه می باشد. برنو کوتاه یا کارابین و یا توپخانه محبوبیت زیادی در بین ایل بزرگ قشقایی پیدا کرد بعلت کوتاه بودن لوله؛ بسیار مناسب برای شلیک با یک دست از روی اسب بود. تولید برنو تا بعد از جنگ جهانی دوم هم ادامه داشت تااینکه نهایتا این تفنگ با تفنگ آمریکایی M1 و بعد ها G-3 جایگزین شد.لازم به ذکر است که برنوی تولیدی ایران یکی از بهترین کیفیت ساخت را در جهان نسبت به بقیه مدل های این اسلحه در جهان داشت ,حتی بهتر از مدل چک! امروزه این مدل که بنام Persian Mauser در دنیا معروف است ,که در ایران به نام برنوی رضا شاهی نیز گفته میشود ,طرفداران و خریداران زیادی در بین اسلحه دوستان و شکارچی ها و کلکسوینرهای جهان دارد.

قشقایی ها و برنو:این اسلحه به نوعی نماد, در میان ایل قشقایی تبدیل شده و وارد ادبیات محلی1شده ..شعرهای زیادی در مورد برنو در میان عشایر وجود دارد حتی روی سنگ قبرها.عشایر و شکارچیان هیچ سلاح دیگری را بعد از این همه سال به این برنوهای قدیمی ترجیح نمیدهند اگر با فرهنگ این مناطق آشنایی داشته باشید میدانید که چه جایگاهی این اسلحه در آن مناطق دارد.کمتر خانه ای است که یک یا چند برنو در آن نباشد. مهارت تیراندازی قشقایی ها با این سلاح بقدری بالاست که در هنگام حرکت اسب و با یک دست و بدون نشانه گیری کامل هدف را با اولین شلیک مورد اصابت قرار میدهند .کاری که از عهده زبده ترین تک تیراندازان ارتش های جهان با تفنگ های امروزی خارج است.تلفات ارتش شاهنشاهی در زمان رضاشاه و پسرش در جنگ با شورش عشایر استان فارس(قشقایی ها) و هم چنین جنگ انگلیسی ها با قشقایی خود شاهدی بر این مدعاست.انگلیسی ها هم در جنگ جنوب با قدرت تیر اندازی و هدف گیری قشقایی ها چنان حیرت زده شدند که سران حکومت همان دوران مجبور به بیان این مطلب شدند که قشقایی ها کمر ما را شکستند .اهمیت این اسلحه در ایلات قشقایی به حدی است که آن را با ناموس خود مقایسه می کنند و از احترام و ارزش به خصوصی برخوردار می باشد .


1-یک برنو در دست و یک برنو در آغوش

با تشکر از ارسال کننده اصل متن:حسین مردانلو


برچسب‌ها: قشقاییتفنگبرنو

ادامه مطلب ...

پیروزی قهرمانانه ی تیراختور مقابل پرسپولیس


پیروزی قهرمانانه ی تیراختور مقابل پرسپولیس؛ درخشش ستارگان سرخ در آسمان آزادی تهران

Tiraxturfans.Com. سرخهای آذربایجان در یک نبرد قهرمانانه و در حضور خیل عظیم عاشقان آذربایجان، برای دومین فصل متوالی موفق به تحمیل شکست بر پرسپولیس پرمدعا شدند.

تیراختور که انبوه هوادارانش را حامی خود می دید که به واقع پرسپولیس را در خانه اش میهمان خود نموده و با شور و حال وصف ناپذیرشان استادیوم آزادی را به لرزه درآورده بودند مسابقه را با برتری نسبی خود آغاز نموده و با بازی تاکتیکی و با برنامه ی خود رفته رفته قدرت خود را بر حریف دیکته نموده و در دقیقه 12 مسابقه ارسال پشت دفاع مهدی کیانی با سایش به سر محمد ابراهیمی در اختیار نیلسون، دروازه بان پرسپولیس قرار گرفت تا پرسپولیس متوجه باشد که روز آسانی در پیش نخواهد داشت. در دقایق باقیمانده ی نیمه ی اول با آنکه توپ و میدان در اختیار تیراختور بوده و چند موقعیت نسبتاً خطرناک نیز روی دروازه ی حریف خلق گردید و پرسپولیسیها نیز در چند صحنه ی معدود خطرناک ظاهر شدند اما تلاش دو تیم ثمری در برنداشت تا با تساوی 0-0 به رختکن بروند. از نکات قابل توجه نیمه ی اول، طبق تصمیم قبلی درآورده شدن پیرهنهای هواداران تیراختور در دقیقه ی 20 مسابقه به نشانه ی اعتراض به وضعیت اسفناک زلزله زدگان قاراداغ آذربایجان، که بدون سرپناه در درون چادرهای گسترانده شده بر روی زمین سفت و سخت در حال مبارزه با سرما و برف و بوران بیرحم منطقه می باشند بود که هواداران با شعار «اهر هئریس ورزیفان، تورکون اولوب باغری قان»، «اهر هئریس ورزیفان، آرخانداییق هر زامان» و «اهر هئریس ورزیقان، اوشویور آذربایجان» و سایر شعارهای اصیل آذربایجانی خود ضمن همدردی مجدد با مصیبت دیدگان زلزله ی ویرانگر آذربایجان، اعتراضشان را نیز به امداد رسانی ضعیف و سر و سامان داده نشدن به موقعشان اعلام نمودند.

