5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

آهنگ جدید (هنوز الممیشم قرمی گیمیشم)از شمشاد اسدی


آهنگ جدید (هنوز الممیشم قرمی گیمیشم)از شمشاد اسدی

جهت دانلود روی لینک زیر کلیک کنید و ...

http://www.zshare.net/audio/7103135178999299/

 




















http://www.qashqai.iranblog.com/

موسیقی در استان فارس

موسیقی در استان فارس

 

 

موسیقی قشقایی

در قسمت قبل به 

بازی ها و ورزش های سنتی استان فارس  پرداخته شد اینک در ادامه می خوانیم...

در ایل قشقایی سه گروه موسیقی دان وجود دارد: عاشق ها، چنگیان و ساربانان.

 

عاشقان قشقایی: عاشقان قشقایی از مناطقی مانند قفقاز و شیروان به استان فارس  مهاجرت کرده اند و از این رو ترک زبانند. ساز اصلی آنها «چگور» است اما از سه دهه پیش «تار» جای آن را گرفت و اکنون کمانچه ساز اصلی آنها است. عاشق ها به دلیل شرایط سخت زندگی، بیشتر در شهرها زندگی می کنند و ارتباط چندانی با ایل ندارند. بسیاری دیگر نیز به دلیل تنگدستی در روستاهای دوردست و آبادی های اطراف شیراز زندگی می کنند و بدین ترتیب بسیاری از آهنگ های آنها فراموش شده است.

عاشق ها معمولاً داستان های طولانی را توأم با ساز و آواز ارائه می کنند. از آهنگ های قدیمی عاشق ها می توان از «سحرآوازی»، «جنگ نامه» و از آهنگ های متداول امروزی از «کوراوغلی»، «محمود و صنم»، «هلیله و خسرو» و «بیستون» نام برد.

 

چنگیان: موسیقی قوم قشقایی در میان «چنگیان» رایج است. آنها نوازندگان «کـُرنا»، «ساز» و «نقاره» هستند. این هنرمندان معمولاً در عروسی ها و سایر جشن ها می نوازند. چنگی ها نیز مانند عاشق ها از مردم محروم و زحمتکش ایل هستند. چنگیان نمایانگر موسیقی متداول طایفه ی خویش هستند و نواهای آنها، پیچیدگی و دشواری نواهای عاشقی را ندارد و آینه تمام نمای موسیقی عامیانه به شمار می رود.

 

ساربانان: ساربانان آهنگ های قومی ایل را با «نی» می نوازند. «نی» در میان مردم ایل، سازی قدیمی و شناخته شده است. ترانه های عاشق ها و چنگیان به زبان ترکی قشقایی است ولی ساربانان با زبانی غیر از آن یعنی «کوروشی» می خوانند که شبیه زبان پهلوی است. در میان آهنگ های مخصوص ساربانان می توان از «گدادارنما» که در وصف شترهای در حال حرکت است، نام برد. بخش قابل توجهی از موسیقی ایل قشقایی را «لالایی» تشکیل می دهد که در میان مادران ایل معمول است.

در ایل قشقایی آهنگ هایی وجود دارد که آنها را در هنگام کار اجرا می کنند ومعروف ترین آنها عبارت اند از: سحرآوازی، جنگ نامه و موسیقی هایی که برای برنج کوبی، راندن گله و دوشیدن احشام نواخته و خوانده می شود.


http://www.qashqai.iranblog.com/

استقلال تهران-------لوگوی تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز

استقلال --- تراکتورسازی

جمعه 25 دی،  ۱۳۸۸

ساعت 15:15

ورزشگاه آزادی تهران

پخش زنده از شبکه های سهند و سه

http://trakhtorfans.com/?p=423&cpage=2#comment-980

بی تابی هواداران آذربایجانی برای بازی استقلال لحظه ای که متولد

بی تابی هواداران آذربایجانی برای بازی استقلال



لحظه ای که متولد شدم پا در خاکی نهادم که بعد ها متوجه شدم چه مردان بزرگی را به خود دیده است.

