5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

5 میلیون هوادار تورک قشقایی تراختور

TIRAXTURUNQ 5 MILYON QAŞQAILI YARDIMÇILARI

آیا باید به نفهمیدن خود افتخار کنیم ؟

آیا باید به نفهمیدن خود افتخار کنیم ؟

خود آگاهی چیزی است که مرا دائما از مشغولیتهای دائمی که مرا قربانی خود کرده اند ، بیرون می کشد و به خودم فرا می خواند . من را جلو آینه قرار دهد تا خودم و ارزش های درونیم را بشناسم .

خودآگاهی بالاتر از آگاهی از فلسفه ، آگاهی از علم ، آگاهی ار صنعت  و . . . است ، کسی که دکترای فلسف دارد و روزی هزار بار هم خود را در آینه می بیند اصلا به خودش فکر نمی کند که بتوان خودآگاهی را برای او تعریف نمود ، این ها فقط تخصص نام دارند ، خودآگاهی یعنی چیزی که مرا به خودم معرفی کند ، مرا به خودم بنمایاند و متوجهم کند که من چقدر ارزش دارم .

هرکس به اندازه ی ایمانی که به خود دارد ارزش دارد . حال فکر کنید ما چقدر خودمان را ارزشمند می دانیم ؟؟؟

مگر ما شرقی ها ، دنیای سومی ها ، ما مسلمان ها و ما ترکان چکار کرده ایم و با ما چکار کرده اند ؟؟ اول مذهبمان ، ادبیاتمان ، زبانمان ، فکرمان ، گذشتمان ، تاریخمان و اصلا نژادمان را و همه چیزمان را چنان تحقیر کرده اند ،  ما را بقدری آدمهای دست دوم حساب کرده اند که ما نشستیم خودمان خودمان را مسخره کرده ایم و مسخره می کنیم !

دیگر وقتی کسی به ما جک می گوید ما خودمان هم از روی حقارت و کوچکی به او می پیوندیم و زبان ، ادبیات و ناموس خودمان را به تمسخر می گیریم . . . و از طرفی خودشان را آنقدر برتر و بالاتر و عزیز تر نشان داده اند که ما برای بزرگ شدن ، برای اینکه خود را روشن فکر نشان دهیم تازه به زبان آنان صحبت می کنیم و کروات می زنیم ، کت و شلوار انگلیسی می پوشیم و تازه حرکت راه رفتن آنان را تقلید می کنیم و به راستی این کار هایی که ما انجام می دهیم اصلا کار انسان است ؟ آیا حیوانات خود را آنقدر ذلیل می شمارند که ما خود را میشماریم ؟

حتی تحصیل کرده ی ما از اینکه زبان مادری خودش را از یاد برده ، از اینکه به جامعه ی انسانی خودش ، از اینکه تاریخ خودش را نمی داند ،  افتخار می کند این همه خریت ؟؟؟  آخر خریت هم نمی شود گفت که به خر توهین می شود ،‌ آخه آدم اینقدر در بی شعوری افتخار بکند ؟؟؟

خیلی عجیب است طرف نه اینکه در یاد گرفتن زبان فرنگی افتخار بکند ، بلکه در از یاد بردن زبان مادریش افتخار می کند ، آخه کجای دنیا و در کدام علم گفته شده کسی که چیزی را از یاد می برد باید به نفهمتر شدنش افتخار کند کجای دنیا ؟؟؟ تا این اندازه  عاجز و ذلیل ؟؟؟

 بابا این که همان مانقورتیزم یا دیالکتیک سوردل است ، دیالکتیک سوردل همان دیالکتیک بچه است . بچه وقتی که مادرش اورا می زند ، تحقیرش می کند و با او دعوا می کند ، ناراحت است و برای رهایی از جور و جفایی که در حقش شده به دامان خود مادر پناه می برد تا از حمله ی مادر در امان بماند .

نژاد برتر ، قوم برتر ، ملت برتر و حتی آدم برتر برای اینکه برای اینکه قومی ، ملتی را به زیر قدرت ، یوغ و مهمیز خویش بکشد او را تحقیرش می کند .

به قدری مذهب ، تفکر ، زبان ، گذشته ، فرهنگ و همه چیزش را تحقیر می کند که او برای اینکه از مسیر تهمت ها و تحقیر های او ، از جایی که همیشه به وسیله او تحقیر می شود ، فرار کند ، به دامن خود او پناه می برد خودش را به شکل او در می آورد که دیگر در مسیر تهمت های او نباشد .