تیراختور نیمه ی دوم را با آهنگ تهاجمی بیشتری آغاز نموده و از همان لحظات آغازین این نیمه تلاش نمود که با پیدا نمودن منفذهای دفاعی حریف، بهدروازه اش یورش ببرد و در شرایطی که غلغله ی هواداران قرمزپوش هر لحظه بیشتر شده و بیرقهای سرخ لحظه ای از اهتزاز باز نمی ایستادند پس از به هدر رفتن چند موقعیت خطرناک، در دقیقه ی 76 پاس دقیق و فنی احسان حاج صفی، مهدی سیدصالحی را در موقعیت تک به تک با دروازه بان حریف قرار داد و این مهاجم با تجربه با چشمانی باز توپ را به تور دروازه ی تیم دردانه ی پایتخت چسباند تا استادیوم به حد انفجار برسد. تیراختور در دقایق باقیمانده نیز فرصت گشودن بیشتر دروازه ی حریف را داشت اما ضمن داشتن نیم نگاهی به دروازه ی آن، بیشتر به اداره ی بازی پرداخته و پس از سپری شدن دقایق نفسگیر انتهایی بازی و وقتهای تلف شده که پرسپولیسیها جهت دستیابی به گل تساوی تلاش می نمودند با سوت سعید مظفری زاده، هزاران هوادار حاضر در استادیوم و میلیونها بیننده ی تلویزیونی غرق در شور و شادی شده و فاتحان یکبار دیگر ضمن پایکوبی در استادیوم آزادی تهران، با شعارهای اصیل آذربایجانی خود با آرمانهای ملت آذربایجان تجدید میثاق نمودند.      

این مسابقه از جهات بسیاری یک بازی ویژه برای شیفتگان تیراختور بود و هواداران با حضور عاشقانه ی خود هم بازی را برده و هم با میهمان نمودن حریف در خانه ی خود یکبار دیگر بر پرطرفدارترین تیم بودن سرخهای آذربایجان صحه گذاشته و البته با خلق صحنه هایی زیبا و شعارهای ناب آذربایجانی خود، با قدرتی تمام از هویت و هستی خود دفاع نمودند. 

پورتال هواداران تیراختور ضمن تبریک این پیروزی غرور آفرین به آحاد ملت قهرمان آذربایجان، برای تیم محبوب آذربایجان در ادامه مسابقات حساس فصل و همچنین بازیهای لیگ قهرمانان آسیا آرزوی موفقیت می نماید.

بیر گون شهرضادا - اصفهان

*قشقایی  بیر گون شهرضادا*
ادامه مطلب ...