چه شاعر ها، چه جنگجو ها، چه سیاستمدار ها…چه مردان پاکی که همه از این خاک به پا خواسته اند و با باک غریبه بوده اند. اما چرا دیگر نقاط دنیا چنین مردان پرآوازه و زنان شیر زنی را به خود ندیده است! جواب سوال من در خاکی نهان شده است که این مردان دست به زمینش گذاشته و برخواسته اند. خاکی که چنین مردانی را پرورانده بی شک دگر خاک نیست و از طلا هم زرتر است. این دیار نامش آذربایجان است.

خدایا اگر بخواهی مرا از نو بیافرینی بازهم میخواهم ترک باشم. به زبانی سخن بگویم که این مردان سخن گفته اند. به طریقی پا گذارم که این مردان مرید آن طریقت بودند. خدایا ساده بگویم. من نه شهریارم نه ستارخان. نه زر دارم نه زور. در خیالم نه جنگ است نه سنگ. اما تا جان در بدن و عقل در سر دارم نام جایی را فریاد خواهم زد که عشقش مرا زنده نگه داشته است. هر کجای دنیا باشم، با هر که باشم،غنی باشم یا فقیر، اگر زنده باشم، فریاد خواهم زد. یاشاسین آذربایجان

عطا نیکروان

با تشکر ازSehend Tebriz

http://trakhtorfans.com/?p=409#comments


درخشان : بازی زیر فشار اینهمه تماشاگر سخت است

درخشان : بازی زیر فشار اینهمه تماشاگر سخت است



سرمربی تیم فوتبال پیکان قزوین پس از باخت یک بر صفر مقابل تراکتورسازی تبریز ، گفت: بازی زیر فشار تشویق های بی امان این همه تماشاگر، برای هر تیمی سخت است.

به گزارش ایرنا، “حمید درخشان” در مصاحبه پس از بازی در جمع خبرنگاران افزود: البته فوتبال همین است و فشار تماشاگران قسمتی از یک فوتبال حرفه ای است.
وی با اشاره به جریان بازی در دو نیمه، اضافه کرد: تیم ما در ۴۵ دقیقه اول با کاهش فشار تماشاگران و ارایه یک بازی خوب، نتیجه قابل قبولی گرفت اما، در نیمه دوم و روی اشتباه فردی دفاع چپ تیم و دادن یک ضربه پنالتی به تیم تراکتورسازی، نتیجه را واگذار کردیم.
درخشان گفت: اگر ضربه پنالتی به ثمر نمی رسید بازی با نتیجه مساوی که عادلانه نیز بود، به پایان می رسید.
وی با اشاره به نحوه داوری این بازی و اعلام رضایت از آن، گفت: البته داور بازی روی یک صحنه بر روی جهانگیر عسگری اشتباه کرد که به نظر من پنالتی بود.
درخشان همچنین دلیل شکست تیمش را در اختیار نداشتن چند مهره کلیدی عنوان کرد و گفت: اگر ما در این دیدار میثم رضا پور و ایمان رزاقی را در ترکیب داشتیم شاید با دست پر از تبریز برمی گشتیم.
وی افزود: این رسم فوتبال است که در برخی موارد بازی عادلانه تمام نشود و نتیجه دیدار تراکتور و پیکان نیز از آن موارد خاص بود.
سرمربی تیم پیکان در پاسخ به این سووال که آیا تراکتورسازی در هر دو بازی رفت و برگشت تیم برتر بوده، خاطر نشان کرد: اگر در جریان بازی تراکتورسازی تبریز ۲۰ موقعیت داشت و پنج گل به ثمر می رساند آن موقع می توانستید بگویید که تراکتورسازی تیم برتر بود، در صورتی که این چنین نبود.
سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز نیز با تقدیم این پیروزی به “حسن آذرنیا” گفت: تیم ما از هر نظر مستحق پیروزی در این دیدار بود و ما با تلاش جمعی به این پیروزی دست یافتیم.
فراز کمالوند افزود: موقعیت های ما به مراتب بیشتر از پیکان قزوین که اصلا موقعیت نداشت و یک بر صفر حداقل نتیجه ای است که می بایست در این دیدار رقم می خورد.
وی با اشاره به اتفاقات اخیر در تیم تراکتورسازی و همچنین نبود یار کافی در تیم، خاطر نشان کرد: این نتیجه با توجه به کاستی ها، یک نتیجه قابل قبول است و آنچه برای تراکتورسازی مهم بود سه امتیازی بازی بود که به دست آوردیم.
دیدار تیم های فوتبال تراکتورسازی تبریز و پیکان قزوین از هفته بیستم رقابت های لیگ برتر، با نتیجه یک بر صفر به سود تراکتورسازی پایان پذیرفت.
تراکتورسازی هم اکنون با ۳۲ امتیاز از ۲۲ بازی در رده هفتم جای دارد.

منبع: ایرانا

بو گونون اویونی

------

تراکتورسازی --- پیکان قزوین

یکشنبه 20 دی،  ۱۳۸۸

ساعت 15:00

ورزشگاه یادگار امام تبریز

پخش زنده از شبکه سهند

گزارش لحظه ای در سایت

تراختور ، صدای خفته یک ملت

تراختور ، صدای خفته یک ملت

 

(لطفا با لحن یک کودک پنجم دبستان بخوانید)


ارک قالاسی - فرزاد قنبری اسم من علی است. من یازده سال دارم و در یکی از روستاهای دورافتاده ی آذربایجان زندگی می کنم. روستای ما از تبریز 160 کیلومتر فاصله دارد. من طرفدار تراکتورسازی هستم. من خیلی به تبریز رفته ام. درسته سنم کم است ولی خیلی از بازیهای تراکتور را از نزدیک تماشا می کنم. ورزشگاه ما هم مثل ورزشگاه اصفهانی ها خیلی از شهر دور است. ولی ورزشگاه ما هیچ وقت خالی نمی ماند. در ورزشگاه ما هیچ کس فحش نمی دهد.

آقا معلم هم می گوید فحش بد است. من از فحش دادن بدم می آید. ولی وقتی بازی تراکتور مقابل سپاهان را از تلویون تماشا می کردم شنیدم که اصفهانی ها به ما فحش می دادند. من ناراحت شدم و گریه کردم. در کتاب سوم دبستان دیده بودم که نوشته بود اصفهان با فرهنگ است. آقای فردوسی پور هم خیلی می گوید که هواداران اصفهان با فرهنگ هستند.

 از آقا معلم پرسیدم که چرا اصفهانی های با فرهنگ به ما فحش می دهند. آقا معلم گفت " علی جان ما در تورکی یک مثل داریم که می گوید: کئچلین آدین قویاللار زلفعلی!! بعدشم هرچی دارن از ما تورکها دارند ولی نمک می خورند و نمک دان می شکنند. اگر صفوی ها اون همه چیز واسشون نساخته بودند الان هیچی نداشتند." آقا معلم گفت صفوی ها تورک بودند.


من از آقای عنایت خوشم نمی آید. همه ی داوران آقای عنایت از تراکتور بدشان می آید. ولی همه می گویند که اشتباهات آنها عمدی نیست. من نمی دانم آیا در هشت بازی می توان سهوی به ضرر یک تیم سوت زد؟


من بابام را خیلی دوست دارم. بابام برای من خیلی زحمت می کشد. بابای من خیلی پیر است. خودش هم تیم تراکتور را خیلی دوست دارد. در بازی مقابل سپاهان هم به خاطر اشتباهات داوری سکته کرد. من باز هم گریه کردم. مادرم گفت اگر بابات بمیرد آقای عنایت مقصر است.


در بازی با استقلال چند نفر چند تا بطری پرتاب کردند. کار خیلی بدی کردند. من خیلی ناراحت شدم. آقای شریفی خواست ما را محروم کند. بعد ما را فقط خیلی جریمه کرد. هواداران بوشهری به ما فحش دادند. هواداران سپاهانی هم فحش دادند. ولی جریمه نشدند. آقای فردوسی پور هم نشان نداد. ولی بطری پرتاب کردن ما را هشت و سی هم نشان داد. حتی همه اهالی روستای کوچکی مثل روستای ما هم مثل همه ی آذربایجان هوادار تراکتور هستند. ولی آقای فردوسی پور می گوید استقلال و پیروزی از تراکتور پر طرفدارترند. بابام می گوید: در رگهای تورکها خون ستارخان جریان دارد و قسم می خورد که واقعا تراکتور 30 میلیون هوادار دارد.


من وقتی نماز می خوانم دعا می کنم که در بازی با استیل آذین داور خوب قضاوت کند. از خدا خواهش می کنم کاری کند داور پنالتی های ما را بگیرد. من خیلی ناراحت می شوم وقتی بازیهای تراکتور فشرده برگزار می شود. آخر وقتی بازیها فشرده برگزار می شود بازیکنها خیلی خیلی خسته می شوند و تیم خوب نتیجه نمی گیرد و عمو فراز ناراحت می شود. من عمو فراز را خیلی دوست دارم. اسم عمو فراز را تو همه ی کتاب هایم نوشته ام. بعضی ها می گویند عمو فراز خیلی برای مربی بودن کوچک هست. ولی بابام می گوید بزرگی به سن نیست به درک و شعور است که آقای کمالوند هم همشو دارد.


من روزنامه ها و تلویزیون را دوست ندارم. چون خیلی حسود هستند. اصلا دوست ندارند تیم تراکتور را در جاهای بزرگ و در آسیا ببینند. آخر اگر تراکتور در آسیا بازی کند نام ایران و فوتبال ایران افتخار می یابد که به آسیا نشان دهد که در ایران تیمی هست که همیشه 70 هزار طرفدار در ورزشگاه دارد. بابام می گوید هروقت کاری با ما دارند به ما می گویند مردمان با غیرت آذربایجان ولی هروقت که خرشان از پل رد می شود می گویند چون در ورزشگاه می گویید "یاشاسین آذربایجان" آدم های بدی هستید.


من دوست ندارم تراکتور سیاسی بشود. تراکتور هیچ وقت سیاسی نبوده است. ما فقط تیم خودمان را تشویق می کنیم. ما مثل بازی استقلال و استیل آذین بر علیه کسی شعار نمی دهیم. ولی به جای استقلال ما را جریمه می کنند. من وقتی تراکتور بازی را هم می بازد تراکتور را تشویق می کنم ولی نمی دانم چرا هیچ کس نشان نمی دهد. ولی وقتی استقلالی ها بر علیه تیمشان که صدر جدول است شعار می دهند همه نشان می دهند. من خیلی بچه هستم و شاید عقلم نرسد ولی فکر می کنم هوادار همیشه باید تیمش را فقط تشویق کند.


من از آقای عنایت خیلی بدم می آید. آقای عنایت تیم ما را بازنده می کند و می گوید سهوی بود. شاید راست بگوید آخر من خیلی بچه هستم و عقلم نمی رسد تا باور کنم که می شود در هشت بازی بر علیه تراکتور سهوا سوت زد. آقای عنایت سپاهان را خیلی دوست دارد. آخر داورها همیشه به سود سپاهان قضاوت می کنند.


در آخر می گویم که من تراکتور را اندازه ی بابام دوست دارم. و آرزو دارم که دیگر داورها بر علیه تراکتور سهوا ناداوری نکنند. چون که تراکتور افتخار آذربایجان است. من تراختور را خیلی دوست دارم.

http://arkqalasi.blogfa.com/post-1354.aspx