برای مثال وقتی در جمعی می نشیند و می بیند که به ترک ها جک گفته می شود آنقدر خود را حقیر و ناتوان می شمارد که از خود دفاع نمی کند و برای فرار از کسی که به او توهین می کند خود را همرنگ او می کند و این است آن خریتی که از آن سخن می گفتم باز هم حیف خر که بخواهیم این افراد را خر بنامیم !!!

مسلما نسلی ، آدمی و ملتی که خود را کوچک بشمارد کوچک هم هست . برای اینکه بتوانی دیگری را بصورت برده ی خود تسلیم کنی ، اول باید تحقیرش کنی ، به نحوی که خودش هم باور کند که از ذات و نژاد پست است ! آنگاه است که نتنها پستی برای او بد و چندش آور نیست ، بلکه با تمام آرزو و عشق و التماس ، می آید به بردگی تو و پناه می آورد به اربابی تو !!!

از زمان رضا قاطرچی ما هم به وسیله ی دولت های استعماری استحمار شده ایم و طوری تاریخ و تمدن و زبان و همه چیز ما را خورد کرده اند که خودمان هم باور کرده ایم که حقیریم و این حقارت برای ما به یک فلسفه ی وجودی تبدیل شده است . . . اما باید بگویم همانطور که در همه ی مکاتب انسانی نقل شده است و می شود ،  تمام انسان ها با هم برابراند و نژاد برتر وجود ندارد پس هیچ قومی حق ندارد دیگری را خوار شمارد .  اینکه به قومیت های ایرانی جک می گویند دقیقا از زمان رضا قاطرچی آغاز شده و ما دیگر نباید این اشتباه را انجام دهیم و خودمان نیز خودمان را تحقیر کنیم و این کاریست که برخی از ما انجام می دهیم و همین جا از شما خواهش می کنم که از این لحظه یه غیر انسانی بودن  این عمل فکر کنید و این کار را دیگر انجام ندهید !!!

البته برخی می نشینند و می گویند عیبی ندارد که مگه با یک جک گفتن چی میشه بابا ؟؟؟  در پاسخ این افراد باید بگویم که سیاست میگه  اگه خواستی به یکی جالدوز بزنی اول سوزن را امتحان کن ببین نمیفهمه بعد جالدوزه را بزن !

بله اول به خودت جک می گویی ، بعد به جای آنا از مامان استفاده می کنی تا به اسطلاح با کلاس شی ، بعد اعداد را به یک زبان دیگر می گویی و . . . تا نفهم شدن خود را تکمیل کنی . . .

اگر می خواهید قومی سربلند باشید نه به قومی توهین کنید و آن را حقیر بشمارید و نه این حق را به کسی بدهید که شما را تحقیر کنند و به شما توهین نماید . . .

نویسنده : کامران فریدونی کشکولی

 kamranfareidouni@yahoo.com

http://tqbd.org/?p=697#comments

واقعه شوم ایلم

بایقوش شب سکوت و خلوت شبانه ام را به سختی در هم می شکند .مگر کدام واقعه تلخ در انتظار زبان من چشم به آینده ای تیره بسته و نشسته ؟ اولدوزها چشمک می زنند آی زیر بلوت ها پنهان شده دوباره صدای بایقوش بلند می شود قورخو تمام وجودم را تسخیر می کند یاش چشمانم را در می نوردد .

گوزلریم به دور دست ها خیره شده انگار گون از پشت کوه ها سلام می گوید اما ….

گون هم آفتاب شده مثل آنام که مادر شده مثل دیلم که زبان شده . دوباره یاش بر گونه هایم جاری می شود اوره گیم می گیرد اللریم می لرزد تیرگی و تاریکی وایام می شود .

زبان و سپس هویتم از دست می رود و این همان واقعه شوم ایلم است .

نویسنده : فتانه مرادی قرقانی


qaşqay dilində urxun əlifbasinin işlənməsi

قسمت سوم: حجمی بودن زبان ترکی،الفبای اورخون، دلیل و نحوه کاربرد آن در زبان ترکی قشقایی




یا

ادامه مطلب ...

gunlərin adlari qaşqay dilində

اسامی روزهای تـرکی

آموزش:اسامی روزهای ترکی

گرداورنده:شهرام بدری

 در این پست اسامی روزهای هفته رو به زبان ترکی قشقایی گرداوری کردم که

مطمئنا واستون جالب خواهد بود

برخی از افراد اسامی روزهای هفته رو به ترکی نمی دونن که امیدوارم این اموزش

بتونه بهشون کمک کنه

به نظر من یادگیری این موارد واسه هر فردی که نام بزرگ قشقایی رو یدک میکشه

مورد نیاز هست 


اسامی روزهای هفته

تورکی گونلر آدلاری

  • یئلی گونو:شنبه
  • سوت گونو:یکشنبه
  • دوز گونو:دوشنبه
  • آرا گونو:سه شنبه
  • اود گونو :چهارشنبه
  • سو گونو:پنج شنبه
  • آینی گونو:جمعه

 

تشکر فراوان از همکاری اقای ارسلان میرزایی

http://shahrambadri.titrblog.com/post352.php

قشقایی پیغامه


         تاری ادینان باشلادیرام بو سو زومه   

    ایچریمدکه  سوز  یاندوریر  جگرمه


نه ایچه قرداش  ایراق  گدیرن  مندن     

دور  سن  یانوما  ،  ارالانما  مندن  


ییقیلیز وحدتمزه حفظ ادگ شعارده؟   

  دانوشماگدادور فقط دیلیمیز مهارته؟


نه  ایچه   اختلافلار بوقدر   اوخارودور  

    قشقاییدا  بیر  واحد رهبر  یوخودور



بو  قورد اغاجه  ایچردن  یمیش   در     

  ایزده  سالم  اما  ته  دن  مریض  در  


قشقایی ارالادان اختلاف و قدرت در   

    حسادت و تکبر خدمت  سوزلوگ  در



قرداشلار  واره  ییقیلیز بیربیر  یانونا  

     اخلاصوندان خدمت ادگ بلکه ال اویانا

                         


گنه قشقایی جان توتا اولا یگانا      

                                      قشقایی سرمشق اولا واره جهانا                                            

 http://qku.blogfa.com/post-35.aspx

şirin dilli anadan şaer furud cahangiri

شیـرین دیللی آنادان

شاعر:فـرود جهانگیری

گرداورنده:شهرام بدری

شعر بسیار زیبای "شیرین دیللی آنادان" از دوست عزیزم شاعر جوان و گرانقدر اقای

فرود جهانگیری هست

این شعر برای اولین بار توسط ایشون در کنسرت امین اقایی  سال 1384 در تالار

حافظ شیراز خونده شد

اقای جهانگیری هم اکنون در بوشهر کارمند اداراه راه هستند و یه کتابفروشی

هم دارند

شیرین دیللی آنادان

عهد ائدمیشم داها عشقدن آز دئیم

مجبور دیلم واری غملی سؤز دئیم

قلم سنده قولاق دوتوب یاز دئیم

محبتلی شیرین دیللی آنادان

اؤزو قشنگ سؤزو بللی آنادان

***

یاز تا دئیم من عرصه ی گلممیش

الفت رنگی صحبت بویی بیلممیش

غنچا گولوم هیچ بولبولا گولممیش

بیر سندینگ منه اؤرگدینگ گولمگی

شادلیقینان محنت فرقی بیلمگی

***

سن ننیمه غونچا گوللر باغلادینگ

نه ذوقونان منی یاخچی ساخلادینگ

آغلایاندا غمگین اولوب آغلادینگ

اویاق چاغی بالیشت ییغیب اوتوردونگ

یادماگ وقتی لالا دئیب یاتیردینگ

***

اول منه آنا دئمگ اؤرگدنگ

شیرین جاندان شکر سمگ اؤرگدنگ

آرام آرام ایچمگ یئمگ اؤرگدنگ

اؤز باغچانگدا گول گؤیردن سنیدینگ

غفلت اوخوسون اؤیاردان سنیدینگ

***

چوخ گئجه لر چیراغ اولدونگ باتمادینگ

یا آی تکین شام تا سحر یاتمادینگ

محبتینگ شمعین خاموش ائدمدینگ

فرق یوخویدو گون و گئجه یانینگدا

یاتماگ فطرت اولموش سنینگ جانینگدا

***

نیچه گون دیر کی من قیشی ساییرام

تا یاز گله بیر دسته گول قاییرام

هر باغچانینگ قونچا گولون آییرام

وئرم سنه منی یاخچی گؤیردن

گؤز یاشینی روان ائدن سوواردان

***

آخان سویانگ بیلمم هاردان آخمیشانگ

ایراق چؤلدن یا داغلاردان آخمیشانگ

ئیردن جوشوب یاکی قاردان آخمیشانگ

فقط سئیرم بیزیم چؤلدن گئدمینگ

ئیر اوزونده روان اولانگ باتمایانگ

***

اوجه داغانگ، هیچ باشینگا ال چاتمامیش

گونونگ چالان دمدن هنوز باتمامیش

تا ایشیقنگ اویاق فرود یاتمامیش

خزان چاغی یاشیل باشینگ من گوره م

باشیم قورام دامانینگدا جان وه رم

***

http://shahrambadri.titrblog.com/post325.php

اوشاقلار آی اوشاقلار

اوشاقلار آی اوشاقلار

بچه ها آی بچه ها

شاعر:ارسلان میرزایی

تصویر:سپیده کریمی فرد

بالاخره اولین کتاب شعر مخصوص کودکان قشقایی توسط شاعر فعال و زحمتکش ایل

اقای ارسلان میرزایی به چاپ رسید

تصاویر کتاب هم که مرتبط با ایل قشقایی هست رو خانم سپیده کریمی فرد کشیدند

اوشاقلار آی اوشاقلار قشقایی دا اَنگ اول کی اوشاق کیتابی چاپا چاتدی

اوشاقلار آی اوشاقلار

اوشـاقــلار آی اوشـاقـــلار

گلینـگ تــا بئــل باغــلایاگ

اؤزگـــه دیــلـی دؤشـونــده

تـورکـی دیلـی ســاخلایاگ

***
گنجشکه بیز قـوش دئره‌گ

آشنـــایــا تـانــیـش دئـره‌گ

ابـره بــولــوت سـؤیـله ره‌گ

بــارانــا یـــاغـیـش دئــره‌گ

***

خـرگـوشه دووشان دئره‌گ

مــوشـادا سیــچـان دئـره‌گ

لاک پشت اولـور تــوسبـاغا

بـیــز مــارا ایـــلـان دئــره‌گ

 ***

اوشــاقــلـار آی اوشــاقــلار

گلینـگ تـا بیــز سـوروشـاگ

آتــــامـــیـــــزدان، آنـــــــادان

تــــورکـــو دیــلــه دانیــشاگ

***

ســرمــایـــا ســوووق دئره‌گ

مــرغــــه ده تــــوووق دئره‌گ

تـــورمـاگ بـــاخـاگ ایــراقدان

نـــزدیــــکـــه یـــوووق دئره‌گ

 ***

ده‌وه دئــــــده‌گ شتــــــرا

سنـــگ دئمیـره گ کـوتورا

ســـؤز دئـیـه‌ره‌گ اوره‌گدن

تــا گـــوینــونـگـه اوتـــــورا

***

مـن اؤزگـه‌یـه جـان دئمم

آنـــامــــا مـــــامــان دئمم

بـــرف بیــلیــرم قـار اولــور

هئــچ کیـمــه یــالان دئمم

***

هنـــدونــه قـارپــیـز اولـــور

نـــعــنـــادا یــارپـــیـز اولـــور

آی هـئــچ زامان ماه اولمـاز

ســـتــــاره اولـــدوز اولـــور

 ***

بـورمـاغــا انگشـت دئمـــم

یـوموروغــا مشـت دئمــــم

اتـیـم تــؤکــولــور یـولـــداش

اَتیـمیـزه گــوشـت دئمــــم

***

اوشــاقــلار آی اوشــاقــلار

گلیــنـگ گــئـــدگ اوینـایاگ

بیـر _ بیر ایـنان جوش یئیگ

قـــازان تـکـیــن قـایـنـایــاگ

 

***

http://shahrambadri.titrblog.com/post310.php

شـعـر آخیـر زامان

شـعـر آخیـر زامان

شاعر:ارسلان میرزایی

گرداورنده:شهرام بدری

شعر زیبای "آخیر زامان" از شاعر موفق و بسیار عزیز اقای ارسلان میرزایی هست

این شعر از کتاب اوزاق یول هست که سال 1388 به بازار عرضه و با استقبال زیاد

هنر دوستان قشقایی روبرو شد

اقای ارسلان میرزایی، عمله از تیره طیبی که متولد سمیرم اصفهان و هم اکنون در

شهر زرقان فارس ساکن هستند

 

آخیر زامان

نازلی دلبـنر سندن آیری

شعـر و غـزل یـازا بیلمم

دیزلریمه قـونـوب سایری

داغ و داشی گزه بیلمم

***

داغلـار یاشیـل حـریـر اکمیش

هیجـران منیم بئلیم بوکموش

گؤرنگ نچون سورمه چکمیش

آلـا قـشـنــگ گـــؤزه بیلمـم

***

داردان آسـانک قوللاریمی

اوخدان بوسانک یولاریمی

دامـانـیـنـگـــدان الـریـمی

یوز قان اولسا اوزه بیلمم

***

ارسلان دئر: تیفان قوپسا

اگر یوز مینگ یامان قوپسا

اگــر آخـیـر زامـان قـوپسا

اوره گ سندن قازا بیلمم

***

http://shahrambadri.titrblog.com/post300.php