پرسپولیس-تیراختور؛ گرگهای سرخ با شعار «همه با هم برای قاراداغ آذ

Tiraxturfans.Com. از آخرین مسابقه ی تیراختور در استادیوم آزادی تهران در روز جمعه، یازدهم آذر 90 که سرخهای آذربایجان پس از قریب به 40 سال، در یک بازی به یاد ماندنی با نتیجه ی 1 بر صفر موفق به شکست پرسپولیس پرمدعا شدند دقیقاً یکسال می گذرد و البته آنچه که شیرینی این برد را ماندگارتر نمود تحمیل سنگین ترین شکست تاریخ بازیهای دو تیم و فصل یازدهم بر پرسپولیس در مسابقه ی برگشت در روز پنجشنبه، هفتم اردیبهشت 91، که در در یکی دیگر از حماسی ترین روزهای استادیوم سهند با پیروزی 4 بر 1 ارتش سرخ آذربایجان به اتمام رسید بود و اکنون در فصل دوازدهم دوباره هیجان یک مسابقه ی داغ و مهیج خیل عظیم هواداران دو تیم را فرا گرفته است. گرچه نتیجه ی این بازی برای طرفین دارای اهمیت شایانی می باشد علی ایحال بازیهای تیراختور با سرخابیهای تهران همواره صرفنظر از جایگاهشان در جدول رده بندی در کانون توجه اصحاب فوتبال کشور و البته میلیونها هوادار تیراختور بوده و چیزی که حرارت این بازیها را که از آنان بعنوان «ال کلاسیکوی ایران» نیز یاد میشود تا حد نقطه ی جوش فراتر می برد تقابل مکتب فوتبال تهران و آذربایجان بطور عام و مهمتر از آن برخورد دو هویت «فارسی» و «تورکی» بطور خاص می باشد که در فوتبال جهان نمونه های فراوانی از چنین بازیها و تیمهایی که بعنوان سمبل هویت یک منطقه ی خاص شهره می باشند را می توان نام برد که «مسابقه ی ال کلاسیکوی اسپانیا» بین تیمهای رئال مادرید و بارسلونا مشهورترین بازی از این دست و «بارسا» بعنوان پرچمدار «هویت خواهی» و «آزادیخواهی» ملت کاتالان سرآمد چنین تیمهایی می باشد.  

بدون شک تیراختور پس از رهایی از طلسم گریزناپذیر 8 ساله ی لیگ دسته ی اول، در چهار دوره ی حضور خود در لیگ برتر ایران به پشتوانه ی اقیانوس عظیم هوادارانش پیشرفت زاید الوصفی نموده و به رغم آنکه شایسته ترین تیم جهت تسخیر لیگ یازدهم بود اما چوب لای چرخ کردنها، حق کشیها و ظلم های پنهان و آشکار، علی الخصوص مسائل بوقوع پیوسته در آن خیمه شب بازی مفتضحانه ی روز یکشنبه، نهم بهمن 90 که در سرما و کولاک تبریز با هنرنمایی روسیاهانه ی محسن ترکی، باخت مقابل آبیهای تهران بطور ناجوانمردانه به آن تحمیل شد، مانع از ایستادن آن بر سکوی اول فوتبال ایران شده اما علیرغم قهرمان نشدن صوری، «قهرمان دلها» لقب گرفت که ارزش و اهمیت آن برای عاشقانش بسیار فراتر از «قهرمانی پوشالی» در لیگی که زد و بندها و مسائل پشت پرده ی آن گاهاً به نحو چندش آوری خود را بروز می دهند می باشد و اکنون تیم محبوب آذربایجان که باز هم رقابت تنگاتنگی جهت قهرمانی با تیمهایی مانند استقلال و سپاهان دارد، با انگیزه ای سرشار از ایمان به موفقیت، در اندیشه ی گام گذاشتن به میدان فوق العاده حساس دیگری می باشد که شور و هیجان حاکم بر آن علیرغم گنجانده شدن ظاهری در ظرف فوتبال، حکایت از حرفهای ناگفته ی بیشماری می نماید.       

هر قدر عقریه های ساعت به زمان سوت آغاز بازی حساس با پرسپولیس نزدیکتر میشوند لحظه به لحظه بر شور و اشتیاق شیفتگان تیراختور نیز افزوده شده و پرچم های سرخ که بیرق عدالتخواهی و هویت خواهی ملت آذربایجان می باشند خود را مهیای اهتزاز در آسمان آزادی تهران می نمایند. در این روز همه با هم از اطراف و اکناف ایران گرد هم خواهیم آمد تا باری دیگر دست در دست همدیگر با زمزمه نمودن نوای عاشقانه ی برآمده از عشق به سرزمین مادریمان، هستی مان را فریاد زده و در دقیقه 20 مسابقه با درآوردن پیرهن های خود و با شعارهای «اهر، هئریس، ورزیقان .... آرخانداییق هر زامان» و «اهر هئریس، ورزیقان .... اوشویور آذربایجان» یکبار دیگر به جهانیان نشان دهیم که امروز قاراداغ قلب تپنده ی ملت آذربایجان و سایر تورکان ایران بوده و هیچگاه و تحت هیچ شرایطی مصیبت زدگان زلزله ی ویرانگر قاراداغ آذربایجان که در چادرهای گسترانده شده بر روی زمین سفت و سخت، در شرایطی که در جدالی سخت با برف و بوران و سرمای بیرحم منطقه قرار دارند، چشم انتظار دستان یاریگر هموطنان خود می باشند فراموش نخواهند شد.   

میعادگاه عاشقان: دوشنبه، سیزدهم آذر 91، ساغت 17:30، استادیوم آزادی تهران با شعار «همه با هم برای قاراداغ آذربایجان».

«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست».